کوهپیمایی‌های هفتگی و خوردن صبحانه در کوه آن‌قدر برای شیلا جذابیت داشت که همراه با آن لحظه به لحظه به سکانس پایانی زندگی مشترکش با عماد نزدیک شد؛ زندگی که سرآغاز آن عشق و دلبستگی بود.
کد خبر: ۸۷۰۲۷۷
جنجال زوج عاشق بر سر کوهپیمایی‌های آخر هفته

عماد و شیلا هرگز تصورش را هم نمی‌کردند این عشق و دلبستگی پس از هفت ماه فقط به دلیل کوهپیمایی‌های روزهای جمعه هر هفته، جایش را به لجبازی و جدایی بدهد.

حالا زن جوان همراه همسرش روبه‌روی قاضی عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران نشسته و در پاسخ به سوال قاضی در مورد علت درخواست طلاقشان رشته کلام را در دست می‌گیرد و می‌گوید:

آقای قاضی، شوهرم مثل پیرمردها رفتار می‌کند و حوصله انجام هیچ‌کاری را ندارد. انگار صد سال از عمرش گذشته و دیگر هنگام استراحت کردن و در خانه نشستن اوست. اشتباه کردم که با 15 سال اختلاف سنی با او ازدواج کردم.

روزی که من و عماد در محل کارمان با هم آشنا شدیم، تصور می‌کردیم می‌توانیم آینده خوبی در کنار هم داشته باشیم.

با این‌که عماد 45 ساله و 15 سال از من بزرگ‌تر بود، اما درست زمانی که برای اولین‌بار نگاهمان به هم گره خورد، عاشقش شدم.

عماد را مرد جذابی دیدم که می‌تواند در زندگی مرا خوشبخت کند. برایم مهم نبود که او تا این اندازه با من اختلاف سنی دارد و به تنها چیزی که فکر می‌کردم زندگی در کنار عماد بود.

او ادامه می‌دهد: روزهای آشنایی و خواستگاری و بعد از آن هم عروسی و زندگی مشترک برایم مثل یک رویای شیرین بود.

آن روزها در کنار عماد آن‌قدر احساس خوشبختی می‌کردم که متوجه نبودم زندگی مشترک فقط عشق و علاقه نیست.

آقای قاضی، تازه بعد از شروع زندگی مشترکمان بود که متوجه شدم زندگی در کنار عماد خیلی سخت و کسل‌کننده است.

مردی که 15 سال از من بزرگ‌تر باشد، نمی‌تواند علایق و خواسته‌های مرا درک کند و پا به پای من برای شادی زندگیمان تلاش کند.

عماد مثل پیرمردها فقط می‌خواهد زندگی روزمره خود را تکرار کند. روزها سرکار برود و شب‌ها خسته گوشه‌ای از خانه بنشیند یا تلویزیون تماشا کند یا روزنامه بخواند و گاهی اوقات به خانواده من یا خودش سری بزند.

عماد از زندگی فقط همین را شناخته و اهل شادی و هیجان نیست. این اختلاف سنی تاثیر زیادی در روابط من و شوهرم گذاشته و باعث شده روز به روز از هم دورتر شویم. برای همین هر دو تصمیم به این جدایی گرفتیم.

در این لحظه مرد صحبت‌های همسرش را قطع می‌کند و می‌گوید: آقای قاضی، باور کنید مشکل و اختلاف ما به سبب اختلاف سنی و حرف‌هایی که همسرم می‌زند، نیست. شیلا خودش هم می‌داند که این حرف‌ها بهانه است.

در واقع اختلاف اصلی ما درست از روزی آغاز شد که من به کوهپیمایی‌های هفتگیمان اعتراض کردم. ماجرا از این قرار بود که درست از همان روز اول ازدواجمان شیلا از من خواست با هم به کوه برویم.

وقتی به آنجا رفتیم او گفت که دوست دارد صبحانه را در بالاترین نقطه کوه بخورد. من هم قبول کردم و با این‌که اهل کوهپیمایی نیستم ولی برای شادی همسرم مخالفتی نکردم.

بعد از آن شیلا گفت که عاشق کوه رفتن است و از این که هر هفته یا هر روز به کوه برود خسته نمی‌شود.

برای همین کوهپیمایی به یکی از برنامه‌های اصلی ما در روزهای جمعه تبدیل شد. باید آخر هر هفته صبح زود از خواب بیدار می‌شدیم و به کوه می‌رفتیم. خستگی و انجام کارهای مهم هم باعث نمی‌شد که شیلا این برنامه را به هم بزند.

هفت ماه تمام دوام آوردم و برای این‌که به شادی همسرم احترام گذاشته باشم، حرفی نزدم. ولی بعد از آن خسته شدم و تصمیم گرفتم این برنامه را از زندگی‌مان حذف کنم.

برای همین به شیلا گفتم دیگر حوصله کوهپیمایی را ندارم و می‌خواهم روزهای تعطیل در خانه استراحت کنم.

اما درست بعد از این مخالفت بود که من تبدیل به یک پیرمرد بی‌حوصله شدم که به دلیل سن زیادم نمی‌توانم همسرم را درک کنم.

شیلا فقط برای یک کوهپیمایی ساده زندگی‌مان را به جدایی کشاند. در صورتی که این حق من است که بخواهم روزهای تعطیل به جای خستگی و کوهپیمایی‌های زیاد در خانه‌ام استراحت کنم.

حتی به شیلا گفتم که می‌تواند گاهی اوقات با دوستان خود به کوه برود ولی باز هم قبول نکرد و جنجال به راه انداخت.

صحبت‌های این مرد که تمام می‌شود قاضی نگاهی به زن می‌اندازد، او نیز می‌گوید: کوهپیمایی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین علایق من است و نمی‌توانم آن را کنار بگذارم.

من اهل مهمانی و حتی مسافرت‌های زیاد نیستم. تنها دلخوشی من کوهپیمایی‌های آخر هفته است که شوهرم با آن مخالفت می‌کند.

برای همین است که می‌گویم او مثل پیرمرد‌ها رفتار می‌کند و من این مخالفت او را پای اختلاف سنی‌مان می‌گذارم.

در پایان جلسه رسیدگی به پرونده این زوج، قاضی عموزادی دلیل آنها برای جدایی را کافی نمی‌داند و به این زوج پیشنهاد می‌کند که پیش از طلاق، نزد یک مشاوره خانواده بروند. آنها نیز پیشنهاد قاضی را قبول می‌کنند.

اختلاف سنی را جدی بگیرید

دکتر حسن عشایری، روان‌شناس در این باره می‌گوید: طلاق می‌تواند انگیزه‌ها و دلایل زیادی داشته باشد. پشت پرده همه جدایی‌ها، دلایل عمقی و ریشه‌ای نهفته است که با کمی جست‌وجو می‌توان به آن پی برد.

برای مثال اگر زوجی موضوعی را بهانه کرده و به دلیل آن تصمیم به جدایی می‌گیرند، باید دید که ریشه اختلافات آنها در چیست.

در این میان هم سطح نبودن از همه لحاظ، می‌تواند مهم‌ترین عامل اختلافات و در نهایت جدایی زوج‌های جوان شود.

وقتی زن و شوهری که در کنار هم زندگی می‌کنند، با یکدیگر هم سطح و هم طبقه نباشند، نمی‌توانند خواسته‌ها و نیازهای طرف مقابل خود را برآورده کنند.

برای همین، اختلاف و جدایی در این زندگی‌ها پررنگ می‌شود. اختلاف سنی می‌تواند یکی از دلایل هم سطح نبودن میان زوج‌ها باشد.

وقتی زن و شوهری از نظر سنی با هم اختلاف زیادی دارند، برای مثال زن چند سال بزرگ‌تر از مرد است یا مرد اختلاف سنی زیادی با همسرش دارد، در واقع در یک سطح و طبقه نیستند.

این هم سطح نبودن، اختلاف عقیده زیادی را برای زوج به همراه دارد. البته نمی‌توان گفت به‌طور قطع اختلاف سنی زیاد به طلاق و جدایی منجر می‌شود، ولی در برخی از زندگی‌های مشترک، این موضوع می‌تواند پایه‌گذار بسیاری از اختلافات و نبود تفاهم زن و شوهر باشد.

بنابراین بهتر است زوج‌ها پیش از ازدواج، اگر با یکدیگر اختلاف سنی زیادی دارند، تمام جوانب را در نظر گرفته، علایق و عقاید طرف مقابل را خوب بشناسند و بعد از آن پای در زندگی مشترک بگذارند.

سیما فراهانی

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها