سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
مهرآوران در سالهای اخیر شمایل متفاوتی از پدران ایرانی را در قاب کوچک تلویزیون ارائه کرده است کارهایی مثل: مسیر انحرافی، وضعیت سفید و خروس. مهرآوران نویسنده موفقی بخصوص در حوزه ادبیات دفاع مقدس و دینی است و کارهای قابل اعتنایی همچون حدیث نفس، ابریشم بانو و غضب، صدایم کن فاطمه و رکاب نو نوشته و جوایزی هم به دست آورده است. با این هنرمند در باره شرایط کاریاش گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد سال 94 کار به لحاظ کاری سال موفقی برایتان بود؟
بله، خدا را شکر سال خوبی بود و در نمایش «رستگاری در شب دور» که از استان تهران در جشنواره تئاتر رضوی شرکت کرده بود به کارگردانی مژده ساعی و نویسندگی طلا معتمدی بازی داشتم و مورد تقدیر و بزرگداشت قرار گرفتم. در این نمایش بازیگرانی نظیر: عطیه غبیشاوی، اعظم عرفانی و رضا جهانی حضور داشتند و داستان نمایش که مضمونی دینی داشت درباره معجزات رضوی است. در کنارش در نمایشهای مثل این آب آشامیدنی نیست به کارگردانی داود بنی اردلان و در نمایش چه میکنه این عادل فردوسیپور به کارگردانی حسین حیدریپور بازی داشتم که این نمایش در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه رفت و داستان این نمایش روایت زندگی موازی سه فرد از یک خانواده است که بحث اصلی آنها فوتبال است و من نقش فرد پیشکسوتی را بازی کردم که همیشه دوست دارد به برنامه نود دعوت شود و خواهرزاده وی که علاقهمند است فوتبالیست شود و فرد سومی که رویای دیگری در سر میپروراند و برای عید امسال هم در مجموعه بیمار استاندارد با سعید آقاخانی همکاری داشتم.
در سریال تاریخی معمای شاه هم حضور دارید؟
در سریال معمای شاه نقش کهزاد بختیاری را بازی میکنم که آدم دانا و با تجربهای است و علاقه زیادی به تاریخ دارد و یک شاهنامهخان حرفهای است. همانطوری که در تاریخ آمده در دوران سلطنت رضاشاه با تلاشهایی که برای ساکن و یک جا نشین کردن ایلات مختلف مثل بختیاری، افشاری و... کرد. شرایط دشواری برای اهالی این ایلات غیور به وجود آمد.
نوشتن چقدر برایتان دارای جذابیت است؟
نوشتن یکی از دغدغههای اصلی من است و از دوران تحصیلات متوسط در اواسط دهه 40 شروع به نوشتن کردهام و تا به حال بیش از سی نمایشنامه نوشتهام.
قبول دارید سریال بیمار استاندارد که نوروز امسال پخش شد در میان کارهای تلویزیونی یک سریال متفاوت و نامتعارف محسوب میشود؟
در ابتدا باید تعاریفمان را در باره مدیوم سریال مشخص کنیم و در ادامه درباره سوال شما بحث کنیم. از طرفی به واسطه شرایط زندگی مردم احتیاج زیادی به کارهای طنز دارند و سعید آقاخانی هم یک بک گراند موفق در ساخت سریال جذاب طنز داشته است. طنزاین مجموعه یک نوع طنز پنهان است که در طول قصه آشکار میشود و ایجاد موقعیتهای طنز میکند و شخصیتها در چارچوب حد و حدودشان در درام داستان حضور دارند و طنز وابسته و پیوستهای را به وجود میآورند. برای من این ویژگی سریال خیلی ارزشمند بود و کمتر در سریالهای دیگری دیده میشود. تجربه نشان داده که دیدن کمدی سطحی، آبکی و توام با لودگی برای مردم دیگر جذابیتی ندارد. زندگی این روزها سرعت و شتابی پیدا کرده است که شما نمیتوانید با آهستگی و هر تمهیدی با مخاطب ارتباط برقرار کنید. سریالسازی هم باید متناسب با ضرباهنگ زندگی فعلی مردم باشد.
منظورتان این است که جنس کمدی بیمار استاندارد کمدی سیاه است؟
نه، نسبتی ندارد و ما در کارشاهد هیچ نوع موقعیت تلخی که باعث ایجاد خنده بشود، نیستیم.
ربطی به کمدی ابزورد دارد؟
نه، با این گونه هم نسبتی ندارد. بیمار استاندارد یک سریال طنز است. شخصیتهای سریال در داستان موقعیتهای خندهآور اندیشمند ایجاد میکنند. موقعیت محوری داستان سریال هم درباره جوانی است که بازیگری خوانده، اما در کارش موفق نیست و آن وقت میرود برای چند روانپزشک نقش بازی کند و موفق هم میشود و این موقعیت، موقعیت جذاب و متفاوتی است.
در این سالها انواع و اقسام نقش پدران مثل پدر آرام و فرهیخته وضعیت سفید یا پدرشیک و پیک سریال مسیر انحرافی یا در دزد و پلیس نقش پدر لمپن و جاهل مسلک خوش قلب را بازی کردهاید. چقدر به تنوع نقشی اعتقاد دارید؟
روش بازی من اتود زدنهای مکرر برای پیدا کردن قالب نقش است و این کارکمکم میکند که نقش برایم باورپذیر باشد. اما چون تنوع زندگی نداریم بنابراین کمتر با تنوع نقشی و شخصیتی مواجه میشویم.
منظورتان از تنوع زندگی چیست؟
در یک کشور پیشرفته و صنعتی زندگی نمیکنیم که بهطور مثال اگر دزدی بخواهد بانکزنی کند با شیوههای متنوعی روبهرو باشد. ما به دلیل فرهنگ شنیداریمان اینقدر تنوع زندگی نداریم تا شخصیتهای متنوعی داشته باشیم و بتوانیم بازیشان کنیم. کار هنرمند این است که زندگی را بازسازی کند و اگر من در دزد و پلیس نقش پدر سارق لمپن مآب را بازی کردم باید دیگر نروم به سمت ایفای نقشهای مشابه و در کارهای دیگرم اگر قرار باشد نقش لمپن را بازی کنم باید ابتدا خودم را ریکاوری کنم و استنباطم و مختصات نقش را در هم بیامیزم تا کار متفاوتی را ارائه کنم که معمولا این ویژگی در اتود زدن حاصل میشود.
روز اولی که با آقاخانی صحبت کردید چه چیزی از شما خواست که در نقش پدر ارائه کنید؟
من و کارگردان تصویر و استنباط مشترکی از این پدرداشتیم . نکته اول دوری کردن از اغراق در بازی بود. گزینه دوم استفاده ازگویش ساده بود و در کنارش شخصیت را خوب بشناسیم. این پدر به جای آنکه به فکر وضعیت بغرنج پسرش باشد تنها دغدغهاش سرقت نشدن فرشهای خانه و نماندن امانتهای مردم پیش او است. دراصل تعهد شغلیاش از تعهد پدرانهاش قویتر است.
یک جورهایی با توجه به زندگی کردن بهنام در تهران و دوری پدر و پسر روابط عاطفیشان کمرنگ شده است؟
کمرنگ نشده و مادر این ارتباط را حفظ میکند. من استنباطم از جایگاه این پدر به واسطه وجود طنز پنهان در داستان این بود که او باید با یک خرد پنهان موقعیتها را آشکار کند. پدر در اصل عاطفه خردمندانه دارد.
این پدر یک فیلسوف است؟
نه، خردمند بودن دال بر فیلسوف بودن نیست.
آیا ایجاب نقش بود که بازی درونی از خودتان ارائه کنید؟
ویژگی این نقش چنین بازیای نیاز داشت.
به نظر شما شخصیتهای بیمار استاندارد ما به ازا بیرونی هم دارند؟
بله، زیرا وقتی متذکر میشویم یک سوژه نو است مابه ازا آن هم نو و جدید است و کشف او توسط بهرام توکلی و آرایش و ارائهاش توسط آقاخانی انجام شده است. در درون جامعه همچنین آدمهایی میبینیم؛ درست مثل همین پدر بهنام.
احمد محمداسماعیلی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد