میزگرد نقد و بررسی یک مجموعه پرطرفدار تلویزیونی در جام جم

نفس‌ گرم، آزمونی برای عبور از سختی‌ها

اشاره: مجموعه تلویزیونی« نفس گرم» را می‌توان یکی از سریال‌های موفق و مخاطب‌پسند صدا و سیما قلمداد کرد. در تازه‌ترین نظرسنجی که مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما در 25 آذر انجام داده است، از میان بینندگان 82 درصد گزینه رضایت کامل را از محتوا و ساخت سریال اعلام کرده‌اند. نفس گرم به تهیه‌کنندگی سیدمحمود رضوی و به قلم محمدمهدی عسگرپور و طلا معتضدی نگارش شده و بازیگرانی همچون مرجانه گلچین، سیما تیرانداز، رویا تیموریان، حامد کمیلی، لیندا کیانی، محمود پاک‌نیت، نیلوفر خوش‌خلق و رامین راستاد در آن ایفای نقش کرده‌اند. علاوه بر نکات قوت سریال که عامل دیده شدن و استقبال بینندگان تلویزیون شده است، نقدهایی نیز مانند ضعف در گویش کاشانی، لزوم نشان دادن ابنیه تاریخی کاشان و تبلیغ و ترویج چند همسری توسط برخی بینندگان سریال عنوان شده که روزنامه جام‌جم در نشست و گفت‌وگویی صمیمی با دو نفر از عوامل مجموعه و علیرضا دباغ منتقد، به طرح و بررسی نقدهای سریال پرداخته است.
کد خبر: ۸۶۷۴۱۶

هدف اصلی از نگارش فیلمنامه نفس گرم چه بود؟

عسگرپور:‌ برای نوشتن داستان نفس گرم، ذهن خود را آزاد گذاشتم. در تعامل ذهن با مظاهر زندگی امروزی، چند موضوع را با حساسیت بیشتری احساس کردم. یکی از این حساسیت‌های ذهنی منجر شد به نوشتن داستان نفس گرم، اما نفس گرم به کدام یک از نیازهای جامعه امروز پاسخ می‌دهد؟ برخی فکر می‌کنند بحث اصلی نفس گرم ترویج همسر دوم است یا می‌خواهد معایب یا محسنات همسر دوم را بیان کند.

هدف اصلی نفس گرم، به‌تصویرکشیدن نوع مواجهه افراد جامعه با معادلات، سختی‌ها و خوشی‌هایی است که در طول زندگی پیش می‌آید؛ پدیده‌هایی که ممکن است یک زندگی را دگرگون کند. در حالت عادی، ما واعظ و مشاور خوبی برای مصائب و سختی و رنج دیگران هستیم، اما اگر همان سختی برای خود ما اتفاق بیفتد،‌ آیا باز می‌توانیم تحمل کنیم یا ارزش‌ها و اعتقادات زندگی ما دچار تغییر و تحول می‌شود. به عبارت بهتر، موضوع نفس گرم، نمایش نوعی آزمایش و امتحان برای صبر و عبور از مصائب و ارتقا به مقامی روحی و معنوی است. حال این آزمایش می‌تواند در حوزه عاطفی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد.

ملیحه داستان و امثال ملیحه در جامعه، بیشتر در معرض آزمایش عاطفی قرار دارند که بی‌وفایی یا خیانت همسر می‌تواند یکی از آنها باشد. ملیحه با بی‌وفایی همسر روبه‌رو می‌شود. آزمایش اینجاست که شیوه برخورد با این پیشامد چیست؟ چگونه با کسی که به ما لطمه‌زده است، برخورد کنیم؟ آیا انتقام بهترین شیوه است؟ آیا به یک شیوه از خودسازی باید پناه برد؟ هدف نفس گرم بررسی نوع مواجهه با این لطمات و سختی‌هاست.

ترویج چند همسری، هدف نبود

علیرضا دباغ، منتقد رسانه: به نظر من، کسانی که موضوع اصلی نفس گرم را همسر دوم یا چند همسری می‌بینند، راه را اشتباه رفته‌اند. زاویه دید و پرداخت موضوع، تازه و امروزی است. نیازی است که کمتر به آن پرداخته شده و شجاعت پرداخت آن در تلویزیون تا امروز وجود نداشت و از این نظر به نویسندگان نفس گرم باید تبریک گفت.

دو بُعد نظری را مطرح می‌کنم. نخست این که باید این واقعیت را پذیرفت که امروزه شاهد حضور عالمان بی‌عمل در اکثر حوزه‌های زندگی هستیم. برخی مداحان و واعظان امروزی را می‌توان عالم بی‌عمل دانست که خود را در تمام مسائل و شئون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه دخیل می‌کنند. این سریال با شهامت بر این نقطه دست گذاشته است. در این داستان، زنی روی منبر می‌نشیند، مردم را مورد خطابه و وعظ قرار می‌دهد و به مکارم اخلاق و گذشت دعوت می‌کند، اما ناگاه در پارادوکسی قرار می‌گیرد که از طرف همسرش ایجاد می‌شود؛ ‌همسری که زندگی مهربانانه و صمیمانه‌ای با او داشته است. آزمایش از همین جا آغاز می‌شود که مواردی که من از گذشت در خطابه‌هایم می‌گفتم، چه شد! مرد (حاج‌مرتضی) کاری غیرعرفی و غیراخلاقی انجام داده، اما کار خارج از شریعت نکرده است. سریال خیلی ظریف و قشنگ این مطلب را بیان می‌کند و در پایان سریال می‌بینیم که شأن و جایگاه این منبر، نیاز به سفری درونی و اخلاص و تزکیه دارد. ممکن است کسی که روی منبر نشسته، هنوز به آن تزکیه لازم نرسیده باشد. ملیحه در این داستان وقتی با این پارادوکس روبه‌رو می‌شود، اول کاری که می‌کند این است که منبر را ترک می‌کند و تا به تزکیه نرسد و مُهذب نفس نشود، به آن منبر برنمی‌گردد. ملیحه بعد از آزمایش الهی، احساس می‌کند دوباره می‌تواند به آن منبر، اما با حال و تهذیبی خالصانه بازگردد.

بُعد دوم، پرداختن به مساله زنان است. ما هرگاه از عالم و منبر و واعظ سخن گفته‌ایم، منظورمان را در چهره یک مرد نشان داده‌ایم در حالی که عالم زنان، عالمانی دارد که تاکنون مغفول مانده‌اند. این فیلم بسیار زیبا به عالَم زنان عالِم وارد می‌شود. در حقیقت کالبدشکافی می‌کند وضعیت زنانی را که در جامعه وجود دارند. در جامعه مرد زده‌ای که حلال همه مشکلات مرد است، می‌بینیم در سریال، زن نقش یک ناجی را بازی می‌کند و این ارزشمند است. بازی ممتاز مرجانه گلچین، سیما تیرانداز و مریم بوبانی به مراتب، نقش محوری زن را در حل مشکلات پررنگ‌تر نشان داده است. به عبارت دیگر، خانم‌ها در نفس گرم سنگ تمام گذاشته‌اند.

اعتراض به لهجه کاشانی، بازی جدید رسانه‌ای

سیما تیرانداز، بازیگر نقش ناهید: جامعه سالم جامعه‌ای است که قدرت تجزیه و تحلیل و ظرفیت پذیرش همه مسائل و مشکلات خود را داشته باشد. در جامعه ناسالم است که افراد به تخریب افکار می‌پردازند. یک کار هنری واقعی، زاده و پرداخته ذهن یک هنرمند واقعی است لذا جامعه باید ظرفیت پذیرش، تجزیه و تحلیل درست از یک کار هنری را تمرین کند.

انگیزه من برای ورود به نفس گرم، نوع داستان و شخص کارگردان بود. در روند ساخت سریال یک نوع آرامش وجود داشت که بازیگران در کنار آقای عسگرپور به‌راحتی و در کمال احترام ایفای نقش کردند. من بازی در نقش‌های سخت را دوست دارم و می‌خواهم متفاوت بازی کنم. در نقش ناهید عمیق شدم و فهمیدم چه شخصیت سخت و دردکشیده‌ای دارد. هنگام بازی در نقش ناهید به پیچیدگی‌های درونی این نقش پی بردم.

تکلم به زبان کاشانی برای من یک چالش بسیار خوب بود و از کاری که انجام دادم کاملا دفاع می‌کنم. اعتراض به نوع گویش و زبان و لهجه‌ها یک بازی جدید است برای ضربه زدن به حوزه هنر و رسانه والا چرا این ایرادها در زمان ساخت کوچک جنگلی وجود نداشت. به علاوه وجود مساله دو همسری یا چندهمسری در جامعه ما یک واقعیت است؛ لذا فرار از آن و نپرداختن به آن نمی‌تواند کار درستی باشد. نفس گرم نه آن را رد و نه ترویج می‌کند. ما یاد گرفته‌ایم برای مشکلات دیگران مشاور خوبی باشیم، اما برای خودمان هیچ نظر و نقدی را نمی‌پذیریم. در نفس گرم مشکلی برای یک زن پیش آمد. مساله این است که این زن چه برخوردی با این امر خواهد داشت. حاج مرتضای داستان فوت می‌کند و آن روی داستان یعنی وجود هوویی برای ملیحه لو می‌رود، حالا آزمایش معنوی و مادی یک زن آغاز می‌شود.

در فرهنگ ما، هوو، زنی است که آمده تا مال و منال و زندگی زن اول را به یغما ببرد و او را به خاک سیاه بنشاند، اما با خواندن سناریو متوجه شدم که هوو می‌تواند روی بامحبت و سازنده دیگری هم داشته باشد تا جایی که یک زن بچه هووی خود را چنان مادر واقعی بزرگ می‌کند و در آغوش می‌گیرد.

کالبد شکافی شخصیت ناهید

دباغ: درباره بازی خانم تیرانداز بهترین نظری که می‌توانم بگویم جمله‌ای است که همسرم در زمان دیدن سریال گفت. همسرم که خود یک فعال رسانه‌ای است، هنگام تماشای سریال گفت خانم تیرانداز چنان در نقش ناهید فرو رفته و اوج درد و رنج را خوب بازی می‌کند که ناخواسته جگر آدم برای او کباب می‌شود. این قضاوت زنانه نشان می‌دهد خانم تیرانداز به‌خوبی توانسته بیننده سریال را با دردها و مصائب ناهید همراه کند تا جایی که نوعی همذات‌پنداری در مخاطب ایجاد می‌کند. وقتی وارد داستان می‌شود به ملیحه می‌گوید من هووی تو هستم. ورودی کاملا غافلگیرکننده و دراماتیک. اما سنگینی این بُعد دراماتیک بر شانه‌های ملیحه منتقل می‌شود.

چالش بزرگ نقش ناهید این است که او دست به نوسازی زندگی خود زده اما هنوز تحت سیطره و سنگینی و نفوذ مردی به نام کرَم که همسر سابق او بوده قرار دارد. از طرفی مادر بزرگی که تمام محبت و هستی‌اش را پای ناهید گذاشته و ناهید هم همین احساس را به این مادر بزرگ ناتوان و رنجور دارد.

بالاتر از آن، ناهید مادری است که بچه‌اش را از دست داده و نمی‌داند زنده است یا مرده. این چالش‌ها باعث به وجود آمدن نقشی متفاوت و رنج کشیده برای ناهید شد.

عسگرپور: من از قبل حس مثبتی نسبت به شهر کاشان و مردم آن شهر داشته و دارم. کاشان، غیر از مذهبی بودن و ارزشی بودن مردم آن، شهری بسیار کم مساله است. مردم کاشان زندگی آرامی دارند و این آرامش و اطمینان را به دیگران منتقل می‌کنند. همین امور باعث شد من بخشی از داستان را به خارج از تهران کشیده و به کاشان بروم. این پدیده که در مورد زبان و لهجه‌ها جریان‌سازی می‌کند کار درستی نیست. ناهید در این سریال، ابتدا یک ایرانی و هموطن است، سپس یک زن کاشانی، لهجه و زبان و نوع زندگی او قابل احترام و دوست‌داشتنی است. برخی انتقاد می‌کردند که باید بازیگران از محل‌های باستانی مانند فین کاشان، خانه طباطبایی‌ها و خانه عامری‌ها عبور می‌کردند و تصویر این اماکن دیده می‌شد. به نظر من، داستان اصلی درد و گرفتاری ناهید بود نه نمایش آثار و ابنیه کاشان.

دباغ: من هم معتقدم که زیاد لازم نبود به در خانه طباطبایی‌ها و بروجردی‌ها و دیگر ابنیه تاریخی کاشان برویم. ولی این‌قدر هم بی‌تفاوت نسبت به لوکیشن‌های شهر کاشان نمی‌توان بود و جای کار بیشتری داشت.

عسگرپور: البته این امکان بود ولی مسئولان شبکه یک کار را با سرعت بیشتری از ما طلب می‌کردند تا جایی که به ما گفته بودند تا ماه رمضان کار تمام و آماده پخش شود. این زمان فشرده و اندک باعث می‌شد ما نتوانیم با فراغ بال در تولید سریال عمل کنیم. وظیفه من به عنوان فیلمساز این است که جامعه‌ام را درست بشناسم و فارغ از اهداف تلویزیون در زمینه ایجاد همبستگی، به مشکلات جامعه بپردازم. می‌دانیم جامعه دچار سردرگمی‌هایی هست و در تقاطع آرمان‌ها و واقعیت‌ها گیر افتاده، به‌شدت آرمان‌هایش را دنبال می‌کند، اما در مواجهه با واقعیت بازمی‌ماند چون بخشی از رفتارهایش براساس فرهنگ سنتی ایرانی شکل می‌گیرد و بخشی از آن آمریکایی، اروپایی و عربی است. الکی از خودمان تعریف نکنیم که ما عجب ملتی هستیم. واقعیت این است که ما ملتی هستیم که نه درست و حسابی کتاب می‌خواند، نه شعر می‌داند، نه انسی با مسائل فرهنگی دارد، برای نخریدن ماشین کمپین راه می‌اندازد، اما توی صف می‌ایستد که ماشین بخرد. واقعا اگر تلویزیون امکانش را فراهم می‌کرد، دو سه لایه به خطوط قرمزی که در ذهن دارم نزدیک‌تر می‌شدم تا تاثیرگذاری سریال بیشتر شود. نمونه‌هایی چون ملیحه کم نداریم؛ مثل او چند دسته‌اند. برخی مداح‌اند نه سخنگو، اما برخی در کنار مداحی جلسات سخنرانی هم دارند و برخی هم استاد دانشگاه و حوزه هستند و مداحی نمی‌کنند.

تمرکز بیش از حد بر ملیحه

دباغ: همه تمرکز سریال بر شخصیت ملیحه بود و حاج مرتضی رها و قضاوت درباره شخصیت مرتضی به مردم سپرده شد. ممکن است مخاطب به جمع‌بندی درستی نرسد و حاشیه‌سازی کند. مثلا اگر دلیل ازدواج حاج مرتضی داشتن بچه نبوده، حتما خلأ عاطفی بوده است. در این صورت نمی‌توان از آن گذشت چون بار حقوقی پیدا می‌کند. شخصیت حاج مرتضی به دقت پرداخت نمی‌شود و هر کس براساس برداشت خودش به نتیجه‌ای می‌رسد.

این ضعف شخصیت‌پردازی در مورد دیگر شخصیت‌ها هم بود که اگر بازی خوب محمود پاک‌نیت، محمد عمرانی و دیگران نبود مخاطب اغماض نمی‌کرد.

عسگرپور: یکی از مسئولان تلویزیون اظهار کرد، وقتی شما هفت دقیقه تشییع جنازه را در سریال قرار می‌دهید یعنی می‌خواهید به موضوع آب ببندید. من گفتم ای کاش شما نگاه فنی‌تری به این موضوع داشتید. ما تعمد داشتیم مخاطب همراه با ملیحه آن لحظه‌های سخت مرگ حاج مرتضی را تجربه کند. چون ملیحه وقتی مرتضی در کما بود چیزهایی گفته بود و در مرگ او بی‌تقصیر نبود. اگر این صحنه را نشان نمی‌دادیم از قصور ملیحه به سادگی عبور کرده بودیم. اصرار داشتم توی قبر گذاشتن حاج مرتضی را جلوی چشمان ملیحه ببینیم. باید او با نتیجه عمل خودش روبه‌رو می‌شد.

تیرانداز: من آدم‌هایی را می‌شناسم که اهل تلویزیون نیستند، اما سریال را تماشا می‌کردند و این خیلی خوب است. شاید نظرات درباره کیفیت سریال متفاوت باشد ؛ولی همین هم یک گام به جلو برداشتن است که مخاطب برای پی گرفتن قصه، کنجکاو است. این اتفاق خوبی است.

دباغ: بله. کسانی که سریال‌های ماهواره‌ای تماشا می‌کردند، نفس گرم را هم دیدند و این نشان می‌دهد در فضای رقابتی، یک سریال با کیفیت می‌تواند خودش را نشان بدهد. این حُسن صدا و سیما ست، بنابراین نباید از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و ماهواره ترسید. همه اینها می‌تواند فرصت باشد.

ضعف شخصیت پردازی کمیلی

نکته دیگر این که، انتخاب خانم گلچین برای بازی در نقش ملیحه خوب بود، اما انتخاب آقای کمیلی خیلی به جا نبود. البته با توجه به پیشینه این بازیگر بهتر است بگوییم از او خوب بازی گرفته نشد و خواسته نشد روی این نقش کار کند. من پیشکسوت رادیو هستم و خصوصیات این قشر را می‌شناسم. معمولا در گویندگان جوان چنین فرد افسرده‌ای نداریم. شاید از او خواسته شده برای ارائه یک نقش متفاوت چنین شخصیتی را ایفا کند و او هم غلو کرده و باعث شده اسماعیل بسیار آرام، تا حدی منفعل و زیادی بچه مثبت باشد. باید متعادل‌تر می‌شد.

برگ برنده مرجانه گلچین

در سایت‌های مذهبی به‌شدت به خانم گلچین انتقاد و حمله شد. این که چرا ایشان با سابقه طنز باید این نقش را بازی کند! خانم گلچین چند ویژگی‌ دارد که به نظر من کاملا برای این نقش مناسب است. یکی سن و سال اوست. ما واعظ جوان داریم، اما حقیقت این است کسی تا به این سن نرسد نمی‌تواند محتوایی که لازم است را روی منبر ارائه کند. خانم گلچین توانست آن را ارائه کند. او ترکیب چهره مناسب، صدای خوب و توانایی وعظ داشت. پاسخ من به منتقدان این است که ایشان هرگز نقش منفی بازی نکرده و در سریال‌های طنز هم مادر خانواده بوده و به خوبی از ایفای نقش خانوادگی‌اش برمی‌آید. از توانایی‌های اوست که هم شخصیت کمدی و هم جدی را به خوبی ایفا می‌کند.

تیرانداز: اتفاقا آقای عسگرپور از سابقه بازی‌های طنز ایشان مطلع بود و بسیار آگاهانه انتخاب کرد. بازی خانم گلچین شیرینی خاصی دارد. شاید اگر بازیگری که خیلی جدی بازی می‌کند، ایفای این نقش را به عهده می‌گرفت، در حقیقت با شخصیتی تلخ‌تر از ملیحه‌ای که دیدیم، مواجه می‌شدیم.

عسگرپور: در فهرست اولیه بازیگر نقش ملیحه، خانم گلچین وجود نداشت. یکباره به ذهنم رسید و بعد از مطرح کردن آن، خیلی شوکه شدند که این پیشنهاد از کجا آمده است. خانم گلچین می‌توانست کمک کند تلخی بالقوه داستان کم شود. همچنین هیبت ایشان در چادر که طی سال‌های اخیر دیده نشده بود می‌توانست جالب باشد. درباره توانایی ایشان در زمینه صدا هم مطمئن بودم. ابتدا یک انتخاب حسی بود، اما بعد معلوم شد این احساس برای خودش منطق دارد. با شروع کار خیلی تمرین کردیم. ایشان مایه گذاشت. در جلسات وعظ شرکت و زبان بدن واعظان را پیدا کرد، چون جنس خاص خودش را دارد. از نوع کلام تا شکل تسبیح انداختن این شخصیت را بررسی کردیم.

دباغ: به نظرم یک تیپ جدیدی خلق شد. ما روحانی واعظ داشتیم که طنزآمیزترین شکل آن رضا مارمولک بود و پوپولیستی‌ترین شکل آن را اکبر عبدی در رسوایی به نمایش گذاشت. این تیپ خلق شد و خوب هم خلق شد. اگر در سینما بود قطعا یک یادگار مهم بود هر چند الان هم هست. امیدوارم استمرار داشته باشد.

خیانت در هر شکلی منزجرکننده است

مرجانه گلچین بازیگر نقش ملیحه در میزگرد حضور نداشت ولی در گفت‌وگو با جام جم درباره نقش خود در نفس گرم توضیح داد: وقتی به من پیشنهاد بازی در نفس گرم شد ابتدا فکر کردم باز تیپی کمدی برایم تعریف شده، چرا که ده سال گذشته تمام کارهای من جنبه طنز داشت، در حالی که بیشتر کارهای من در دهه 60 جنبه جدی داشت و مدتی بود برای کار جدی دلتنگ شده بودم. وقتی با سوژه ملیحه برخورد کردم از یک سو خوشحال و از سوی دیگر دچار ترس شدم؛ چراکه مخاطب ایرانی وقتی از یک بازیگر، یک تیپ خاص به ذهن می‌سپارد خیلی سخت است بخواهی این چهره را بشکنی و چهره دیگری نشان دهی و مخاطب عکس‌العمل نشان خواهد داد.

چرخش 180 درجه‌ای من از بازیگر کمدی به خانمی جدی آن هم عالِمی صاحب منبر برایم یک چالش وسوسه‌انگیز و ریسک بزرگ بود. در برنامه‌های گفت‌وگومحور تلویزیون، خانم روحانی دعوت شده، اما در یک سریال یا فیلم مردم تاکنون ندیده‌اند یک زن به منبر برود و موعظه کند.

ملیحه برای من رجعتی بود به گذشته و دهه 60 و بازی در نقش‌های جدی. برخی نقد کردند هیچ مطالعه‌ای نسبت به این تیپ مذهبی و جدی ندارم. پاسخم این است که اتفاقا ابتدایی‌ترین تیپ‌های بازیگری من جدی بوده و زمانی هم که بازی‌های طنز به من پیشنهاد می‌شد، مطالعه روی تیپ‌های جدی را فراموش نمی‌کردم.

ملیحه در برخورد با ناهید ـ که هووی اوست ـ دچار حسادت شد، چراکه در وهله اول انسان است. ملیحه طبق تعلیمات دینی خود با ناهید مانند انسان برخورد کرد، اما ته دلش یک زن است و حسادت می‌کند. ملیحه در دوراهی آزمایش قرار گرفت یا او عالم بی‌عمل است یا به آنچه سال‌ها روی منبر گفته است، اعتقاد دارد، لذا از منبر دل کند و رفت.

آنچه امروز باید بگویم این است که من هرگز کار حاج مرتضی را نمی‌پسندم. خیانت در هر شکلی منزجرکننده است و کار مرتضی بد بود و هیچ وقت هم توجیه نشدم چرا مرتضی با این همه خوبی‌های ملیحه رفت و این کار را کرد. شاید اگر زنده می‌ماند دلایل منطقی خودش را می‌آورد، اما مسأله او را با مرگش رفع و رجوع کردیم. به عنوان یک انسان من خطای حاج مرتضی را نمی‌پذیرم، اما امتحان ملیحه برای باورهایی بوده که از آنها می‌گفت.

در این سریال بحث عقوبت هم مطرح است. رفتار بد مرتضی عقوبت‌اش این بود که بچه را ندیده از دنیا رفت و بچه ماند برای ملیحه که بچه را عاشقانه دوست داشت. ناهید هم با ورود به زندگی حاج مرتضی خطا کرد و عقوبت‌اش آن شد که بهترین شب زندگی‌اش از دیدن بچه محروم شد و ناخودآگاه به زندان افتاد. کرم بدی کرد و توسط همان کسی که نقشه مرگش را می‌کشید، کشته شد. در نهایت ملیحه با یک پالایش درونی به جایگاهی که دوست داشت، رسید. بچه نداشت، اسماعیل رفت با دو تا بچه‌ای که دوست داشت برگشت. مهر مادری خود را در دل بچه ناهید گذاشت و هر آنچه از او سلب شده بود به شکل متعالی‌تری به خود او بازگشت و کوتاه سخن این که هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت.

محمد زندکریمخانی - رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها