ناگهان بادی تند وزیدن گرفت. رمدیوس زیبا، در آشوب باد و لرزش نور کورکننده‌ای که از پس ملافه‌های سپید و خیس می‌تابید، ناگهان از زمین بلند شد و باد او را با خود برد.... باد او را با خود برد... باد.... این، یکی از تاثیرگذارترین صحنه‌های کتاب صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز، نویسنده و روزنامه‌نگار کلمبیایی است.
کد خبر: ۹۶۶۵۶۹
باد، رِمدیوس را برد ... آب، زن گمنام را ...

از چیره‌دستی‌های مارکز در نوشتن، یکی آفرینش صحنه‌های اعجاب‌انگیز است که در دنیای عادی شبیه‌شان دیده نمی‌شود مثل صعود دختری به آسمان، در باد و از نظر نهان‌شدنش. مارکز گرچه برای اهل جهان خالق شگفتی و اعجاز است، اما خیلی از ما، مردم این تکه از زمین با خواندنشان چندان انگشت حیرت به دندان نمی‌گزیم، چون شبیه این صحنه‌ها را در دنیای واقعی و خارج از جهان داستان در کلانشهرهایمان زیاد دیده‌ایم، گواه می‌خواهید؟ باران دو شب پیش تهران که از غروب باریدن گرفت، رم کرد، قطره‌هایش زنجیری بی‌انقطاع شد، ضربش تند شد و باد و تگرگ برایش مخالف‌سرایی کردند و بعد سیاهی و ترس، هرچه نور بود را در خیابان‌ها بلعید و آب جوی‌ها بالا زد و نیمچه‌سیلی راه افتاد و همان وقت زنی گمنام و 47 ساله، حوالی پاسداران، مثل قصه‌های مارکز توی جوی آب افتاد و آب او را با خود برد و ناپدید کرد!

توجه کنید! آب او را در پایتخت کشورمان، با بارانی که فقط چهار ساعت بارید، با خود برد و حتی تماس مردم با آتش‌نشان‌ها و تکاپوی آنها برای یافتنش در اولین دقایق سرنوشت‌ساز جدال میان مرگ و زندگی،‌ بی‌حاصل ماند.این اما همه ماجرا نیست در همان چهار ساعت، سازمان آتش‌نشانی، 88 حادثه در تهران گزارش کرد، زور رعد و برق حتی به مترو هم چربید و خط 5 را از کار انداخت و مسافران در باران سرگردان شدند؛‌ در همین مدت کوتاه، خودروها حتی آمبولانس‌ها در چنبره ترافیکی عبوس و رقت‌انگیز گرفتار شدند و شهر، یعنی پایتخت مثل طفلی رمیده و ترس‌خورده گیج شد، قفل شد و درهم پیچید.

باران چهار ساعته دیشب قرار نبود بحران باشد،‌ باران ساده‌ای بود که آسمان خیلی از کلانشهرهای دیگر دنیا بر سر مردم می‌باراند با این تفاوت که آنها نخواسته‌اند و نمی‌گذارند با هر باران، حادثه هم باریدن بگیرد. آنها فکر می‌کنند خبر تلفات دادن بعد از هر بار بارش باران،‌ عادی نیست و مثل ما به این جور خبرها عادت ندارند و می‌دانند چگونه باید شرایط را سر و سامان بدهند که ده‌ها حادثه با بارندگی در شهرشان گزارش نشود و اگر آسمان ابری شد، مردم خوف نکنند. آنها خطرات را از پیش می‌بینند و به همین دلیل آتش حادثه را در نطفه خفه می‌کنند تا آشوب نشود و دامنشان را نگیرد. باران چهار ساعته دیشب قرار نبود بحران باشد، اما بحران شد در کلانشهری که بیشترین امکانات را در مقایسه با دیگر استان‌های کشور مکیده و از آن خود کرده است و اگر وضع در تهران چنین باشد، بقیه استان‌ها با هر بار بارندگی چه شرایطی دارند؟

مریم یوشی زاده - دبیر گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
توانا
-
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۹
۰
۰
چه متن گزارش زیبایی این متن روخوندم فهمیدم روزنامه نگارعلاوه بردانش روزنامه نگاری یك دید عمیق هم میخوادكه نوبسنده این گزارش داشتند

نیازمندی ها