زوریک مرادی

برچسب ها - زوریک مرادی

گفتند جبهه آمده ولی نماز نمی خواند، آن روز در سنگر به او یاد دادم چگونه نماز می خوانند. شب عملیات که رسید با هم به خط مقدم رفتیم مانند یک شیر که به بیشه می زند با غرور می جنگید، با هجمه ای که دشمن به ما وارد کرد یک مرتبه او را که مثل یک مرغ پرپر می زد دیدم. به بالای سرش که رسیدم نفس آخر را کشید، دستش را بالا آورد و روی سینه اش با صلیب نقشی بست.
کد خبر: ۵۹۹۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۳۱

نیازمندی ها