در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
البته این برای نخستین بار نیست که شاهد تولید بازیهایی هستیم که تخریب و تضعیف وجهه فرهنگی ایرانی و انقلابی مردم ما را مورد هدف قرار میدهد و پیش از این هم دستکم در دو مورد دو بازی جدی و پرهزینه با نامهای Splinter Cell و Battlefield (قسمت سوم) تولید شد که اولی نابودی سپاه قدس و دومی حمله به تهران و فتح پایتخت ایران را هدفگذاری کرده بود. بازیهایی که از نظر کیفیت تولید در رده بهترین آثار تولیدی قرار گرفت و به طور طبیعی در مارکت جهانی هم برای خود طرفداران فراوانی دست و پا کرد.
اشاره به تولید بازی 1979 و به طور کلی جریان ضد ایرانی در تولیدات فرهنگی غرب در این یادداشت اصلا به این دلیل نبود که حرف تکراری بزنم و بگویم ما در حال انفعال هستیم و در داخل چرا به این موضوع مهم توسط مسئولان رسیدگی نمیشود! این دست حرفها آنقدر گفته و نوشته شده که تاثیرش را از دست داده است بویژه در این حوزه خاص، وقتی بازیای که در خارج از مرزهای ایران 50، 60 دلار قیمت دارد و اینجا 7000 تومان و بدون هیچ فیلتر و نظارتی توزیع میشود و باز هم بدون هیچ مشاوره و آگاهی بخشی براحتی به دست کودکان و نوجوانان در خانوادهها میرسد، دیگر بحث در ارتباط با کیفیت آثار داخلی و حمایت از تولیدکننده و کمبود بودجه و... بیشتر شوخی است!
اما آنچه باعث شد درباره سر زبانها افتادن بازی 1979 بنویسم و به پیشینه تولید بازیهای ضد ایرانی هم سرک بکشم، برگزاری روز گذشته شهرآورد استقلال ـ پرسپولیس بود که مرا به این فکر انداخت که واقعا تاثیرگذارترین، پرطرفدارترین و در عین حال مخربترین بازی ویدئویی که در ایران وجود دارد، آیا همین فوتبال FIFA و PES نیست؟
احتمالا الان میگویید ای بابا این افراطی میخواهد بازی فوتبال را هم ممنوع کند! نه اصلا هدفم این نیست، فوتبال از خیلی جهات بهترین و سالمترین نمونه از بازیهای ویدئویی است که از کودکان بگیریم تا جوانها و حتی میانهسالها پای کنسول و رایانهشان مینشینند و در خانه و حتی محل کار و... بازی میکنند. خود من هم اصلا همین جوری ام و یکی از کاربران همیشگی این بازی بودهام!
اما از دیروز یک نکته درباره بازی فوتبال قلقلکم میدهد، این بازی با توجه به فراگیری و محبوبیتش در میان کاربران داخلی و خارجی بیشتر از هر بازی دیگری در له کردن اعتماد به نفس ایرانی بودن نقش داشته است. شما در تمام این سالها چند کاربر را دیدهاید که در بازی فوتبال، تیم ملی ایران را انتخاب کرده باشند، تقریبا نزدیک صفر؛ چون فایدهای ندارد، شما با انتخاب ایران یا یکی از باشگاههای ایرانی اصلا در این بازی به جایی نمیرسید، این به جایی نرسیدن شاید در واقعیت و مستطیل سبز حقیقی هم مصداق داشته باشد، به عبارتی اگر شما با تیم ملی ایران به جام جهانی بروید قطعا قهرمان که هیچ از گروه هم حتی صعود نمیکنید، اما فراموش نکنیم همین تیم را یکی از قدرتهای بزرگ جهان یعنی آرژانتین به زور یک بر صفر شکست داد. همین تیم چندین سال است با اقتدار در ردهبندی جهانی رتبه نخست آسیا را به خود اختصاص داده است ولی در دنیای بازی (منهای مهارت کاربر) از نظر ظرفیت بالقوه حتی در سطح آسیا هم قابل مقایسه با رقبایش نیست و تولیدکننده بازی میزان قدرت کلی که برای آنها در نظر گرفته است بسیار بالاتر از ایران مینماید.
ضعیفنمایی اغراقآمیز ایران و به جایی نرسیدن با این پرچم توسط تولیدکنندگان پرطرفدارترین بازی ایران و جهان اگر اسمش کشتن اعتماد به نفس نباشد، چیست؟ فراموشی«ما میتوانیم» نباشد، پس چیست؟
شاید بگویید این اتفاق و رویکرد درباره بسیاری از تیمهای دیگر جهان هم در دنیای بازی و گیم صادق است! بله قطعا همین طور است، اما با توجه به این که عمده مخاطبان بازی، گروه سنی نوجوان هستند، ببینید کشوری مثل ژاپن چگونه این مساله را جبران میکند! انیمیشن فوتبالیستهایی میسازد که دقیقا هدفش بالا بردن روحیه توانستن و اعتماد به نفس ملی است و ما هم دو سه دهه است که در تلویزیون آن را پخش میکنیم، کارتونی که در آن، همان نوجوانان برابر غولهای بزرگ فوتبال دنیا میایستند و با ایثار، از جان گذشتگی و همدلی آنها را شکست میدهند، قهرمان جهان میشوند، همین رویا در ناخودآگاه کودکان و نوجوانان ژاپنی با یک انیمیشن خیلی زود تهنشین میشود و از یک رویا به هدفی دستیافتنی تغییر ماهیت میدهد؛ هدفی که باید برای رسیدن به آن تلاش کرد.
سینا علیمحمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد