سید جمال‌ و مواجهه با مدرنیته

قرن نوزدهم با هجوم همه‌جانبه غرب و به دنبال آن مدرنیته غربی به جهان اسلام همراه شد. برخورد اسلام و مدرنیته غربی چالش بزرگی برای مسلمانان ایجاد کرد و در این بین هر یک از متفکران سرزمین‌های اسلامی به فراخور درک خود از بنیان سنت و مدرنیسم در صدد پاسخگویی به این مساله برآمدند.
کد خبر: ۹۹۳۴۳۲
سید جمال‌ و مواجهه با مدرنیته

مسلمانان در برخورد با مدرنیته راهکارهای متفاوتی را در پیش گرفته‌اند، اما بروشنی می‌توان نشان داد که موضعگیری‌های آنان در قبال مدرنیته از دو عامل اساسی تأثیر پذیرفته است: نخست، تعریف و تلقی آنان از مدرنیته و دوم، تعریف و تلقی آنان از اسلام. این طیف تنها کوشش‌ها و مساعی تئوریک متفکرانی را شامل می‌شود که همنشینی دین و مدرنیته را ممکن می‌دانند.

سید جما‌ل‌الدین اسدآبادی نیز از جمله این متفکران بود. او برای پاسخگویی به مساله عقب‌ماندگی و امپریالیسم -یعنی بحران جوامع اسلامی- ناگزیر از اندیشه‌ورزی در باب مبانی سنت و تجدد بود. سید جما‌ل‌الدین، علل ریشه‌های زوال و انحطاط جهان اسلام را داری دو بعد درونی و بیرونی می‌دانست.

بعد درونی بر مساله بی‌قانونی، فقدان دانش، نبود آزادی و همبستگی اجتماعی تأکید داشت و بعد بیرونی بر مساله استعمار و نداشتن استقلال این سرزمین‌ها دلالت می‌کرد.

وی مدرنیته را به دو نوع «اسلامی» و «غربی» تقسیم می‌کند و معتقد است که مدرنیته‌ غربی با اسلام نمی‌سازد، زیرا این مدرنیته با «فرهنگ غربی» عجین شده، اما بر این باور است که از طریق بازسازی مدرنیته و پیراستن آن از عناصر فرهنگ غربی و پیوند زدن آن با فرهنگ و ارزش‌های اسلامی می‌توان نوع دیگری از مدرنیته را کشف یا بنا کرد یا «قرائتی» از مدرنیته به دست داد که با اسلام سازگار باشد. دو پیش‌فرض مهم این دسته از دیدگاه‌ها به شرح زیر است:

1.‌ مدرنیته قرائت‌بردار است و به جای سخن گفتن از آن، می‌توان یا باید از مدرنیته‌ها سخن گفت.

2.‌ تفکیک مدرنیته از فرهنگ غرب آن را از مدرنیته بودن ساقط نمی‌کند.

هر چند سید جمال‌الدین اسدآبادی نخستین قهرمان مبارزه با استعمار نیست، اما بی‌شک یکی از مهم‌ترین آنهاست.

اهمیت را باید در پاسخ خاص وی به استعمار جست‌وجو کرد. این پاسخ همان اتحاد اسلامی است. اتحاد اسلامی موردنظر سید جمال، چهار ویژگی مهم دارد:

1.‌ یک راه‌حل فکری- فرهنگی به مساله استعمار است.

2.‌ میان آموزه‌های مدرن (عقلانیت و سوژه خود بنیاد) و آموزه‌های اسلامی (جبر و اختیار و...) سازش برقرار می‌کند.

3.‌ حول محور هویت اسلامی شکل گرفته است.

4.‌ دارای یک استراتژی دو وجهی (الف- اتحاد دول اسلامی ب- اتحاد ملل اسلامی) است.

سید جما‌ل‌الدین درصدد شناخت ریشه استعمارگری و نوع پوششی بود که استعمار در آن پنهان می‌شود.

چنان که می‌گوید: «این استعمار که از نظر لغت به معنی آباد کردن است از لحاظ معنی حقیقی و اصیل به عقیده‌ من از اسماء اضداد است، زیرا این استعمار یعنی استعباد و بنده و برده ساختن آزادگان و خاصه استعمار به معنی تخریب نزدیک‌تر است تا تعمیر و عمران.»

البته مقصود سید جما‌ل‌الدین از اتحاد اسلامی این نبود که حکومت‌های اسلامی حکومت واحدی را تشکیل بدهند بلکه باید به اوضاع و احوال یکدیگر آشنا شده و در کارها با هم همکاری کنند. از نظر سید جما‌ل‌الدین اسدآبادی، اتحاد و خودآگاهی نسبت به منافع مشترکی است که برتری و عظمت را به ارمغان می‌آورد.

دکتر مهدی گلجان - استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها