دومین ساخته سینمایی شعیبی که روزهای ابتدایی اکران عمومی را میگذراند، تا اینجا بیش از صد میلیون تومان در گیشه سینماها فروش کرده و تماشاگران خود را دارد. فیلم باوجود برخی مخالفتها از زمان جشنواره فیلم فجر تاکنون، ویژگیهای مهمی برای تماشا دارد و نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. اولین نکته کنجکاویبرانگیز، موضوع آن است و سینمای ایران پیش از این کمتر سراغ زندگی و فعالیتهای گروهک تروریستی منافقین رفته. مورد دوم، ترکیب بازیگران فیلم است که میتواند بهانه خوبی برای تماشای اثر باشد؛ بازیگران باتجربه و پیشکسوتی چون مهدی هاشمی و آتیلا پسیانی در کنار بازیگران جوانتر و حرفهای مثل بابک حمیدیان، هانیه توسلی، بهنوش طباطبایی و حامد کمیلی تا بازیگر تازهوارد و آینده داری چون پدرام شریفی، تحت هدایت خوب بهروز شعیبی، مجموعهای از بازیهای خوب و باورپذیر را پیش روی تماشاگر قرار میدهند. از دیگر امتیازات فیلم، تصویرسازی تقریبا درست و دقیق و طراحی صحنه و لباس فیلم (آیدین ظریف) است که مخاطب را بدون گاف و نشانههای امروزی ـ که در بسیاری از فیلمها و سریالها آزاردهنده و غیرقابل هضم است ـ به میانههای دهه 50 میبرد. بویژه اینکه فیلم، نماهای خارجی فراوانی هم دارد و سازندگان نخواسته اند این بازگشت به گذشته را بسادگی و در نماهای داخلی برگزار کنند.
وقتی هاشمی ساواکی میشود
مهدی هاشمی، بازیگر بزرگ و توانای تلویزیون و سینمای ایران را با انبوهی از نقشهای تماشایی و ماندگار به یاد میآوریم؛ از ایفای نقش سلطان و شبان تا دکتر قریب و آقای راوندی مجموعه هزاران چشم.از دکتر حشمت در «کوچک جنگلی» تا نادر سیاه دره در فیلم «هیچ» و آقایوسف.هاشمی با پشتوانه سالها فعالیت تئاتری، برای بازی در هر نقشی آمادگی دارد و میتواند درصورت فیلمنامه مناسب و کارگردانی با ذوق، هربار تماشاگر را غافلگیر کند.با این حال این بازیگر را کمتر در نقشی سراسر منفی و خشن به یاد داریم؛ برای همین وقتی در خبرها شنیدیم که او قرار است در «سیانور»، نقش سرگرد بهمنش، یک شکنجه گر و بازجوی ساواکی را بازی کند، این سوال پیش آمد که صورت مهربان هاشمی را چه نسبتی با چنین شخصیت مخوفی خواهد بود؟ تماشای بازی او در «سیانور»، هم به زیباترین شکل به این پرسش، پاسخ میدهد و هم موجب غافلگیری شما میشود.
تردید دردناک هانیه توسلی
هانیه توسلی در سالهای ورودش به سینما در چند نقش و فیلم خوب بازی کرد و نامش را خیلی سریع بر سر زبانها انداخت.او ستاره مشرقی «شام آخر» ساخته فریدون جیرانی و رویای «شبهای روشن» به کارگردانی فرزاد موتمن بود. توسلی از همان ابتدا نشان داد که بازیگری و سینما برایش جدی است و قصد ندارد باری به هرجهت در هر فیلم و نقشی بازی کند. نتیجه این رویه، انتخابهایی تقریبا مناسب بود که در برخی فیلمها بیشتر جواب داد و به بار نشست؛ مثل کافه ستاره، آقایوسف و دهلیز.این فیلم آخری، نخستین همکاری او با بهروز شعیبی بود و آنقدر در این کار خوب ظاهر شد که شعیبی برای نقش دشوار هنگامه در «سیانور» باز هم سراغ او رفت.زنی که باید میان عشق، خانواده و زندگی در منجلاب گروهک تروریستی منافقین، یکی را انتخاب کند.
شریف به روایت شعیبی
اولین تصویری که از بهروز شعیبی به یاد داریم، پسر جوان حاج کاظم در «آژانس شیشهای» است.شعیبی بعدها به کارگردانی رو آورد و اتفاقا فیلمساز خوب و قابل اعتنایی هم شد و در همه کارهایش نشان داد که سینما را خوب میشناسد و با ذائقه مخاطب هم آشناست.همکاری مستمر او با سیدمحمود رضوی، تهیهکننده تلویزیون و سینما، یکی از نمونههای خوب همراهی کارگردان و تهیه کننده است.فضای کاری او در «سیانور»، کاملا با فیلم اول سینمایی اش، «دهلیز» فرق دارد و گواه این است که او دوست ندارد سازنده آثاری تکراری باشد.او در ایفای نقش مجید شریف واقفی هم موفق است و تصویر درستی از عضو سابق سازمان مجاهدین خلق میدهد که پس از انشعاب و کژرویهای تقی شهرام، حاضر نمیشود عقاید دینی و باورهای مذهبی اش را در مبارزه علیه رژیم پهلوی کنار بگذارد؛ برای همین با دستور شهرام، ترور میشود.
رضا مولایی، بازیگر نقش مامور ساواک:
وقتی داوران خواب بودند!
رضا مولایی، بیشتر از سینما و تلویزیون، در تئاتر حضور چشمگیری دارد و تقریبا همیشه میتوانید او را در حال بازی در یکی از سالنهای نمایش ببینید، مثل همین شبها که همراه اشکان خطیبی و در تماشاخانه کنش معاصر، مشغول بازی در نمایش «موسیو ابراهیم» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی است. همکاری مولایی با بهروز شعیبی در سریال «پردهنشین»، احتمالا یکی از دلایل حضور او در نقش کامیار در فیلم «سیانور» بوده؛ یک مامور ساواکی. مولایی با ما از «سیانور» گفته است.
با توجه به نمونههای پیشین تلویزیون و سینما، وقتی صحبت از نقش مامور ساواکی پیش میآید، ذهن آدم سراغ کلیشهها میرود، اما خوشبختانه دیدم که نقش کامیار و فیلم «سیانور» ضمن تاکید بر همان مولفههای آشنا و واقعیتهایی چون خصوصیات منفی این آدمها، از این کلیشهها دور است که این یکی از مهمترین دلایل من برای پذیرش حضور در این اثر بود؛ ضمن اینکه خود بهروز شعیبی هم همین نگاه را داشت و نمیخواست شخصیتها را قضاوت کند. سعی کردیم از هرچیزی که ما را در این فیلم، سمت کلیشهها ببرد، دوری کنیم.چون اگر میخواستیم مثل برخی آثار، ساواکیها را توسری خور و احمق جلوه دهیم، مبارزان و شخصیتهای انقلابی را زیر سوال میبردیم.
برای بازی در نقش یک مامور عملیاتی و میدانی ساواک، آموزشهای خوبی دیدیم و سعی کردیم براساس تحقیقات و صحبت با کارشناسان مختلف و بازدید از جاهایی مثل موزه عبرت، ریزه کاریها و جزئیات را در بازی لحاظ کنیم؛ مثل نوع برخورد با متهم، نوع دست گرفتن سلاح و... همه چیزهایی که در سکانسهای بازجویی و شکنجه این فیلم میبینید، براساس واقعیت و متکی بر تحقیقات است، مثل آن صحنهای که سرگرد بهمنش انگشت دست شخصیت مبارز انقلابی را میشکند و کامیار آن را جا میاندازد. اینها نشان میدهد که این افراد کارشان را خوب بلد بودند و حتی با اینکه سواد درستی نداشتند، اما به دلیل اینکه از پس همین کارها برمیآمدند، از عنوان دکتر برای آنها استفاده میشد.
در راستای همان دوری کردن از نگاه کلیشه ای، سعی کردم شخصیتی انسانی از کامیار ارائه دهم.درست است که آنها کارهای خشونت بار و بدی انجام میدادند، ولی به هرحال انسان بودند؛ انسانهایی با کارهای حیوانی.این طرز نگاه و بازی، به شخصیتها عمق میدهد و آنها را برای تماشاگر باورپذیر میکند.
به نظرم داوران جشنوارههای فیلم فجر و مقاومت خواب بودند که فیلم «سیانور» را ندیدند! البته این نادیده گرفتنها و ناداوریها و نگاه سلیقهای، همیشه و در جشنوارههای مختلف بوده است.با این حال معتقدم قرار نبود این فیلم را در این دو جشنواره ببینند و این دیگر اسمش سلیقه نیست، اما مهم این است که مردم آن را کنار نگذاشتند و استقبال خوبی از آن میکنند.
گفتوگو با فرزین صابونی، بازیگر نقش تقی شهرام در «سیانور»
مردی که با پنبه سر میبرد
این هم از آن اتفاقات عجیب و غریب است که فرزین صابونی، بازیگر نقش تقی شهرام ـ یکی از سران گروهک تروریستی منافقین ـ در «سیانور»، درست در همان سالی به دنیا آمده باشد که شهرام، دست به انشعاب در سازمان مجاهدین خلق میزند و حرکت پرشتاب و دیوانه وارش را به سمت مارکسیسم لنینیسم ادامه میدهد؛ 1354.
صابونی، از بازیگران توانای تئاتر ـ با مشخصه صدای پرطنین و منحصربهفرد ـ ایران است که ساعت 18 این روزها با نمایش «عاشقانهای برای عباس» در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود و در تلویزیون و سینما هم بازیهای خوبی را از او شاهد بودهایم که خاک آشنا، 50 قدم آخر، از تهران تا بهشت و تعبیر وارونه یک رویا از آن جملهاند.به بهانه اکران «سیانور» و بازی خوب صابونی در نقش تقی شهرام، با او گفتوگویی کوتاه کردهایم.
وقتی برای بازی در نقش تقی شهرام با شما تماس گرفتند، تعجب نکردید؟
تعجب نه، اما برایم جالب بود نقش آدمی را بازی کنم که ما به ازای واقعی دارد و نامش در تاریخ ثبت شده است.مسالهای که وجود دارد این بود که من خیلی به اصل تقی شهرام، چه به لحاظ چهره و چه رفتار و گفتار نزدیک نبودم، ولی تلاش کردم با استفاده از چند عکس و چند فایل صوتی که از او موجود بود، به این شخصیت نزدیک شوم.البته چند وقت پیش گفتند که یکسری فیلم هم از شهرام پیدا شده است. اگر موقع بازی در فیلم، به این تصاویر دسترسی داشتم، حتما جزئیات بیشتری را در بازی این کاراکتر، لحاظ میکردم.با این حال یکی از ویژگیهای مهم نقش شهرام در «سیانور» این است که پرداخت شخصیت آن براساس واقعیت بود، یعنی فیلم دراین مورد جانبدارانه برخورد نکرده است، درحالیکه در آثار اینچنینی، قضیه به شکل دیگری است.
کار با بهروز شعیبی چطور بود؟
خیلی خوب بود. یکی از ویژگیهای او این است که چون خودش هم بازیگر است، رابطه و تعامل خوبی با بازیگران دارد.درباره من هم این اتفاق افتاد و باوجود حضور کوتاهم سرصحنه فیلمبرداری و فشردگی زمان پیوستنم به پروژه تا کلید خوردن فیلم، همراهی و همکاری خوبی با من داشت. همینطور اینجا باید از حضور و همراهی خوب علی صلاحی، بازیگردان فیلم یاد کنم.
به جز فیلمنامه، خودتان چقدر برای این نقش تحقیق کردید؟
بهروز شعیبی، نویسنده فیلمنامه و گروه سازنده اثر، تحقیقات مفصلی درباره این موضوع و شخصیتهایی چون تقی شهرام انجام داده بودند و چیزهای مهمی از جمله پروندهها، یادداشتهای آدمها و اخبار مربوط به این موضوع را فراهم کرده بودند و در اختیار من و دیگر بازیگران قرار دادند.مطالعه آنها و شنیدن چندینباره فایلهای صوتی و دیدن عکسها، خیلی در این زمینه به من کمک کرد.
در این تحقیقات، مهمترین ویژگی شهرام را چه چیزی دیدید؟
چون خود واقعی این آدم را ندیدم و با او برخورد نکردم، امکان قضاوت درباره او را ندارم، با این حال بر مبنای همین تحقیقاتی که آنها را مطالعه کردم، او را بیشتر شخصیتی قلدرمآب و خودمحور دیدم که علاقه زیادی به ریاست داشت. او سعی میکرد همیشه از بالا به مسائل و اطرافیانش نگاه کند و همیشه پافشاری میکرد هرچیزی که خودش میخواهد به کرسی بنشیند.
احتمالا آن مساله انشعاب در گروهک منافقین هم ریشه در همین روحیه داشت.
دقیقا. با اینکه خودش یکی از پایهگذاران آن گروهک بود، اما به دلیل روحیه خاص و کژرویهایش لطمههایی اساسی به گروهک و اعضای آن زد، ضمن اینکه با توافقی که با کارگردان و بازیگردان داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که لزومی ندارد خشونت واقعی این شخصیت در فیلم هم نمود آنچنانی داشته باشد و او را مثل یک گرگ نشان دهیم؛ بنابراین تصویری نرم تر و آرام تر از او نشان دادیم که با پنبه سر میبرد و سعی میکند دیگران را با کلام مرعوب کند، نه با رفتار خشن.
نظرتان درباره بیاعتنایی جشنواره فجر و مقاومت به «سیانور» چیست؟
به نظرم هنر قابل داوری نیست. ضمن اینکه داوری جشنوارهها هم سلیقهای است و داوران هر جشنواره و هر دورهای هم سلیقههای متفاوتی دارند.اگر فیلمی یا هنرمندی برنده جایزه نشود، الزاما نمیتوان گفت خصومتی در کار بوده است.البته درباره «سیانور» میشود گفت که سلیقه داوران، بیش از حد متفاوت بود!
علی رستگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: