پسر جوان بهدلیل سوءظن، زن مورد علاقهاش را کشت
صورتش از خشم سرخ شدهبود. «یعنی چی میخواد خونهرو پس بده!» «نکنه پای یه مرد دیگه وسطه؟ حتما همینطور هست.» تا مقابل خانه لیلا با این فکرها در ذهنش کلنجار رفت اما نتوانست به نتیجهای منطقی برسد. تنها خروجی ذهنش خیانت لیلا بود وگرنه هیچ دلیلی برای دلسرد شدن ناگهانی او وجود نداشت. «امشب تکلیف خودمو یکسره میکنم. فکر کرده شهر هرته بیاد بچاپه و بعد بره با یکی دیگه.» کلید را در قفل در چرخاند وارد آپارتمان شد.
کد خبر: ۱۳۲۶۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۳