کافی است کلمه آزار و اذیت را در گوگل جستوجو کنیم تا دهها صفحه با همین کلید واژه باز شود. آزارهایی که برخی از آنها در کمال تاسف بهوسیله آشنایان و اقوام کودکان انجام میشود و در نهایت برای اینکه رازشان برملا نشود، اقدام به قتل قربانی میکنند. آنچه جای بحث و تفکر دارد این است که آمار این قبیل جرایم به جای اینکه کم شود، روز به روز بیشتر میشود. همین چند ماه اخیر، دو نفر از این افراد به چوبه دار آویخته شدند و قاتل یکی از جنجالیترین پروندههای اخیر
ـ آزار و قتل ستایش قریشی ـ به دو بار اعدام محکوم شده است. اما این رشته سر دراز دارد. داستانی که در یک دور باطل تکرار میشود. یکی از روی هوس دست به چنین جنایتی میزند و دیگری برای انتقام و تلافی. در این میان کمتر کسی به فکر کودکی است که قربانی شده است.
جنایت در روستای آبروان مشهد
مرداد داغ سال 94 بود و بچهها به رسم هر روز و هر سال تابستان مشغول بازی و دنبال هم دویدن بودند. صدای خندهشان تا چند کوچه آنطرفتر میرفت و عابران را سر شوق میآورد. اما انگار آن روز، روز دختر کوچک هشت ساله نبود. وقتی پسر جوان صدایش کرد و دنبالش راه افتاد.
هیچکدام از هم بازیها نفهمیدند چه شد که دوستشان بهدنبال پسر جوان راه افتاد و بازی را خراب کرد. همین هم باعث شد قید ادامه بازی را بزنند و به خانههایشان بروند. چند ساعتی گذشت که اهالی محل از سر و صدا به خیابان ریختند. خانواده دخترک دربهدر کوچهها و خیابانها شده بودند تا دختر هشت سالهشان را پیدا کنند، اما نبود که نبود.
جستوجوها به مدرسه محل رسید. پسر جوان که با تیم جستوجو همراه شده بود به دستشویی مدرسه رفت جسد دختر کوچک را که با روسریاش خفه شده بود، بیرون آورد. شیون به پا شد و همه به هم ریختند. با حضور قاضی ویژه قتل عمد و زیر نظر گرفتن افراد حاضر در آنجا، قاضی به مرد جوان مظنون شد. قاضی پس از بررسیها و سوال و جوابهای کارشناسانه و تحلیل رفتار ضد و نقیض او، پی به جنایت هولناک برد.
پسر 20 ساله پس از اینکه دخترک را دنبال خودش به مدرسه کشید، او را مورد آزار و اذیت قرار داد و در پی گریهها و شیون دخترک او را با همان روسریای که به سر داشت خفه کرد. پس از آن گوشوارههای دخترک را به سرقت برد و جسم بیجان او را در دستشویی رها کرد. این جوان به دو بار اعدام، تحمل حبس، شلاق و دیه محکوم شد.
همسایه ناخلف
زن جوان مضطرب به کلانتری رسید و در حالی که هنوز خودش باورش نشده بود، راز جنایت شوهرش را فاش کرد. مرد 32 ساله دختر پنج ساله همسایه را که چند روز از پیدا شدن جسدش میگذشت، پس از آزار و اذیت به قتل رسانده بود.
پس از گفتههای زن، ماموران آگاهی به سرعت مرد جوان را دستگیر کردند ولی او انجام جنایت را انکار میکرد تا اینکه فهمید رازش برملا شده و دیگر نه راه پس دارد و نه راه پیش. به گفته قاتل، روز حادثه وقتی کودک پنج ساله را در خیابان دید، دستش را گرفت و او را به بهانه بازی با دخترش به خانه برد. تنها چیزی که از فکرش میگذشت، نبودن همسر و بچه هایش در خانه و عملی کردن نیت شوم و شیطانیاش بود. کودک پنج ساله که نمیدانست قرار است چه به سرش بیاید، برای رهایی از چنگال همسایه پلید، شروع به گریه و صدا زدن پدر و مادرش کرد. ترس مرد جوان همسایه از بیرون رفتن صدای کودک و رسیدن آن به گوش اهالی کوچه و پدر و مادر نگرانش، باعث شد دست به قتل دخترک پنج ساله بزند و شبانه جسد بیجان و دست و پا بسته او را در نقطه دیگری از شهر رها کند. این قاتل جوان پس از ارتکاب قتل، با خونسردی به تیم جستوجو پیوسته بود و در نهایت پس از کشف جسد در خاکسپاری او نیز شرکت کرده بود.
مریم آقایی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: