سیروس دینمحمدی، شاگرد منصور پورحیدری که در این مدت همیشه کنار او بود و کسی یک تصویر از وی و منصورخان ندید، در حالی که بغض کرده بود، در این باره گفت: من این تصویر را دیدم و واقعا قلبم به درد آمد. حتی نتوانستم آن لحظه جلوی اشکهایم را بگیرم و درد کشیدم. باور نمیکردم یک نفر چنین عکسی منتشر کرده باشد. فقط میدانم آدمی که بزرگ است چنین کاری نمیکند. حداقل اگر این عکس را گرفتهاید، منتشر نکنید. او ادامه میدهد: خیلی از هواداران استقلال من را میبینند و گلایه میکنند که چرا مدام از منصورخان روی تخت عکس میدهند؟ این چه کاری است؟ دین محمدی در پاسخ این سوال که چرا خود شما عکس یادگاری نگرفتید، میگوید: چرا عکس بگیرم؟ منصورخان یک روز به هتل میآمد و ما همه خبردار میایستادیم. دوست ندارم، کسی عکسی از او ببیند که روی تخت خوابیده است. خانواده منصورخان هم ناراحت میشدند.
یکی از پیشکسوتهای استقلال هم که نخواست نامش فاش شود، درباره تصویری که عباس جدیدی منتشر کرد، میگوید: فقط میتوانم تاسف بخورم که ایشان برای این که نشان دهد، بر بالین منصورخان حاضر بوده، چنین عکسی گرفته است. به قیمت این که نشان دهیم ما هم بودهایم، باید چنین تصویری منتشر کنیم؟ فقط خدا خدا کنیم، همسر منصورخان و بچههایش چنین عکسی را ندیده باشند چون بسیار حساس بودند که تصویری از ایشان در آن شرایط منتشر نشود.
دیروز واکنش ها به انتشار این عکس ادامه داشت و بعضی رسانه ها هم موضع گیری تندی علیه جدید کردند. البته عباس جدیدی هم در گفتگو با «قانون» به دفاع از خود پرداخت. این عضو شورای شهر با بیان اینکه او یک چهره ورزشی است گفت: ما پیش او نرویم چه کسی برود؟ آنهایی که خودشان را به ورزشکاران میچسبانند باید بگویند چرا این کارها را میکنند. منصورخان از رفقای من بوده و بارها به هیئتمان آمده است. خانواده ورزش یک بزرگی را از دست داده و عرق ورزشی ما اجازه نمیدهد که او را تنها بگذاریم. جدید در عین حال گفت: آن عکس را او منتشر نکرده است و ممکن است شیطنتهایی رخ داده باشد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم