یادداشت

سانتیاگوی درونت را پیدا کن

117 سال پیش در چنین روزی به دنیا آمده است تا خالق بخش انکارناپذیری از ادبیات داستانی جهان باشد. ارنست همینگوی، نویسنده موفقی است که جایزه نوبل ادبیات را هم برای مشهورترین اثرش «پیرمرد و دریا» از آن خود کرده است، هر چند در پایان عمرش با تفنگ شکاری خودش را می‌کشد، اما داستان هایش سرشار از نگاه دقیق به زندگی است، زندگی‌ای که با امید زنده می‌ماند و بی امید نابود می‌شود. این نویسنده و هم‌نسلانش تجربه تلخ و سخت جنگ‌های جهانی اول و دوم را پشت سر گذاشته‌اند، نسلی که با واقعیت سخت و سنگین جنگ روبه‌رو می‌شود.
کد خبر: ۹۲۳۹۸۶

در لابه‌لای داستان‌های او بخصوص در کتاب «پروانه و تانک» که البته دربردارنده چهار داستان درباره جنگ‌های داخلی اسپانیاست، نگاه‌های عمیق و دقیق این نویسنده به زندگی، جنگ و مرگ کاملا مشهود است. نویسنده‌ای که زندگی را پس از بازگشت از جنگ نگاه می‌کند و انسانی‌ترین و گاهی غم انگیزترین لحظه‌های جنگ را توصیف می‌کند. در یکی از داستان‌های این مجموعه، ما با مردی روبه‌‌رو هستیم که در یک تفنگ آبپاش عطر ریخته و سعی دارد از طریق آن با مردم شوخی کند و شادی را به محیط اطرافش بیاورد؛ محیطی که البته سخت بی‌حوصله است و جان مرد را می‌گیرد.

گفته می‌شود این چهار داستان کوتاه، مقدمه‌ای برای نوشتن داستان معروف «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند» بوده است. این رمان روایت داستان رابرت جوردن سرباز آمریکایی است که در میانه جنگ‌های داخلی اسپانیا به بریگاد بین‌المللی پیوسته ‌است. او به عنوان متخصص مواد منفجره موظف شده پلی را که بر سر راه دشمن قرار دارد، منفجر کند. جفری مایر، نویسنده زندگینامه همینگوی اعتقاد دارد که این اثر یکی از بهترین آثار همینگوی بوده و در ردیف نوشته‌های ‌برجسته این نویسنده از جمله «پیرمرد و دریا»، «وداع با اسلحه» و «خورشید هم طلوع می‌کند» قرار می‌گیرد.

«وداع با اسلحه» هم که یکی از آثار مهم این نویسنده است، درباره جوانی آمریکایی با نام فردریک هنری است که با درجه ستوانی در جنگ جهانی اول در بخش آمبولانس‌ها در ارتش ایتالیا خدمت می‌کند. همینگوی خود چنین تجربه‌ای در زمان حضورش در جنگ جهانی اول داشته است. او به دلیل ضعف دیدی که دارد از جبهه جنگ خارج شده و به‌عنوان راننده آمبولانس مشغول به کار می‌شود. این نویسنده در جنگ جهانی دوم هم به‌عنوان خبرنگار حضور پیدا می‌کند و تجربه‌های این دوران هم در نوشته‌های او به چشم می‌خورد.

اما برجسته‌ترین و معروف‌ترین اثر همینگوی که او را به نوبل ادبی هم نزدیک کرده و فرصت کسب این جایزه را در اختیارش قرار داد، «پیرمرد و دریا» بود؛ داستانی که در آن پیرمرد ماهیگیر کوبایی به دل دریا می‌زند تا یک نیزه ماهی بزرگ را شکار کند. پیرمرد هر چند از پس این کار به دشواری برمی‌آید، اما به دلیل طمعش چیزی عایدش نمی‌شود. در مواجهه با داستان به هیچ وجه این بعد ماجرا در ذهن خواننده پررنگ نمی‌شود. همه همراهان این کتاب می‌توانند خود را جای پیرمرد ماهیگیر داستان که سانتیاگو نام دارد، بگذارند و به این فکر کنند که در دل دریای زندگی هرگز ناامید نشوند، تا لحظه آخر بایستند و اجازه ندهند هیچ چیز شکستشان دهد. خیلی‌ها این کتاب را با همان جمله معروف «انسان واقعی ممکن است نابود شود ولی هرگز شکست نخواهد خورد» می‌شناسند؛ جمله‌ای که می‌تواند بسیاری را برای همسفر شدن با سانتیاگو جلب کند. شاید امروز فرصت خوبی باشد برای این‌که شما هم با سانتیاگو همراه شوید و در دریای زندگی با ناامیدی‌ها بجنگید. سانتیاگوی درونتان را به دریا بفرستید و پس از جنگ با همه دشواری‌ها امیدوارانه از او استقبال کنید.

زینب مرتضایی‌فرد

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها