کاردان علاوه بر بازی در نقشهای جدی و تاریخی، خود روحیهای طنازانه و هنرمندانه هم دارد و پاسخ او به بخشی از سوالاتمان با همان لحن طنز همیشگیاش همراه بود.
از بــازی در مجموعــه معمای شاه بگویید. آقای ورزی بر چه اساسی شما را برای بازی در این نقش انتخاب کردند؟
این را باید از خود آقای ورزی بپرسیم (میخندد). من و آقای ورزی پیش از این در چند کار قبلیشان با هم همکاری کرده بودیم و ایشان از همان زمان ساخت «تبریز در مه» و بعد «سالهای مشروطه» مرا میشناختند و بعد این همکاری در معمای شاه هم ادامهدار شد. نمیدانم پیش از من کس دیگری را هم برای بازی در نقش امیرعباس هویدا در نظر گرفته بودند یا نه، اما وقتی پیشنهاد این نقش را با من در میان گذاشتند موافقت کردم و بعد تست گریم انجام شد و به سراغ بازی نقش رفتم.
همانطور که گفتید پیش از این، بازی در مجموعههای تاریخی دیگری را هم تجربه کرده بودید. تفاوت اصلی میان آن مجموعهها و معمای شاه را که تمرکز عمدهاش بر تاریخ معاصر است، در چه میدانید؟ بازی در کدامشان برایتان سختتر بود؟
من در سالهای مشروطه نقش میرزا آقاخان نوری را بازی میکردم؛ کسی که قتل امیرکبیر را طراحی کرد. در تبریز در مه هم در پنج نقش مختلف بازی میکردم که اصلیترینشان حاج ابراهیم کلانتر بود و در کنارش بازی در چهار نقش فرعی دیگر را نیز عهدهدار بودم. با این حال اصولا به نظرم بازی در نقشهای تاریخی قدیمی خیلی راحتتر است؛ چون کسی تصویری از آن شخصیتها در ذهن ندارد و ممکن است مخاطبان حتی خیلی از این شخصیتها را نشناسند. اما شخصیتی مثل هویدا فرق میکند. او فردی معاصر است که تقریبا بخش زیادی از افراد بالای 40 سال مملکت او را میشناسند و تصویرش هنوز از خاطرشان نرفته است. مسلما نقش هر چقدر به زمان حال نزدیکتر باشد، طبیعی و واقعی از آب در آوردنش برای بازیگر سختتر میشود. من نهایت تلاشم را برای نزدیکی و شبیه بودن به این شخصیت کردم، با این حال بهتر است تعریفی از خودم نکنم و قضاوت در موردش را به کسانی که مجموعه را میبینند، بسپارم. البته طی صحبتهایی که با آقای ورزی داشتم ایشان از نوع بازی و ادای دیالوگهایم رضایت داشت و از این بابت هم خوشحالم.
در مصاحبهای گفته بودید در دوران جوانی با هویدا دیدار داشتید و او را از نزدیک دیده بودید، درست است؟ این دیدار چگونه رخ داد؟
بله. یک بار برای بازدید از دانشگاهمان آمده بود که از نزدیک دیدمش و با او روبهرو شدم. البته غیر از این دیدار حضوری معمولا چهرهاش را در موقعیتهای مختلفی در دوران جوانیام میدیدم. او از سوژههای اصلی طنز ماهنامه توفیق بود و عموما همیشه با چهره و کلمات و گفتارش در این مجله شوخیهایی میشد. من هم در آن سنین توفیق را به صورت جدی و پیگیر دنبال میکردم و با رفتار و شخصیتش آشنا بودم. مصاحبههایش هم از تلویزیون پخش میشد و حتی نوع ادای کلمات از زبان او و آکسانگذاریهایش، نحوه خاص پیپ کشیدن و راه رفتن و رفتار دیگرش همه در ذهنم حک شده بود و وقتی پیشنهاد بازی در این نقش به من شد، به سراغ برخی فیلمهای موجود از او در اینترنت هم رفتم و دوباره این جزئیات برایم یادآوری شد.
آن موقع و در زمان آن دیدار دانشجویی فکرش را میکردید که روزی خودتان ایفاگر نقش او باشید؟
ابدا چنین تصوری نداشتم. دوران دانشجویی من در اوایل دهه 50 بود و در آن زمان حتی فکرش را هم نمیکردم که بازیگر شوم؛ چه رسد به اینکه روزی چنین مجموعهای را هم بسازند و بازی در نقش هویدا را به من پیشنهاد کنند. البته من از همان زمان در خانه و سربازی و موقعیتهای دیگر همیشه در حال تیپسازی بودم و اتفاقا یکی از شخصیتهایی که خیلی نوع رفتارش را تقلید میکردم، همین هویدا بود.
و با وجود این آشنایی و شناخت از این شخصیت، وقتی پیشنهاد بازی در معمای شاه را با شما در میان گذاشتند، اولین واکنشتان چه بود؟
خوشحال شدم. البته میدانستم نقشی است که مورد قضاوت قرار میگیرد و بازیکردن در آن کار آسانی نیست. من چند سال پیش از این در مجموعه «نردبام آسمان» در نقش شخصی با نام مسعود طبیب بازی کرده بودم که پدر غیاثالدین جمشید کاشانی بود. اصلا نمیدانم این نقشی که بازی کردم، چقدر به واقعیت نزدیک بود و آیا اصلا شباهتی داشت یا نه؛ اما هویدا فرق میکرد. وقتی به من گفتند که نقش این شخصیت را بازی کن، خیلی خوشحال شدم که میتوانم شخصی را که هنوز از یادها نرفته است، دوباره به تصویر بکشم و زندهاش کنم؛ در عین حال نگرانیهایی هم داشتم،چون قضاوتها درخصوص مجموعههای تاریخی سخت و شدید است و اگر جایی از تاریخ دور شویم، خیلی زود مشخص میشود.
انجام گریم چهرهتان هر بار چقدر طـول میکشیــد؟ نتیجه نهاییاش مورد رضایتتان هست؟
گریمی که روی صورتم انجام میشد در هر نوبت یک ساعت و نیم طول میکشید. بله به نظرم با مهارت آقای خلج، چهرهام شباهت خوبی را به هویدا پیدا کرده است. من اصولا جزو آن دسته بازیگران صبوری هستم که در مواقع انجام گریم غر نمیزنند و بهانه نمیگیرند. با این حال خیلی وقتها در حین اجرایش خود بچههای گریم خسته میشدند و به من میگفتند کمی راه برو یا استراحتی بکن و دوباره بیا.
البته مدت زمان اجرای گریمشما نسبت به بازیگران دیگری چون شکرخدا گودرزی (بازیگر نقش امام(ره) یا حسین نورعلی (بازیگر دوران جوانی شاه) خیلی کمتر طول میکشیده...
بله، دلیلش این است که بر خلاف این بازیگران، روی صورت من قطعهای کار نمیگذاشتند. فقط ابروهایم پهنتر میشد و بعد خطوط چهرهام را طراحی میکردند. به خاطر همین مدت زمان اجرای گریم من کمتر طول میکشید. البته نیمساعت زمان لازم برای پاک کردنش را هم حساب کنید. بهنظرم علاقه، شرط اصلی برای بازیگری است. من در طول بازی در این کار بارها میشد که شرایط بدم را فراموش میکردم و نقشم را با شوق و علاقه جلوی دوربین بهتصویر میکشیدم.
تا اینجای کار بازخوردهایی که از مجموعه دیدهاید، چطور بوده است؟ از واکنشها راضی هستید؟
در وهله اول امیدوارم بازی در این نقش موجب شده باشد، دوستانی که مدتها بود سراغی از آدم نمیگرفتند به سراغمان بیایند. من در مقابل بسیاری از استادان بازیگری کشور مقامی ندارم؛ بسیاری از این استادان این روزها بیکارند. امیدوارم تماشای سریال باعث شود کارگردانها قانع شوند که برای نقشهایشان سراغ بازیگران دیگر هم بروند. در خصوص بازخوردها هم با نحوه قضاوت منتقدان سریال کاری ندارم، تنها چیزی که میتوانم در موردش صحبت کنم فقط نقش و بازی خودم است. من تمام تلاشم را برای درست به تصویر کشیدن این نقش انجام دادهام. به هر حال این سریال به دلیل اهمیت تاریخی و برههای که درآن زمان رویش دست گذاشتهاند در تاریخ ماندگار خواهد شد و بعدها به عنوان مرجعی از آن صحبت خواهند کرد. در آن زمان است که میشود در خصوص نوع روایت و وفاداریاش به تاریخ صحبت کرد.
زهرا غفاری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: