در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شانزدهم سپتامبر 1922، زوجی که در حال پیادهروی بودند، جسد کشیش ادوارد ویلر هال و خانم الینور میلس، رئیس گروه موسیقی در کلیسای تحت مدیریت آقای هال را پیدا کردند. جسد این دو نفر در محلهای متروکه در منطقه نیو بارنسویک در ایالت نیوجرسی آمریکا پیدا شد.
جسد هال (کشیش کلیسای سنت جان در این منطقه) و خانم میلس در حالی پیدا شد که سر هر دوی آنها مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. نکته دلخراش این بود که گلوی خانم میلس به طرز وحشتناکی بریده شده بود. در کنار اجساد این دو نفر نیز نامههای رد و بدل شده میان آنها به چشم میخورد.
همسر آقای هال یعنی خانم فرانسیس هال و شوهر خانم میلس، آقای جیمز مورد بازجویی قرار گرفتند، اما در نهایت هیچ اتهامی علیه آنها مطرح نشد. خانم فرانسیس چهرهای محبوب در بین اعضای کلیسا بود. داستانهای معمایی گوناگونی منتشر میشد مبنی بر اینکه برخی از شواهد و مدارک نادیده گرفته شده و یک دادستان دخیل در این پرونده نیز چندان تمایلی به ادامه تحقیق در این زمینه نداشته است. با این اوصاف این پرونده اگرچه از لحاظ قضایی مختومه به نظر میرسید، اما برای سردبیران خبری همچنان موضوعی جنجالی به حساب میآمد. فیلیپ ماین از روزنامه نیویورک میرور، پلیسهای مخفی خود را به محل حادثه فرستاد تا مدارک احتمالی را جمعآوری کنند. آنها توانستند به یکی از کارتهای آقای هال که پلیس در کنار جسدش پیدا کرده بود، دسترسی پیدا کنند.
ماین ادعا کرد با انجام تحقیقات به این نتیجه رسیده که اثر انگشت ویلی، برادر خانم هال روی آن دیده شده است. با توجه به این مساله و دیگر مدارک به دست آمده، نیروهای پلیس علیه این چهار نفر اتهام مطرح کردند؛ خانم فرانسیس هال، هنری کارپندر پسر عموی او، هنری و ویلی استیونز برادرهای خانم هال. ویلی که در بین این چهار نفر فرد عجیبتری بود، عادت داشت یونیفورمهای مخصوص آتشنشانها را بپوشد و در حیاط خانه خود آتش به پا کند. این افراد در نهایت چهار سال بعد از این جنایت و در نوامبر 1026 به دادگاه فراخوانده شدند. بعد از این مدت طولانی، بسیاری از خاطرات در حال پاک شدن بود.
وکلای خانم هال بهواسطه ثروت فراوان او توانستند مدارک متزلزل شاهدان را از بین ببرند. بعد از مدتی مشخص شد که تنها شاهد مورد استناد دادستانی کشاورزی به نام جین گیبسون است. او که به دلیل بیماری سرطان در روزهای پایانی زندگیاش بود، با تخت بیمارستان وارد دادگاه شد و آخرین مدارک خود را بیان کرد. او گفت که چهار سال پیش و در شب جنایت، در حال رسیدگی به گوسفندانش بود. او آن چهار نفر را شناسایی کرد و گفت که آنها را در محل پیدا شدن اجساد دیده بود.
شهادت او با وجود وضع نامناسب جسمیاش، هیات منصفه را تحت تاثیر قرار داد. چند لحظه بعد جلسه دادگاه با شنیدن این خبر شوکه شد که یک زندانی در نیویورک به این قتلها اعتراف کرده است، اما باز هم معلوم شد که در شب جنایت او در نیوجرسی نبوده است. شاهدان در ادامه با بیان مدارک خود گفتند که برادران استیونز و هنری در شب حادثه آنجا نبودهاند و سپس این مساله مطرح شد که خانم گیبسون به آن دو نفر به این دلیل شلیک کرده که تصور میکرده در حال دزدی از مزرعهاش هستند.
اما در تمام این مدت، آرامترین شاهد خانم هال بود. او گفت که همسرش را عمیقا دوست داشته و هرگز به فردی مظنون نبوده، حتی به خانم الینور میلس که یکی از دوستان صمیمیاش بود. او گفت که نمیتواند روی گفتههای خانم گیبسون زیاد حساب کند، اما گفت که به دلیل شرایط جسمیاش، او را بخشیده است.
هیات منصفه عقیده داشت که آن چهار نفر بیگناه هستند. زمانیکه مردم در حال ترک دادگاه بودند، بخوبی میدانستند که قاتل آنها را نگاه میکند. در ادامه اتفاقات عجیبی رخ داد. خانم هال حدود دو میلیون دلار به روزنامه نیویورک میرور داده بود. فیلیپ ماین که شهرت خود را در معرض خطر میدید، با تهیه بلیت هواپیما عازم روم شد، اما در کمال تعجب هواپیما ناپدید شد. مقاماتی که متهم به پنهان کردن مدارک بودند، در سایه زندگی کردند. افرادی هم که در روند تحقیقات بودند، از اداره پلیس کنار گذاشته شدند. اتفاقات تلخی نیز برای شاهدان هر دو طرف افتاد. مدت کوتاهی پس از مرگ خانم گیبسون، خانم هال نیز به دلیل سرطان درگذشت. این اتفاق برای سه متهم دیگر نیز افتاد. با تمام این اوصافاین پرونده حل نشده باقی ماند.
قصاص، پایان قتل به خاطر گونی برنج
مردی که یکی از دوستان خود را به خاطر چند گونی برنج کشته بود، برای دومین بار به قصاص محکوم شد.
28 شهریور 85 وقوع یک فقره نزاع منجر به قتل در یکی از مغازههای اسلامشهر به پلیس اطلاع داده شد. دو مرد 20 و 25 ساله با هم درگیر شده و مرد 25 ساله با ضربه چاقو به قتل رسیده بود. قاتل پس از مدتی دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد تا پروندهاش به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شود. او در نخستین جلسه دادگاه به قصاص محکوم شد اما دیوان عالی این حکم را رد کرد و پرونده را برای بررسی اظهارات چند شاهد حادثه، بار دیگر در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی قرار داد. متهم که ده سال است در زندان به سر میبرد، بار دیگر با درخواست قصاص مادر مقتول روبهرو شد. او قتل عمد را انکار کرد و گفت: «ماه رمضان بود. من در مغازهام مشغول بستهبندی گونیهای برنج بودم که مقتول آمد و برنج خواست اما من گفتم چون هنوز قیمت برنج از طرف اتحادیه اعلام نشده، نمیتوانم چیزی به تو بفروشم. با عصبانیت از مغازه بیرون رفت و چند دقیقه بعد با برادرش برگشت. با چاقو به سمتم حمله کرد و من هم با دسته جارو او را زدم. ناگهان روی زمین افتاد و چاقو در بدنش فرو رفت. من قصد قتل نداشتم. در این ده سال زندگیام را باخته و صد بار تاوان دادهام. هر روز هم برای مقتول نماز میخوانم.» سپس چند شاهد به دادگاه احضار شدند اما هیچ کدام لحظه وقوع قتل را ندیده بودند. در پایان نیز دو قاضی به قصاص و دیگری به برائت رای دادند تا به این ترتیب متهم بار دیگر در آستانه قصاص قرار گیرد.
حسین خلیلی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: