چند ساله میشوید؟
من متولد 23 آبان 53 هستم و امروز 42 ساله میشوم.
نسبت به 42 ساله شدن چه احساسی دارید؟ از مسیری که در این مدت هم به لحاظ کاری و هم شخصی طی کردهاید، راضی هستید؟
آدم هیچوقت به طور کامل راضی نیست. احساس میکنم، اگر در مسیر کاریام کمی به لحاظ انتخاب نقشها سنجیدهتر عمل میکردم، شاید اتفاقات بهتری برایم میافتاد و شاید هم هیچ تغییری رخ نمیداد. همیشه آدمها پیشرفت کردن را دوست دارند. این قضیه شامل حال من هم میشود. در زندگی شخصی، هنوز آرزوهایی دارم که از سنین جوانی همراهم بوده است و به آنها نرسیدهام؛ مثلا دوست داشتم در سن پایینتری ازدواج میکردم و بچهدار میشدم، اما این اتفاق رخ نداد و به خاطر کار و مسئولیتی که در زندگی خانوادگیام داشتم، نتوانستم این خواسته را دنبال کنم و اصلا وقتی برایش نداشتم. البته فکر میکنم در نهایت مسیر زندگی ما را خدا تعیین میکند و ما فقط در آن مسیر پیش میرویم.
پس به تقدیر هم اعتقاد دارید؟
بله. خیلی زیاد.
برای این لحظه به بعد زندگیتان چه برنامهای دارید و دنبال چه آرزوهایی هستید؟
دلم میخواهد بعد از 25 سالی که در مسیر بازیگری طی کردهام، به موفقیت بزرگی برسم. البته هنر هیچوقت محدودیت ندارد و نقطه پایانی نمیتوان برایش در نظر گرفت. بیشتر دلم میخواهد رضایت خودم جلب بشود. مثلا نقشی جدی با ابعاد مختلف را تجربه کنم که با نقشهای قبلیام متفاوت باشد و به این طریق، تواناییهایم برای خودم محک بخورد؛ چرا که دیده شدن آرزوی هر بازیگری است.
این روزها مشغول بازی در مجموعه همسایهها هستید. از نقشتان برایمان بگویید.
نقش زنی با نام شکوفه را بازی میکنم که همسر کاووس، سرایدار خانه (با بازی جواد رضویان) است. او زنی تحصیلکرده و باکمالات است و بشدت همسرش را دوست دارد تا جایی که اجازه نمیدهد، او دست به سیاه و سفید بزند! برای همه سوال است که با وجود تضاد عمیق میان این دو شخصیت، این دو چگونه با هم ازدواج کردهاند؛ اما نقطه پیوند این دو نفر واقعا عشق است و از عمق وجود، همدیگر را دوست دارند.
این حس عشقی که در وجود شکوفه می بینید، شما را به قبول نقش ترغیب کرد؟
در نسخه اولیه سریال که آقای معیریان کارگردانی میکردند، من نقش دیگری داشتم؛ اما با آمدن مهران غفوریان فیلمنامه تغییر کرد و خیلی از نقشها عوض شد که دیدم این شخصیت شکوفه هم جذابیتهای خودش را دارد و موقعیتهای طنز داستان بخصوص در سری جدید خیلی به بامزهتر شدنش کمک کرده است.
میدانم شما نقشهای مختلفی را در کارنامهتان تجربه کردهاید؛ با این حال به نظر میرسد در سطح جامعه و میان مردم با نقشهای طنزتان شناخته شدهترید. تمایل خود شما بیشتر به کدام گونه از نقشهاست؟ میان طنز و جدی اولویتی قائلاید؟
من هم کار جدی کردهام و هم طنز؛ اما میدانم مردم، حضورم در نقشهای طنز را بیشتر پذیرفتهاند و اینطوری بیشتر دوستم داشتهاند. با این حال، دغدغه همیشگی یک بازیگر این است که در هر دو طیف جدی و طنز کارش را درست انجام بدهد. البته این را هم واقعا دوست دارم که بتوانم مردم را شاد کنم. هیچچیزی لذتبخشتر از این نیست. مردم باید بخندند و به نظرم جا دارد که مجموعههای طنز بیشتری در تلویزیون ساخته یا حتی فضایی فراهم شود که هر پنج شبکه اصلی تلویزیون حتما یک سریال طنز روی آنتن داشته باشند. قطعا یادتان میآید، زمانی بود که کارگردانان طنزپردازی چون رضا عطاران و مهران مدیری و دیگران بهطور دائم در تلویزیون به فعالیت مشغول بودند. ما در آن دوران، چقدر آثار طنز مختلف داشتیم و مردم هم همه کارها را میدیدند و دوست داشتند. حیف است که این ظرفیت خوب از دست برود. زندگی ما تلویزیون است و در آن به عشق مردم کار میکنیم.
اخیرا بازی در مجموعه محله گل و بلبل را هم تجربه کردهاید؛ کاری که گروه مخاطبانی متفاوت با کارهای دیگرتان دارد و این بار کودکان بیننده شما هستند. این تجربه چطور بود؟
از اوایل آذر قرار است سری دوم آن آغاز بشود. محله گل و بلبل، فضایی فانتزی و همراه با طنز دارد و به نظرم، بهترین کار کودکی است که در این سالها روانه آنتن شده است. چقدر هم از آن استقبال شد! روزی که میخواستم قرارداد بازی در این کار را امضا کنم، واقعا این حجم استقبال را پیشبینی نمیکردم. کار کردن برای بچهها عالی است و آنقدر همه چیز در وجودشان شفاف و دوستداشتنی است که از مشاهده تکتک بازخوردها لذت میبرم.
صبا داریان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد