تلخ و‌ شیرین اشتغال زنان

گرچه جمعیت قابل ملاحظه‌ای از زنان سال‌هاست موانع را پشت‌سر گذاشته‌ و در جایگاه‌های شغلی شایسته‌ای قرار گرفته‌اند، ولی گروهی هنوز در قید و بند سدهایی هستند که امکان پیشرفتشان را آن گونه که لایقش هستند گرفته است. بیکاری زنان و دختران که مترادف است با بیکاری نیمی از جمعیت فعال کشور، خانه‌نشینی‌های اجباری را سبب شده است.
کد خبر: ۱۰۰۱۴۳۷
تلخ و‌ شیرین اشتغال زنان

بی‌جهت نیست تابستان امسال وقتی مرکز آمار ایران طرح آمارگیری نیروی کار را به اتمام رساند و نتایجش را روی نمودارها و جداول آورد، این به هم ریختگی و این توزیع نامتوازن فرصت‌های شغلی به طرزی عیان به چشم آمد. یافته‌ها حکایت از این دارد که نرخ مشارکت اقتصادی زنان، میزان بیکاری‌شان و نسبت اشتغال آنها در مقایسه با مردان در قعر قرار دارد و سال‌ها دویدن لازم است تا این فاصله تاریخی پر شود.

براساس این یافته‌ها نرخ مشارکت اقتصادی در جمعیت بالای ده سال کشور 4/40 درصد است که در مقابل سهم 9/64 درصدی مردان، سهم زنان 9/15 درصد است. این فاصله در نرخ مشارکت در نقاط شهری، گپی بزرگ را نشان می‌دهد که 62 درصد برای مردان در مقابل سهم 6/15 درصدی زنان است. در نرخ بیکاری نیز این فاصله میان زنان و مردان بخوبی مشهود است به طوری که اگر 4/10 درصد مردان بالای ده سال کشور بیکار هستند، این رقم برای زنان 8/21 درصد است. ولی وخیم‌‌تر از این دو آمار، نسبت اشتغال میان زنان و مردان است که در کل کشور برای مردان 2/58 درصد است و برای زنان فقط 5/12 درصد.

زنان و دختران بیکار و جمعیتی که مشارکت اقتصادی پایینی دارد شاید به تعبیر سنتی‌ها، موضوعی عادی، حتی حقی برای مردان که نان‌آور خانه‌اند، باشد، ولی زنان و دخترانی که نان‌آور ندارند و خودسرپرست یا سرپرست خانوارند یا حتی تحصیلکرده و بااستعداد، این نگاه سنتی را به چالش می‌کشند. اشتغال برای این زنان نه یک تفریح که ضرورتی برای زیستن است یا مجالی برای مشارکت اقتصادی و خیر رساندن به جامعه. به تعبیر شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، اشتغال زنان حتی یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر و یکی از راه‌های بهبود وضعیت خانوارهاست.

از رنجی که شاغلان می‌برند

در بازار نامطمئن و متلاطم کار، باد موافق به نفع عده‌ای می‌وزد و صاحب شغل می‌شوند، اینها زنان شاغل جامعه ما هستند که گرچه از خان یافتن شغل سر به سلامت برده‌اند ولی به خان دیگری افتاده‌اند که باید تلاش برای بقا نامیدش. ماندگاری درشغل کارآسانی نیست، مجرد ماندن دختران شاغل یک جور حاشیه دارد و تاهلشان یک جور دیگر. زنی که ازدواج می‌کند، دیر یا زود مادر می‌شود و مادر شدن او را در شرایط ویژه‌ای قرار می‌دهد. یک زن متاهل حتی ممکن است روزی همسر مردی بیمار باشد و روزی صاحب همسری ازکارافتاده، حتی روزی زنی بیوه و خودسرپرست.

ولی بازار کار به این زن در شرایط مختلف، یکسان نگاه می‌کند و با انعطاف‌ناپذیری‌اش او را در دوراهی کار و زندگی قرار می‌دهد. از زمانی که دولت نهم و دهم روی کارآمدند تا امروز که تقریبا پایان عمر دولت یازدهم است، قوه مجریه کوشیده تا به شکل‌های مختلف فضای کار را برای زنان شاغل دلچسب‌تر کند ولی درعمل اتفاقی روی نداده که برای زنان آسودگی خیال حاصل شود.

در دولت یازدهم، کاهش ساعت کار زنان با شرایط ویژه، ساعت کار شناور و منعطف برای بانوان و ساخت مهدکودک در ادارات که یکی از تاکیدات قانون کار است، پیگیری شد ولی تا امروز به نتیجه روشن و ملموسی نرسیده و اگر در جاهایی اجرا شده فقط به کام معدودی از شاغلان بخش دولتی بوده است. به همین دلایل است که معاون امور زنان ریاست جمهوری چندی قبل ذهن مخاطبانش را به کشور همسایه، ترکیه، برد؛ آنجا که حمایت‌های دولتی از زنان شاغل، به حضور آسوده‌تر بانوان در فضای کار ختم شده است. او می‌گفت در این کشور حق بیمه زنان شاغل در بخش خصوصی را دولت پرداخت می‌کند، کاری که باعث شده کارفرماها برای به‌کارگیری زنان تشویق شوند.

زنان و کارهای کم‌اهمیت

آگهی‌های استخدام روزنامه‌ها و چند سایت اینترنتی را بالا و پایین می‌کنیم: یک همکار خانم با روابط عمومی بالا نیازمندیم، خانمی برای کار در فست‌فود، پاسخگویی به تلفن، صندوقدار، مسئول پذیرش درمانگاه، منشی مسلط به تزریقات، فروشنده سوپرمارکت، مهماندار بیمارستان، ویزیتور مواد غذایی، کار اداری و دفتری و چند آگهی معدود برای استخدام خانم‌های حسابدار و فارغ‌التحصیل مدیریت بازرگانی، همین و همین.

بخش دولتی که استخدام ندارد، بخش خصوصی هم که هنوز نیرو جذب می‌کند زنان را بیشتر برای مشاغل خدماتی می‌خواهد یا برای محیط‌های کارگری. به گفته مولاوردی، بخش عمده آنها از حداقل حقوق و مزایا محرومند. پیداست در فرهنگ جاافتاده فضای کسب و کار، زنان را در همین مراتب می‌خواهند و تا همین حد به توانایی آنها اعتقاد دارند.

معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری با جمع‌بندی حقایق موجود، نرخ حضور زنان در پست‌های مدیریتی را کمتر از 3 درصد اعلام می‌کند و فهیمه فرهمندپور، مشاور وزیر کشور وضعیتی را روایت می‌کند که حکایت از لابی‌های مردانه دارد. او به ایسنا گفته است در بسیاری مواقع استانداری‌ها پیگیر انتصاب مدیران زن در دستگاه‌ها هستند، اما مسئولان دستگاه‌ها از این کار استقبال نمی‌کنند و گروه مردان مدیر حاضر نیستند یکی از کرسی‌های خود را در اختیار زنان قرار دهند. او حتی اضافه می‌کند گاهی اوقات مدیران مرد نسبت به حضور زنان در مناصب مدیریتی احساس نگرانی می‌کنند و رزومه کاری زنان را با چنان وسواسی بررسی می‌کنند که اصلا با نحوه انتصاب مدیران مرد قابل مقایسه نیست.

اینها یعنی فرصت‌های رشد در بازار کار چندان در دسترس زنان نیست حتی اگر این زنان از زبده‌ترین نیروها و دلسوزترین آنها باشند. بنابراین علاوه بر بیکاری که جماعت نسوان را آزار می‌دهد، واگذاری کارهای ساده و کم‌اهمیت به زنان، نبود احساس مسئولیت در قبال مشکلات خاص زنان، ناعادلانه بودن توزیع پاداش و مزایا، جلوگیری از حضور زنان در تصمیم‌گیری‌ها و سختگیری مقررات اداری در مورد بانوان، موانع آزاردهنده‌ای است که به اندازه بیکاری، نیمی از جمعیت فعال کشور را رنجور می‌کند.

مریم خباز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها