صدای مرشد که در زورخانه میپیچید، پارچه ترمه وسط گود پهن میشد و آستینها برای کار خیری که در پیش بود بالا زده میشد. به رسم دیرینه جوانمردی، پهلوانها این بار هم پیشقدم بودند. بعد از آن نوبت اهالی محل بود، از معتمدان و ریش سفیدها گرفته تا آنهایی که دستشان به دهانشان میرسید و کسبه محل.