
جای هیچ تردیدی نیست که خانواده بهعنوان اولین نهاد اجتماعی در تربیت و پرورش منابع انسانی در تحقق این امر مهم و شکلدهی رفتار اقتصادی افراد جامعه، نقش بسیار موثر و تاثیریگذاری دارد که میتوان آن را در سطح خرد مورد بررسی قرار داد.
خانوادهها باید هم با معنای اقتصادی و هم با رفتار بهینه و صحیح اقتصادی آشناتر شوند. اقتصاد مقاومتی چیزی نیست جز کمتر کردن هزینه خانوار، کاهش وابستگیها و استفاده از کالای خارجی و تاکید بر مزیت تولیدات داخلی، تلاش برای خودکفایی، مولد و تولیدکننده بودن که در این بین زنان بهعنوان عاملان رشد و پرورش نیروی کار و مدیران اقتصادی چاردیواری خانه ،نقش بهینه ای در جریان این بهره وری دارند.
بهعنوان مثال، بانوان میتوانند برای تامین مایحتاج خانه و استفاده صحیح از آنها برنامهریزی سازنده ای داشته باشند و با کمترین هزینه، بالاترین مطلوبیت نیازهای خانه و افراد خانواده را تامین کنند و یا در مواقع کمبود با حذف برخی از امکانات، جایگزین مناسبی را برای ان انتخاب کنند بدون آن که در مطلوبیت آن مورد خاص، نیازمند تغییر و دگرگونی شگرفی باشند. بیایید در همین آغازین روزهای سال نو آستین همت بالا بزنیم و کاری کنیم، بیایید صرفا تماشاچی فعالیتها، تصمیمات و سیاست گذاریهای دولتمردان نباشیم، بلکه مستقیما در صحنه مجاهدت و کوشش حضور به عمل آوریم و با حرکت جهادی و هوشمندانه برای تحقق هرچه سریعتر و بهتر اقتصاد مقاومتی کشور عزیزمان گام برداریم.
کار جوهر وجود زن و مرد
سیما میگوید: پنج سال است ازدواج کردهام و فرزندی دو ساله دارم، تا بهامروز گرچه به طرقی مثل پسانداز کردن کمک حال همسرم بودهام اما امروز فکر میکنم باید رویه تلاشم را بهگونهای دیگر اما مفیدتر تغییر دهم. حال که فرزندم از آب و گل در آمده میتوانم توأمان همراه با نگهداری از او، از رشته تحصیلیام هم کسب درآمد کنم. قصد دارم در این سال جدید، به دارالترجمه بروم و کار ترجمه بگیرم و تدریس زبان در منزل را هم شروع کنم، همسرم هم موافق این تصمیم است و قرار است از هیچ کمکی دریغ نکند.
کارکردن مولفه ارزشمندی است که نه تنها عموما همه افراد برای برطرف کردن نیازهای زندگی نیازمند آن بوده بلکه از جملهاموری نیز محسوب میشود که جوهره وجودی هر فردی را به منصه ظهور میرساند و چه بسا در فرهنگ عرفی و اسلامیما نیز بیکاری، تنبلی و سربار دیگران شدن بشدت منع شده و مورد نکوهش است. در این سال جدید بهتر است به بهانه اقتصاد مقاومتی هم شده، نگاه نو و جدیدی را در خود و اعضای خانواده مان پرورش داده و تقویت کنیم که نسبت به کار و تلاش نگاه مثبت و ارزشمندی داشته باشیم و در جهت تامین این دغدغه، به فکر راهکارهایی مفید و سازنده باشیم. حال، در این شرایط،چه خوب است که اعضای خانواده دست در دست هم دهند و برای تقویت فرهنگ کار و تولید با یکدیگر همفکری و مشورت نمایند. گرچه امروزه در جریان توسعه، اشتغال بانوان همدوش مردان، امری اجتنابناپذیر است اما در مواردی با شدت یافتن نیازهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی بیش از پیش ضروری و لازم به نظر میآید. مشاغل خدماتی ویژه بانوان، گسترش مشاغل خانگی و مساله کار آفرینی زنان زمینه ای برای ورود بانوان به عرصه فعالیتهای اقتصادی است که این امر به نوبه خود نه تنها باعث اشتغالزایی و افزایش درآمد خانوار میشود بلکه در سطح ملی نیز منفعتهای بسیاری به همراه دارد. شایسته است بانوان و دختران فرهیخته به پا خیزند و با شناسایی هنر و استعدادهای بینهایت درونشان دستی بر آتش اقتصاد خانواده داشته باشند، گرچه در این صحنه نبرد، همراهی مردان بیش از بانوان حائز اهمیت است اما بیگمان مشارکت و همکاری صمیمانه زوجین و فرزندان است که میتواند مسیر مجاهدت اقتصاد خانواده را سروسامانی ببخشد.
پرهیز از اسراف
مریم از مجالس و مهمانیهای مجلل و تجملی ابراز ناراحتی میکند و میگوید: واقعا آیا تا به حال با خود فکر کردهایم که ما ایرانیان را چه شده است؟ هدف اصلی ما از تجملگرایی و به رخ کشیدن داشتههایمان چیست، داشتههایی که گاه حتی برای یک شب تهیه میشوند و یا ممکن است برای حفظ پرستیژ مهمانی یک شب، از کسی بهامانت هم گرفته شود؟ قرار است با خودنمایی مرهم کدام درد درونمان باشیم؟ کاش میشد اندکی به خودمان بیاییم و ارزش وجود واقعی خود را بشناسیم، مگر با سفرهای رنگارنگ، خانهای مجلل و تزیین شده با اسباب گران قیمت، لباسهای مارک دار و برند، ماشین آخرین سیستم برترین و بهترین هستیم و دیگران حساب دیگری به ما خواهند داشت؟ بهراستی گرچه شاید در نگاه اول فریب ظواهر را بخوریم اما همه ما در حقیقت دنبال رو و دوستدار کسی خواهیم بود که منش و شخصیت پسندیده ای دارد و اخلاقیاتش حرف اول را میزند، کاش چشمهایمان را بشوییم و جور دیگر به حقیقت زندگی و وجود آدمها نگاه کنیم.
نهادینه شدن فرهنگ قناعت از جمله واجباب لازم الوجوب است که بسیاری از خانوادههای ایرانی نیازمند توسل به آن هستند. در سالهای اخیر بسیاری از ما دچار بیماری تجملگرایی و چشم و همچشمیشدهایم، دلمان میخواهد هر آنچه را میبینیم و میشنویم داشته باشیم، انگاری دارا و ندار هم نمیشناسیم، سبک زندگی را متفاوت نمیدانیم، فرهنگ و تربیت اصیل خانوادگی را از یاد بردهایم، از مهارت زندگی مشترک و همزیستی با آن بیاطلاعیم و چه بسا به همین دلیل هم، همگان بسان هم لباس میپوشیم، بسان هم میزبانی میکنیم، بسان هم مسافرت میرویم، بسان هم خانه تزیین میکنیم و به سان هم چشم در زندگی دیگران و داشتههایشان میدوزیم و همیشه حسرت به دل چیزی میمانیم که دیگران دارند و ما نداریم، گویی همیشه غافل از آنیم که ما کجا و ماه گردون کجا! بلی قناعت مولفه گمشده زندگیهای امروزی است همه ما میخواهیم به هر طریق ممکن امروزی و برترین باشیم، حال اگر بابت آن هم به زحمت بیفتیم و در مضیقه مالی بسیار قرار گیریم، جالبتر ان که تحمل این سختی خوشایندتر از حسرت به دل ماندن آن است، فقط کافی است باشد، آن هم به هر شکل، فقط باشد! ما خوشیم، به هر آنچه که هست و هر آنچه که اکنون طالب آنیم، به رغم آن که بدانیم حضور آن شیء چقدر اهمیت و ضرورت دارد و یا حتی چه میزان از آن باید باشد! این در حالی است که زندگی نیاکان ما نشان داده است که خوشترین زندگی، زندگی با قناعت است، گرچه در بسیاری از آموزههای دینی نیز نسبت به این، امر تاکید بسیار شده است. برخی از افراد با شنیدن کلمه قناعت، دچار سوءتفاهم میشوند و با بیان جمله، «بله، دل ما که دل نیست، همه چیز برای ما از بهترون است، ما باید همیشه قناعت کنیم»، در جبهه تقابل و مخالفت قرار میگیرند و زبان به اعتراض میگشایند و قناعت را برای همیشه نفی میکنند. اما باید بگوییم ما در معنای حقیقی قناعت دچار اشتباه شدهایم، قناعت داشتن خصیصه مثبت و پسندیده ای است که برای موفقیت در زندگی بر هر فردی واجب است، چه ثروتمند باشید و چه ثروت متوسط و یا اندکی داشته باشید، باید مهارت و هنر قناعت را بشناسید. قناعت به معنای مصرف به قدر کفایت است. بسیاری از کالاها بود و نبودشان تاثیر چندانی در کمیت و کیفیت زندگی ندارد اما تبلیغات و چشم و همچشمیها باعث شده است که دچار مصرفگرایی و نیاز کاذب در مصرف شویم. از سوی دیگر، سوقدهی خانوادهها به کاهش خرید کالاهای تجملی و لوکس و گرایش بیشتر به تهیه اجناس اساسی و ضروری، از جمله راهکارهایی است که میتواند به مقاومت و خوداتکایی اقتصاد ملی و حفظ ذخایر ارزی منجر شود. بر هر کدام از خانوادههای ایرانی واجب است که به نوبه خویش، برای ترویج سبک زندگی «هزینه کرد متناسب با درآمدهای موجود» تلاش کنند و مانع از رواج سبک زندگی «درآمدهای آتی و انتظاری» شوند که معمولا نتیجهای جز مقروض شدن هر چه بیشتر خانوادهها نخواهد داشت. از سوی دیگر، باید مواظب اسراف در منابع طبیعی و خدادادی باشیم، اسراف در مصرف آب، اسراف در مصرف نان و موادغذایی، اسراف در مصرف حاملهای انرژی همچون گاز، برق، بنزین و... مصادیقی از رفتارهای غیربهینه و غیراقتصادی خانوادههای ایرانی است که متاسفانه در سالهای اخیر فرهنگ اسراف و مصرفگرایی آنها به حد بسیاری افزایش یافته است.
هر یک از ما میتوانیم با جلوگیری از تجملگرایی و اسراف، خود، خانواده و در نهایت جامعه را از غرق شدن در این ورطه نجات بخشیم، بهعنوان مثال میتوان در برگزاری مهمانیهای خانوادگی که متاسفانه زیاده روی و اسراف در آنها بسیار به چشم میخورد، رعایت اعتدال کنیم و رد پای تجملگرایی و چشم و همچشمیرا به حداقل برسانیم، باید بپذیریم برگزاری مهمانیهای ساده و به دور از تجمل نه فقط ما را از قید وبند سفرههای رنگین چند نوع غذا و تجملات اضافی رها میکند بلکه باعث افزایش معاشرتهای خانوادگی و دوستانه میشود و فرهنگ سادهزیستی را برایمان به ارمغان میآورد، امید به روزی است که چون ایام قدیم، بیتکلف و با ارادت، با دوستان و آشنایان به دور سفرهای از نان و سبزی بنشینیم اما گل بگوییم و گل بشنویم و خنده از لب بر نچینیم.
حمایت از تولیدات ملی
ثریا میگوید: پیش از عید برای خرید پرده به مغازهای رفتم، او اجناس ترک و ایتالیایی زیبایی داشت، مبهوت هر کدام از آنها شده بودم، اما قیمت بالای آنها، مانع از انتخاب و خریدم میشد. در گشت و گذارهای خرید عیدانه بودم که با فروشنده منصفی آشنا شدم و حقیقت نیاز و عدم توانایی خود از خرید اجناس ترک و ایتالیایی را بازگو کردم، او با لبخندی بر لب گفت: اگر حقیقتی را به شما بگویم آن را میپذیرید، با جلب اعتماد ایشان بود که متوجه رازی بزرگ شدم، فروشنده گفت: بسیاری از اجناس حاضر در بازار که با برندهای ترک و ایتالیایی به فروش میرسند، اصالتا ایرانی هستند اما از آنجایی که تولیدکنندگان داخلی حمایت نمیشوند، آنها مجبورند محصولات خود را با برند معروفی وارد بازار کنند تا هم سود کنند و هم از ورشکستگی در امان باشند، اینجا بود که با خودم گفتم از ماست که برماست، اگر تولید کنندگان، اجناس خود را با کیفیت مطلوبی تهیه کنند و ما خریداران نیز به آنها اعتماد کنیم و کالای ایرانی را به خارجی آن ترجیح دهیم، هرگز این شرایط پیش نمیآید که هر کدام از ما در پی کسب منفعت که گاه حتی توهم و خیالی بیش نیست، بر سر هم کلاه نگذاریم، کاش روزی برسد که تنها خریدار کالای ایرانی و برندهای معروف در حال رقابت آن باشیم.
اقتصاد مقاومتی بهعنوان یک اقتصاد درونزا، حامی سرمایه و کار ایرانی است و فرهنگ خرید کالا و خدمات نیز بایستی پشتیبان و ناظر خرید محصولات تولیدکنندگان ایرانی باشد. جایگزین کردن تولیدات داخلی به جای محصولات خارجی نه تنها گامیبلند در زمینه اصلاح الگوی مصرف است بلکه حمایت از تولید ملی رکن اصلی پیشرفت اقتصاد یک مملکت نیز محسوب میشود.
بی گمان همه اذعان به این مهم داریم که تولیدکنندگان ایرانی، توسط خریداران حاضر در اقتصاد کشور، بسیار مورد اجحاف قرار میگیرند و محصول تولیدی شان آن طور که شایسته و بایسته است مورد توجه قرار نمیگیرد، بسیاری از ما ایرانیها عادت کردهایم به هنگام خرید هر نوع کالا، بهدنبال شناخت جنسی باشیم که برند معروف و خارجی دارد، حتی اگر تولیدی از همان جنس و با همان مرغوبیت و کیفیت که ساخت کشورمان است نیز موجود در بازار باشد، معمولا طرفدار خریداری جنس خارجی خواهیم بود تا ایرانی آن. نهادینه شدن حمایت و پشتیبانی از تولید ملی در خانوادهها نیازمند برنامه ریزی دقیق و حساب شده است. تولید محصولات داخلی با کیفیت مطلوب که بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، یک بعد مهم این قضیه است و در روی دیگر این مساله، خریداران و خواهان بودن آنها برای تهیه اجناس مرغوب است. در این راستا خانوادهها بخصوص بانوان بهعنوان مهمترین افراد متقاضی تامین کالای خانگی، پوشاک، اسباب زندگی و... اگر بتوانند به مصرف کالاهای ایرانی بپردازند، به طور حتم نه تنها شاهد رونق تولید در جامعه خواهیم بود، بلکه با مصرف کالاهای داخلی میتوان باعث کاهش بیکاری، ارتقای سطح اشتغالزایی و تولید داخلی و از همه مهمتر پویایی و قوام اقتصاد کشور گردید و بی شک این بهترین آرمانی است که هر ایرانی، آرزوی آن را دارد، تنها کافی است هر کس به نوبه خویش در پویایی این مهم، نقش فعال و بهینهای داشته باشد.
بانوی خانه؛ خط مقدم اقتصاد مقاومتی
سهیلا معتقد است یک زن میتواند زندگی اقتصادی یک مرد را هم کن فیکون کند، او میگوید اگر خانم یک خانه با علم مدیریت اقتصادی آشنایی داشته باشد، به سهولت میتواند اهداف و اولویتهای اساسی و ضروری زندگی را شناسایی کرده و در صدر تحقق آرمانهای زندگی مشترکشان قدم بردارد. او از زنان بسیاری سخن میگوید که توانستهاند با حداقل ترین حقوق همسرشان، نه تنها صاحب خانه و ماشین شوند، بلکه به رفاه و آسایش خانواده کمک کنند.
بانوان خط مقدم اقتصاد مقاومتی هستند، چرا که مردان همواره در تلاش هستند تا نیازها و انتظارات زنان را برآورده و محقق کنند، بنابراین بانوی خانه توانا بر این امر است که بتواند با تغییر نگرش و ذائقه خانواده، مدیریت اقتصادی سالمیرا پیاده کند و چه بسا مرد خانه و دیگر اعضای آن نیز، ناگزیز از اطاعت از مدیریت بانوی خانه میشوند. متاسفانه در سالهای اخیر، برخی از بانوان با ایجاد نیازهای کاذب، شرایط زندگی را هم برای خود و هم برای اطرافیان بخصوص همسرانشان سخت کرده اند که به دنبال آن نیز بر بسیاری از نارضایتیهایی اجتماعی دامن زدهاند. باید بپذیریم تنوعطلبی و زیاده خواهی برخی بانوان از مهمترین دلایل نابسامان شدن وضعیت اقتصادی برخی از خانوادههاست، مثلا بانوی امروز گرچه میداند تهیه تلویزیون 42 اینچ ضرورت بسیاری ندارد اما آن را جزو مهمترین نیازهای خود به شمار میآورد و یا بانویی که از یک لباس تنها یکی دوبار استفاده میکند، یا در مهمانیها طالب تهیه چندین نوع غذا و دسر است و یا همیشه به دنبال تغییر و ایجاد تنوع در مبلمان و دکوراسیون خانه است و... بیتردید این مدل تنوع طلبیها بلای جان اقتصاد خانواده است و با طلب کردن هزینههای بسیار گزافی، مرد خانه را متحمل زحمتهای بسیار نیز میکند.
بیتردید شناسایی ضروریات زندگی و کاستن از برخی تجملات تنها در سایه سار تغییر نگرش زنان میسر است. بانوان مایه آسایش مردان و فرزندان هستند و طی شدن رشد همه جانبه اعضای خانواده به مدد حضور همسر و مادری آگاه و آشنا به علم مدیریت اقتصادی است. بانوی یک خانه نهتنها باید درک عمیقی از مشکلات اقتصادی و راهکارهای آن داشته باشد، بلکه باید با مدیریت اقتصادی و در رابطه با نحوه درست مصرف کردن اجناس نیز توجیه شود و آموزش ببیند. باید بپذیریم زنان نقش ویژه و مبرهنی برای تحقق و اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی دارند و چه بسا هر اندازه دانش و آگاهی آنان افزایش یابد درک اقتصادی بیشتری نیز در این زمینه مییابند که حداقل ترین آثار آن را میتوان در حساسیت بسیار آنان در طریقه مصرف و یا ترجیح کالاهای داخلی بر کالاهای خارجی مشاهده کرد.
با اصول مدیریت اقتصادی آشنا شوید
سهیل میگوید: همسر من بسیار حساس و مدگراست، همیشه به دنبال بهانه ای است که کالای زندگی مان را به کسی ببخشد و یا آنها را بیرون بیندازد، فقط کافی است وسیلهای برای یک روز خوب کار نکند، همان روز جستجوهای اینترنتی و تلفنی او برای شناسایی اجناس جدید بازار شروع میشود، هرچقدر تلاش میکنم او را متوجه این مطلب کنم که میتوان با تعمیر این وسیله مجددا از ان استفاده کرد، گوشش بدهکار هیچ سخنی نیست.
برخی از ما از اصول مدیریت اقتصادی بیاطلاع هستیم و دقیقا به همین دلیل نیز نمیتوانیم خرج و برجمان را سروسامان بدهیم و معمولا تا پایان ماه نشده، کفگیرمان ته دیگ میخورد. بهتر است با اقتصاددانان مشورت کنیم و یا با جستجو در سایتهای اینترنتی یا مطالعه کتابهای موجود در بازار کسب اطلاعات نماییم. پس انداز، صرفهجویی، تنظیم دخل و خرج زندگی، اولویت بندی تهیه اقلام زندگی و... هنرهایی است که هر یک از اعضای خانواده باید به مقدار کفایت نسبت به آن کسب مهارت کنند. برای روشنتر شدن مساله همانطور که در مثال بالا هم گفته شد بسیاری از خانوادهها همچون سهیل و همسرش به اشتباه گمان میکنند که به محض ایجاد کوچکترین خللی در وسایل منزل و دیگر اقلام و کالای زندگی باید سریع به فکر جایگزین کردن کالایی دیگر با کیفیت برتر از کالای قبلی باشند در صورتی که میتوان با یک صدم هزینه برای تعمیر دوباره و استفاده مجدد از آن نیز اقدام کرد. بهتر است در اندیشه نهادینه کردن فرهنگ تعمیر به جای فرهنگ تغییر و تعویض باشیم.
والدین الگوی مصرف فرزندان
نریمان معتقد است والدین نقش مهمیدر کاهش پرتوقعی فرزندان و مصرفگرایی آنان دارند، او میگوید: والدینش گرچه حقوق مکفی برای خرید و تهیه مایحتاج دوران کودکی اش داشتهاند، اما همیشه سعی میکردند با اندکی تعویق، آن مایحتاج را تهیه کنند، او معتقد است گرچه شاید رفتار والدینش خوشایند مزاج دوران کودکی اش نبود اما حال او را صاحب گنجینه ثروتی به نام تدبر و مدیریت اقتصادی کرده است که نه خساست را میپذیرد و نه ولخرجی و از همه مهمتر دستیابی به اسباب و یا رفاهی را منوط به تلاش میداند که لذت حاصله از آن را نیز برایش دو صد چندان میکند، و این نعمتی است که بسیاری از کودکان امروز،در فردا روزها از آن بی نصیب خواهند ماند، کودکان فردا نهتنها مدیریت اقتصادی و دخل و خرج را نخواهند دانست، بلکه به پرتوقعی و ولخرجی و خرید بیقید و بند عادت خواهند داشت و این آیندهای خوشایند را برای آنها رقم نخواهد زد.
والدین نقش اساسی در شکل دهی رفتار کودکان دارند، کودکان بسیاری از ارکان و اصول زندگی کردن را از پدر و مادرهایشان آموزش میبینند و چه بسا والدین نیز نقش الگو برای فرزندانشان دارند و چه بسا نگرش اقتصادی والدین میتواند بر نگرشهای مالی کودکان نیز تاثیر بگذارد. کودکی که شاهد تجمل گرایی و اسرف والدینش باشد با کودکی که والدینش صرفهجو و قناعتگر و همیشه در اندیشه پسانداز هستند، زمین تا آسمان تفاوت خواهد داشت.
از سوی دیگر متاسفانه در سالهای اخیر بسیاری از والدین خوب بودن را فقط در تهیه مایحتاج و نیازهای رنگارنگ کودک خود تعریف و معنا میکنند و چه بسا در این مسیر از هیچ تلاشی نیز دریغ نمیکنند ولو آنکه مقروض شوند. «آب در دل کودک، نباید تکان بخورد»، قانون همیشگی اغلب والدین امروزی است که گمان میکنند با تهیه فوری مایحتاج کودک است که میتوانند او را در رفاه و آسایش پرورش دهند، معمولا والدین امروزی غافل از آنند که کودکشان همین امروز باید درس و مهارت زندگی یاد بگیرد و از جمله مهارتهای زندگی، آشنایی با مهارت پسانداز و مدیریت اقتصادی است، چه خوب است اگر از هماکنون، از ادامه این مسیر اشتباه بازگردید و اجازه دهید فرزندتان پسانداز کردن را یاد بگیرد و با اندوخته مالی خویش، اسباب بازی دلخواه خود را خرید کند، و یا برای داشتن وسیله و اسبابی، هدفگذاری کند و میزان ومدت زمان لازم برای پسانداز را محاسبه کند و... بیتردید با تربیت اقتصادی او بیش از پرتوقع کردن او میتوانید آیندهای روشن برایش رقم بزنید. شما بهعنوان والدین، باید به فرزندان خود خوب مصرف کردن و استفاده بهینه را بیاموزید، این که چه نوع کالایی در چه برهه زمانی باید تهیه و یا از آن باید نگهداری شود، شما باید به بر حسن استفاده از کالاها، عدم گرایش به تنوع خریدها و استفاده از جایگزینهایی که بتواند مطالبات و تقاضاها را کاهش دهد، تاکید بسیار داشته باشید. از سوی دیگر، باید محاسن استفاده از تولیدات داخلی را برای فرزندان خود توضیح دهید و قناعت کردن را نیز در فرزندانتان نهادینه سازید.
نسرین صفری/ مشاور خانواده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰