توی گلوی بچههایی که اینجا درست در حاشیه معدن درس میخوانند، کمی جلوتر از بوستان پروین اعتصامی، داخل کوچهای به اسم مدرسه؛ روی تن کوچه پنج مدرسه شانه به شانه هم قد کشیدهاند، بچهها در دوشیفت در همه این مدرسهها درس میخوانند، دختر و پسر، دبستانی و دبیرستانی فرقی نمیکند. اینجا هر روز سال تحصیلی، 3000 دانشآموز گرد و غبار را نفس میکشند و زیر آسمانی که دیگر نه رنگش به آبی میماند و نه هوایش به پاکی، پای تخته سیاه از آسمان آبی و هوای پاک مینویسند.
خاک میخوریم و زندگی نمیکنیم
ما ایستادهایم درست زیر تابلوی «کوچه مدرسه» و با چشم حرکت بیل مکانیکیها را داخل معدن دنبال میکنیم. بیلها، تن تپههای شن و ماسه را چنگ میزنند. باد بلند میشود و گرد و خاک را بر سر ما و اولیای بچهها میریزد؛ اولیایی که پشت دیوار مدرسه، منتظر تمام شدن امتحان بچههایشان نشستهاند.
پدرومادرهایی که بچههایشان اینجا درس میخوانند و خانههایشان کمی آنطرفتراست. زیرسایه دو معدن شن و ماسهای که از سالها پیش اینجا پا گرفته اند و اسمشان از مدتها پیش در فهرست صنایع آلاینده نوشته شده است؛ صنایع آلایندهای که طبق بند 20 ماده 55 قانون شهرداریها درباره تعطیلی صنایع آلاینده درون و حریم شهرها باید از تهران بروند.
آنها را هیچکسی دوست ندارد اما باوجود تمام مخالفتها ماندهاند و هنوز چراغ فعالیتشان روشن است. دود این چراغ اما بیشتر از هرکسی به چشم اهالی محل میرود؛ به چشم بچههایی که اینجا درس میخوانند.
خانم مطهری مادر یکی از این بچههاست؛ پسرش در دبستانی در همین کوچه درس میخواند. امسال که بگذرد سومین سالی است که او تک پسرش را راهی این مدرسه کرده؛ پسرکی که با مشکل آسم و تنگی نفس دست و پنجه نرم میکند و حکایت او و درس خواندن پشت نیمکتهای مدرسه حکایت سرفههای مدامی است که تمامی ندارد.
سرفههایی که در خانه هم دست از سر او برنمیدارد. شاید به همین دلیل است که وقتی میفهمد خبرنگاریم و برای چه آمدهایم، خودش پیشقدم میشود که بگوید: «ما اینجا از خاک خفه میشویم! جرات نمیکنیم در و پنجرهها را باز کنیم. بچههایمان چه توی خانه چه توی مدرسه به جای هوا خاک را نفس میکشند و دست ما به هیچ جایی بند نیست.»
رشته گله و شکایتهای او را یکی دیگر از والدین بهدست میگیرد و میگوید: «نپرسید اینجا چطور زندگی میکنید؟ ما اینجا زندگی نمیکنیم چند سال است که فقط خاک میخوریم. لباس خیس اگر روی بند آویزان کنیم، گِل تحویل میگیریم. نان میخریم هنوز به خانه نرسیده یک بند انگشت خاک رویش مینشیند، اسم این زندگی است؟!...»
لغو مجوز در اختیار محیط زیست نیست
اینجا در همسایگی یکی از معادن شن و ماسه پایتخت، هر شهروند حکایتی دارد از مشکلاتی که یک سرش به شن و ماسهها میرسد و سر دیگرش به درایت مسئولانی که همه چشم امید به آنها دوخته اند. ما در همجواری همین معدن، وقتی همه با انگشت به کامیونها و لودرهای روشن اشاره میکنند و ته دلشان خاموشی معدن را حسرت میکشند، با محمدهادی حیدرزاده تماس میگیریم؛ مدیرکل حفاظت محیطزیست استان تهران. اسم او برای مردم محل آشناست. چند ماه پیش وقتی غول آلودگی هوا نفس تهرانیها را بریده بود، گذر حیدرزاده و همکارانش به اینجا افتاد. آنها معدن را دیدند و قرار شد با شکایت اداره کل محیطزیست استان تهران تا آغاز زمستان، معدن پلمب شود. از بازدید سرزده حیدرزاده به این معدن در جنوب غرب تهران، حالا پنج ماه میگذرد و معدن هنوز فعال است.
موضوعی که وقتی آن را با او در میان میگذاریم، میگوید: بحث توقف فعالیت معادن دو بخش دارد؛ یک بخش آن میزان استخراج است که باید وزارت صنایع به آن ورود پیدا کند، چون ما مجوز معدن را نمیتوانیم لغو کنیم ما صرفا میتوانیم برای دو هفته یا سه هفته آن را پلمب کنیم و مانع فعالیتش بشویم. اما این که مجوزش لغو بشود، فقط مرجع صادرکننده این اختیار را دارد.
حیدرزاده میگوید: البته بخش کارگاهی این معادن رفع آلودگی شده است اما مشکل اصلی بحث بهرهبرداری از معدن است که نه عمق را رعایت میکند نه میزان برداشت را. این شرکتها در گذشته مجوزی را از وزارت کشور دریافت کردهاند تا به اندازه معین و در مدت زمان محدود از بستر رودخانه کن برداشت داشته باشند که البته در آن زمان، در حواشی این شرکتهای شن و ماسه در جنوبغرب تهران واحدهای مسکونی وجود نداشت، اما اکنون آنها بهعنوان یک تهدید بالقوه برای محیطزیست شهر تهران بهشمار میروند و باید برایشان فکری کرد.
حیدرزاده در ادامه با اشاره به خطرات تداوم برداشت از این معادن بهعنوان یک تهدید بالقوه میگوید: برای شهر تهران معادن شن و ماسه با فضای 400 هکتاری بهعنوان یک زمین بدون دفاع در برابر باد و توفان بهشمار میرود و در صورت وزش باد، ذرات آلاینده به نقاط مختلف تهران وارد میشود و یکی ازدلایل شکلگیری پدیده ریزگردهاست. همچنین همجواری این شرکتها با رودخانه کن و عمق بالای صد متری آنها نیز میتواند یک تهدید دیگر بهشمار آید.
تا توقف کامل معادن فقط یک گام مانده
دست محیطزیست برای تعطیلی دائمی معادن شن و ماسه بسته است؛ این را که میشنویم با رئیس کمیسیون سلامت، محیطزیست و خدمات شهری شورای شهر تهران تماس میگیریم؛ با رحمتالله حافظی که چند روز پیش به رسانهها گفته تا توقف کامل معادن شن و ماسه در پایتخت فقط یک گام باقی مانده است و خبر خوش او را مردم این محله هم شنیده اند. حافظی در این باره به ما میگوید: در بحث توقف فعالیت معادن شن و ماسه، ما احساس کردیم که روابط پشت پردهای وجود دارد که مانع اجرای قانون میشود.
به همین دلیل امسال از فرماندار تهران درخواست جلسه داشتیم تا این غائله ختم شود. در نهایت هم جلسهای با حضور نمایندگان دستگاههای مختلف برگزار شد. در این جلسه همه مدعی بودند شکایتهایی را داشته و پیگیریهایی را انجام داده اما به نتیجه نرسیدهاند. مثلا سازمان آب مدعی بود این معادن به حریم روخانه کن تجاوز کرده و فاصله کمتر از چند متر با رودخانه دارد، اما پروندهاش به بنبست خورده بود.
محیط زیست مدعی بود که این معادن آلودگی هوا ایجاد میکند و تهدیدکننده سلامت مردم است، صنعت و معدن هم شکایت کرده بود که اولا مدت زمان مجاز برای بهرهبرداری اینها منقضی شده است و ثانیا عمق مجاز برای این بهرهبرداری هم رعایت نشده، عمق مجاز 35 متر بوده در حالی که اینها 138 متر بهرهبرداری کردهاند. همه این شکایتها به بنبست رسیده بود. در ضمن با توجه به این که ما از جانب کمیسیون سلامت شورا اعلام وضعیت قرمز کردیم، درباره فعالیت این مراکز و ترکهای روی یکی از دیوارهها و تهدید جدی برای منازل مردم، در نهایت خواهان توقف فعالیت این معادن شدیم.
رئیس کمیسیون سلامت و محیطزیست شورای شهر در ادامه از ارسال نامهای به معاون قضایی دادگستری تهران خبر میدهد و میگوید: درهمین زمینه مکاتبهای داشتیم و اعلام کردیم با توجه به این که پیگیری تمام دستگاهها به بنبست رسیده، از این تاریخ یعنی 12 اردیبهشت ،هر اتفاقی که برای جان و مال مردم در این منطقه رخ بدهد، مسئولیت مستقیم آن با قوه قضاییه است. خوشبختانه واکنش خوبی هم نشان دادند و 18 اردیبهشت برای بازدید از منطقه حضور پیدا کردند و در حال حاضر هم منتظر اعلام نتیجه هستیم.
حافظی با اشاره به درآمد میلیونی مالکان این معادن میگوید: الان هر شب حدود 300 تا 400 کامیون نخاله به این معادن وارد میشود و از هر کامیون 35 هزار تومان دریافت میشود؛ یعنی بدون هیچ فعالیتی حدود ده میلیون تومان به جیب مالکان این معادن میرود و قطعا آنها با ادامه فعالیت شان مخالفت میکنند و باید با حکم قضایی مانع ادامه فعالیتشان شد.
برای حل این مشکل به گفته حافظی، فعلا رشته کار به دست شورای تامین استان تهران افتاده؛ مرجعی که تا چند روز دیگر درباره فعالیت این معادن تصمیمگیری خواهد کرد.
معضل مشترک همه استانها
5770 معدن فعال در کشور؛ از این تعداد سهم تهرانیها 600 معدن است؛ معادنی که بهطور عمده به ذخایر شن و ماسه تعلق دارند. با این حال بحث آلایندگیهای زیستمحیطی برخی از این معادن فقط گریبان پایتخت را نگرفته و تاثیر آن بر کیفیت زندگی مردم شهرهای دیگر کشورمان نیز بارها مورد توجه مسئولان قرار گرفته است. معادنی که میگویند جزو کانونهای داخلی تولید گردو غبار در نقاط مختلف کشور هستند. سهمی 50 تا 60 درصدی که اگر مورد توجه قرار نگیرد میتواند مشکل را از آنچه هست بیشتر کند.
مینا مولایی - جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد