تاریخ معاصر ایران

"فرمانفرما" که بود؟

یادداشت

درس‌عبرتی برای دیکتاتورهای انگلیسی

در برخی از تقویم‌ها آورده‌اند که در 27مهر 1320 رضاشاه در سفر تبعیدی خود به جزیره موریس رسید. او در شرایطی به قدرت رسید که ایران در نهایت ضعف خود به سر می‌برد و آخرین شاه قاجار کوچک‌ترین دخالتی در اوضاع مملکت نداشت. از این‌رو، رضاخان که از قبل پله‌های ارتقای مقام و جایگاه نظامی و سیاسی خود را طی کرده بود، توانست از حمایت‌های خارجی و برخی عناصر داخلی بهره‌مند شده و با استفاده از سیاست مشت‌آهنین ضمن سرکوب برخی از مخالفان خود، زمینه انقراض سلسله قاجار و روی کارآوردن حکومت پهلوی را از طریق رای مجلس به‌دست آورد.
کد خبر: ۹۵۷۵۵۰

البته در نحوه و چگونگی این رای‌گیری و انطباق آن با موازین قانونی، حرف و حدیث‌های فراوانی مطرح شده است، اما با این وصف همین اتکا به رای نمایندگان هم از آغازین روزهای شکل‌گیری سلطنت پهلوی با بی‌اعتنایی و بی‌توجهی از سوی رضا‌شاه مواجه شد و او از همه امکانات برای استقرار دیکتاتوری و سلطه استبدادی خود استفاده کرد. دوران حکومت 16 ساله او با اتفاقات مهمی همراه بود و مجموعه اقداماتش که تحت عنوان نوسازی مطرح شد، تغییراتی را در سطح جامعه ایران ایجاد کرد. تغییر رویکردها در سطوح مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تاکید ویژه روی مباحث ایران‌گرایی و ایران باستان، شدت گرفتن سبک زندگی مردم از مبانی و معیارهای سنتی به سمت تجدد که بدون در نظر گرفتن شرایط خاص بومی و فرهنگ اسلامی صورت گرفت، باعث شد که جامعه ایرانی از جوانب مختلف با تضادها و شکاف‌هایی در حوزه‌های اجتماعی روبه‌رو شود. او به هیچ وجه مخالف و منتقد خود را تحمل نمی‌کرد و از هر شیوه‌ای برای حذف آنان استفاده می‌کرد. این شیوه حتی درباره برخی از هواداران سفت و سخت او که در پایه‌گذاری نظام جدید به او کمک می‌کردند مانند تیمورتاش و داور نیز اعمال می‌شد. بهره‌گیری او از سیاست‌های مشت آهنین در برخورد با مخالفان عمدتا با تکیه بر نیروی نظامی صورت می‌گیرد. او بر این باور بود که نوسازی ساختار نیروهای نظامی و شکل‌گیری ارتش جدید در ایران باعث تقویت او در عرصه‌های داخلی و خارجی خواهد شد، اما در ماجرای اشغال ایران همین ارتش بدون کوچک‌ترین مقاومتی در برابر تهاجم خارجی و بدون هماهنگی با او، فرمان آتش‌بس را صادر کرد. او بی‌یار و یاور مانده بود و تنها کاری که توانست برای نگه‌داشتن نظام تازه‌تاسیس خود انجام دهد، این بود که به نفع سلطنت پسرش، استعفایش را اعلام کند. شاهی که زمانی مدعی قدرتی برتر بود با مشقت و تحمل مرارت بسیار راهی سواحل جنوبی خلیج‌فارس شد و مدتی را در آب‌های آزاد سرگردان بود تا کشورهای اشغالگر ایران بالاخره به او اجازه اقامت در یکی از کشورها را دادند. او که در ابتدای روی کارآمدنش به قدرت نظامی و حمایت خارجی تکیه کرده بود، در آخرین ساعات حضورش در ایران نه حمایتی از مردم دید و نه دلسوزی‌های درباریان، تسکینی برای آشفته‌حالی‌هایش شد.

سرنوشت او، درس عبرتی برای دیکتاتور‌های منطقه است که همچنان به حمایت لندن و واشنگتن دل‌خوشند!

فتاح غلامی

سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها