زلزله ترامپ در ساختار سیاسی آمریکا

انتخاب دونالد ترامپ به عنوان مستاجر جدید کاخ سفید، یک زلزله سیاسی در ایالات متحده است. پیروزی کسی که نه احزاب برجسته و نه رسانه‌های بزرگ شانسی برای او قائل نبودند، نشان از آن دارد که تحولاتی زیر پوست جامعه آمریکایی جریان دارد.
کد خبر: ۹۹۴۸۰۹
زلزله ترامپ در ساختار سیاسی آمریکا

دکتر جهانبخش ایزدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه در گفت‌وگو با جام سیاست به تاثیر پیروزی ترامپ بر معادلات داخلی آمریکا پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

پیش‌بینی شما از وضعیت دمکرات‌ها و جمهوریخواهان در دوران ترامپ چیست؟

آقای ترامپ در واقع بیشتر از 10 بار حزب تغییر داده و این‌گونه نیست که خاستگاهش حزب جمهوریخواه باشد. مدتی مستقل، مدتی دمکرات و مدتی جمهوریخواه بوده است و اصولا ایشان هیچ‌گاه تقید حزبی در کارنامه سیاسی‌ خود ندارد. تعامل با احزاب برای وی هیچ‌گاه ضرورت نداشته است. شاید تعامل با فرد یا تعامل با یک صنف اقتصادی، تجاری و مالی برایش مهم بوده، اما تعامل با حزب سیاسی برای وی اولویت نداشته و تجربه‌اش را هم ندارد. البته در حال حاضر که در مقام رئیس‌جمهور است ضرورت‌هایی در حرفه و موقعیتش به وجود آمده که ممکن است به آنها تن بدهد. اما در خصوص وضعیت جمهوریخواهان و دمکرات‌ها باید گفت در ساختار سیاسی فعلی دمکرات‌ها در اقلیت‌ هستند، اما نفوذی قوی در سنا و مجلس نمایندگان دارند و می‌توانند در همین قلت نیز نقش‌آفرینی کنند. نکته بعدی این که این آرایش سیاسی برای مدت دو سال است؛ به دلیل این‌که دو سال بعد دوباره انتخابات کنگره برگزار می‌شود و ممکن است آن زمان دموکرات‌ها اکثریت را در دست بگیرند، چرا که به صورت متناوب این اتفاق در تاریخ سیاسی آمریکا رخ داده است. اما در حال حاضر برای همین دو سال در پیش روی جمهوریخواهان یک پیشینه‌ای دارند که قابل پیش‌بینی است به این معنا که مثلا ساختار حزب جمهوریخواه ضد روس است ولو این‌که آقای‌ترامپ تمایل چندانی به روس داشته باشد یا اهل تعامل با روس‌ها باشد، مساله دیگر افکار عمومی است که در تصمیمات کنگره و رئیس‌جمهور و در کل ساختار اداری آمریکا کاملا اثرگذار است. در حال حاضر طرح‌ها و برنامه‌هایشان را می‌بینید که سخن از کم یا قطع شدن بودجه سازمان ملل مطرح است؛ چراکه بر علیه اسرائیل قطعنامه صادر کرد. این رویکرد در مشی و مرام حزب جمهوریخواه وجود دارد. دمکرات‌ها در مقابل بیشتر تعامل‌گرا و نهادگرا هستند و با ابزارهای نرم، تحریم و نفوذ بیشتر به تقابل با رقبا یا دشمنانشان می‌پردازند، این رویکرد در کارنامه هر دو حزب وجود دارد بنابراین پیش‌بینی می‌کنم در آینده هم همین وضعیت باشد ولی با توجه به تعداد نمایندگان، طرح‌ها و لوایح تابع تصمیمات احزابی است که اکثریت را در سنا و مجلس نمایندگان دارند.

رویکرد جمهوریخواهان نسبت به تیم پیشنهادی ترامپ چگونه خواهد بود؟

معتقدم تیمی که ترامپ برای وزارتخانه‌های کلیدی یا سازمان‌هایی مانند اطلاعات مرکزی آمریکا یا امنیت ملی آمریکا معرفی کرده است آرای لازم را به دست خواهند آورد به دلیل این‌که تیم حرفه‌ای هستند یعنی بجز وزیر خارجه، بقیه ناآشنا با سیستم آمریکا نیستند. به یاد دارم گری‌سیک می‌گفت وی فردی بسیار باتجربه‌ است و جهان را خوب می‌شناسد و این موضوع برای قرار گرفتن در وزارت خارجه مهم است. سایر افرادی که برای پست‌های دیگر معرفی شده‌اند تقریبا در ساختار آمریکا شناخته‌شده هستند. اختلاف خاص و سیستماتیک در زمینه افراد پیشنهاد شده وجود ندارد و سلایق فردی است که واکنش‌هایی را برانگیخته و پیش‌بینی می‌کنم همه رای لازم را کسب کنند مگر استثنائات خاص.

چه استثنائاتی ممکن است در این رابطه وجود داشته باشد؟

تجربه آمریکا نشان داده افرادی که معرفی می‌شوند معمولا بعد از کلی سوال، جواب و گرفتن تعهد و توجیه شدن می‌آیند و اینها واژه‌های آشنایی است و همه رای می‌آورند.

برخی سخن از احتمال به تعویق انداختن رأی‌گیری در مورد وزرای پیشنهادی از سوی کنگره را مطرح می‌کنند. این موضوع امکان تحقق دارد؟

نمی‌شود وزارتخانه‌ای برای مدت قابل توجهی بی‌وزیر باشد. به هر حال آنها دیر یا زود شده یا می‌شوند و باید طی فرآیندی اقدام به رأی‌گیری کنند. اگر نخواهند رای بدهند خوب نمی‌دهند چرا به تعویق بیندازند. زمانی می‌گویند به تعویق بیندازیم تا فرد دیگری معرفی شود، ولی صرف این‌که رای گیری را به تعویق بیندازند منطقی ندارد.

در دوران ریاست جمهوری ترامپ، اوباما و جان کری نقش فعالی از طریق لابی خواهند داشت یا حضور آنها در عرصه سیاسی کمرنگ خواهد بود؟

به چند دلیل تصور می‌کنم دیگر نقشی نخواهند داشت؛ دلیل اول این‌که مسئولیتی ندارند. در حال حاضر وقتی دیپلمات‌های روسیه را اخراج کردند مگر آقای ترامپ توانست مقابل این اقدام قرار گیرد؟ نکته دوم این‌که تجربه نشان داده زمانی که از مسئولیت کنار می‌روند هرکدام بنیادی تاسیس می‌کنند و کتابخانه عریض و طویلی دارند مخصوصا افرادی مانند اوباما که حقوقدان است و تجربیاتشان را در آن عرصه‌ها به نمایش می‌گذارند. لابی‌گری به معنای تحت تاثیر گذاشتن همیشه وجود دارد، اما باید فرآیندش طراحی شود. نکته سوم این‌که آنها معمولا آن‌قدر انضباط فرهنگی دارند که غیر از نقد و تحلیل و احتمالا اعلام مواضع تلاش نمی‌کنند خودشان را چندان در معرض مطالبی قرار دهند که احساس کنند هیچ‌گونه تاثیری ندارد. مسئولان قبلی برای مسئولان جدید آرزوی موفقیت می‌کنند و ممکن است سالی یکی دو بار به تناسب حضور و فعالیت سیاسی‌شان نظری هم بدهند، فضای مسئولیتی و منافع ملی‌شان هم ایجاب نمی‌کند دست و پای مسئولان و متولیان امرشان را بگیرند. نکته مهم‌تر بحث میراث است. به عنوان مثال حاکمیت جدید اعلام کرده بخشی از برنامه بهداشت اوباما موسوم به «اوباما کر» را حفظ می‌کند و این به عنوان حفظ میراث برای اوباما مهم است. یا مثلا قطعنامه 2234 که در مورد توقف شهرک‌سازی در مناطق اشغالی فلسطین صادر شد میراث ماندگار است چون مصوب سازمان ملل شد.

در مورد برجام چطور، آیا با این توافقنامه هم مانند میراث اوباما رفتار خواهد شد؟

به اعتقادم همین‌طور است. به دلیل این‌که برجام در یک چارچوب بین‌المللی قرار گرفت و تصویب شد و برای امثال ترامپ و تیمش امکان پذیر نیست برجام را لغو کنند. در صورت لغو باید در مقابل جامعه بین‌المللی قرار بگیرند.

گفت‌وگو از: مریم شریف‌زاده

ضمیمه جام سیاست جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها