راز قتل دختر جوان در ناخن مصنوعی

مرد جنایتکار که پس از قتل زن جوان جسد او را تکه تکه کرده بود، چهار روز پس از جنایت لب به اعتراف گشود.
کد خبر: ۸۸۳۸۷۳

به گزارش جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از عصر پنجشنبه گذشته و در پی کشف بقایای جسدی در خیابان کردستان شمالی در دستور کار تیم جنایی تهران قرار گرفت. ماموران پس از حضور در محل متوجه شدند دست و پای زنی داخل کیسه‌ای قرار داده و در آن محل رها شده است. کارگران شهرداری هنگام تخلیه سطل زباله، بسته پلاستیکی را دیده و پس از بازکردن چسب اطراف آن با قسمت‌هایی از جسد روبه‌رو شده بودند.

در ادامه با بررسی جسد مشخص شد مقتول ناخن مصنوعی داشته است. همزمان نیز خانواده‌ای با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن مرموز دختر 35 ساله خود به نام عاطفه خبر دادند. با بررسی مشخصات عاطفه معلوم شد جسد کشف شده متعلق به دختر جوان است. خانواده عاطفه با مراجعه به پزشکی قانونی بقایای جسد وی را از روی ناخن‌های مصنوعی شناسایی کردند. پس از تحقیق از خانواده مقتول مشخص شد، یکی از آشنایان خانوادگی آنها به نام حمید 44 ساله ارتباط نزدیکی با عاطفه داشته است. با کشف این سرنخ یکم اسفند حمید به اداره دهم پلیس آگاهی احضار شد که در اظهاراتش گفت: از چند روز قبل هیچ تماسی با عاطفه نداشته و از طریق خانواده او در جریان مرگ وی و کشف بقایای جسدش قرار گرفته است.

کارآگاهان که متوجه تناقض‌گویی‌های حمید شده بودند روز بعد دوباره به تحقیق از او ادامه دادند که متهم سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: صبح پنجشنبه29 بهمن به محل زندگی عاطفه در منطقه تهرانپارس رفتم و با او برای خوردن صبحانه به یک طباخی در فلکه سوم تهرانپارس رفتیم. پس از خوردن صبحانه، داخل ماشین در حال صحبت با عاطفه بودم که ناگهان به اعضای خانواده‌ام ناسزا گفت. من هم در یک لحظه کنترل خود را از دست دادم و زمانی که به خود آمدم، متوجه شدم با دستانم او را خفه کرده‌ام و دیگر نفس نمی‌کشد. وی ادامه داد: ترسیده بودم و نمی‌دانستم چه کار کنم. ابتدا جسد را به خانه‌ام در منطقه ایوانکی بردم و سپس چاقوی تیزی خریدم و با آن جسد را مثله کرده و قسمت‌های مختلف بدن را در دو کیسه زباله مشکی قرار دادم. دست‌ها و پاها در یک کیسه و تنه و سر را در کیسه دیگر گذاشتم. ابتدا قصد داشتم کیسه‌ها را در همان منطقه ایوانکی رها کنم، اما تغییر نظر داده و پلاستیک‌ها را به بزرگراه کردستان بردم و هر دو کیسه را در خیابان 21 داخل سطل زباله انداخته و از محل متواری شدم.

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: متهم در اعترافات خود مدعی شده است که هر دو پلاستیک حاوی بقایای جسد مقتول را داخل یک سطل زباله قرار داده، اما تاکنون کیسه دوم حاوی سایر اعضای بدن عاطفه کشف نشده و تحقیقات در این خصوص در دستور کارکارآگاهان اداره دهم قرار دارد.

به مادرم توهین نمی‌کرد زنده بود

قاتل 44 ساله بسیار خونسرد است. می‌گوید قدرت غلبه بر خشم نداشته و یک لحظه عصبانیت باعث شد تا دختر مورد علاقه‌اش را خفه کرده سپس جسدش را مثله کند. او در گفت‌وگو با جام‌جم از نحوه ارتکاب جنایت می‌گوید.

چند سال بود مقتول را می‌شناختی؟

18 سال است که با عاطفه و خانواده‌اش در ارتباطم. در این مدت من امین خانواده آنها شدم و با هم رفت و آمد داشتیم.

چگونه با عاطفه آشنا شدی؟

روز، ساعت و مکانش را هم یادم می‌آید. 18 سال قبل او را در خیابان دیدم و با هم آشنا شدیم. از همان زمان رابطه ما آغاز شد.

با او ازدواج نکردی؟

هفت سال قبل قرار بود با او ازدواج کنم؛ اما ما دو انسان خوب بودیم که به درد زندگی مشترک نمی‌خوردیم به همین دلیل سعی کردیم به هم کمک کنیم.

چرا او را به قتل رساندی؟

روز ولنتاین با او به گردش رفتم و قرار شد پنجشنبه به خرید برویم. صبح به یک طباخی رفتیم و بعد از خوردن کله‌پاچه سوار خودرو شدیم. او شروع به فحاشی کرد که از او خواستم ساکت باشد، اما به مادرم توهین کرد. عصبانی شدم و با دستم دهان و بینی‌اش را گرفتم که در کمتر از یک دقیقه او کبود شد. وقتی جانش را از دست داد، نمی‌دانستم چه کار کنم.

بعد از قتل چه کردی؟

او را به خانه بردم تا پس از مثله کردن، جسدش را در شهر رها کنم.

پس از قتل نترسیدی؟

آن سه ساعتی که با جسد بودم خودم نبودم و اختیار کارم را نداشتم. جسد را دو قسمت کردم و در نایلون جداگانه گذاشتم. جسد عاطفه را در یک سطل زباله انداختم.

بعد چه کردی؟

من او را دوست داشتم. بعد از قتل با خانواده‌اش به پلیس آگاهی رفتیم و اعلام مفقودی کردیم. در اداره پلیس ماموران به من ظنین شدند، اما خانواده عاطفه گفتند من در گم شدن دخترشان هیچ نقشی ندارم و به من مظنون نیستند.

وضعیت مالی خوبی داری؟

من بساز بفروش هستم و وضع مالی خوبی دارم. ماشین من شاسی‌بلند است. هیچ مشکل مالی ندارم. 13 سال است که حتی یک تخلف رانندگی ندارم.

از زندگی راضی بودی؟

من از 9 سالگی کار کردم و 18 سفر خارجی رفته‌ام. قصد داشتم در خارج از کشور زندگی کنم به همین خاطر دو بار درس را در مقطع کارشناسی رها کرده و انصراف دادم.

انگیزه اصلی‌ات از قتل دختر مورد علاقه‌ات چه بود؟

همه دوستانم به من می‌گویند بچه‌ننه، من حتی سیگار نمی‌کشم. چون عاشق مادرم هستم، انگشت‌نمای دوستانم هستم. عاطفه اگر به مادرم بی‌احترامی نمی‌کرد، الان زنده بود. او دختر خوبی بود و مرا به خاطر خودم می‌خواست به همین خاطر من هم عاشقش بودم.

فقط به خاطر توهین به مادرت او را کشتی؟

بله و حالا از کارم پشیمانم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها