در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
خودت را معرفی کن.
26ساله و مجرد هستم.
چند تا خواهر و برادر هستید؟
شش برادر و یک خواهر.
چقدر درس خواندی؟
تا سوم راهنمایی درس خواندم و بعد از آن بهخاطر مشکلات خانوادگی مجبور شدم کار کنم.
چه کاری؟
در یک نجاری مشغول کار بودم تا اینکه خودم در کار استاد شدم و درآمد خوبی داشتم. حتی توانستم چندسال قبل خودرویی برای خودم بخرم و مقداری پول پسانداز کنم.
پس چرا امروز دستبند به دست داری؟
یک رفاقت ساده با چند دوست در محلهای جرمخیز مرا از آسمان به زمین رساند و دیگر نتوانستم مرتضای همیشگی باشم.
دوستانت تو را معتاد کردند؟
در جمعهای دوستانه با تعارف سه نفر از دوستانم حشیش کشیدم و وقتی به خودم آمدم بعد دو ماه یک سیگاریباز حرفهای شده بودم و روزی 3000 تومان حشیش میکشیدم که مقدار مصرفم هر روز بیشتر میشد.
چند سال است مصرف میکنی؟
هفت سال است که معتاد هستم و هر نوع مخدری به جز هروئین را تجربه کردم.
چرا هروئین نکشیدی؟
میدانستم هروئین زندگی را نابود میکند و تزریقش در کمتر از یکسال یا جانت را میگیرد یا در گوشه خیابان کارتنخواب میشوی.
آخرین موادی که مصرف کردی چه بود؟
دو سال بود که شیشه مصرف میکردم.
خطر شیشه از هروئین کمتر است؟
شیشه خیلی بهتر است، اما وقتی مصرفت بالا برود و پولی نداشته باشی مجبوری مواد تقلبی بخری و با جان خودت بازی کنی.
چقدر مصرف میکردی؟
در این اواخر روزی سه گرم شیشه میکشیدم و روزانه نزدیک 30 هزار تومان هزینه موادم میشد.
پولش را از کجا میآوردی؟
از خانوادهام میگرفتم.
آنها همیشه پول مواد را میدادند؟
نه. اما وقتی میدیدند حالم خوب نیست پول میدادند تا از شرم خلاص شوند. چند بار هم قصد داشتند ترکم دهند که نشد.
چند بار ترک کردی؟
در این هفت سال که معتادم سه بار برای ترک به کمپ ترک اعتیاد رفتم اما هیچوقت ترک نکردم، چون در کمپها اصولی مواد را ترک نمیدهند و به زور میخواهند ترک کنی. من عادت ندارم به اجبار مواد را ترک کنم.
حالا به چه جرمی دستگیر شدی؟
قتل خواهر 28 سالهام.
چرا او را کشتی؟
تحت تاثیر مواد بودم. آن روز مواد زیادی کشیده بودم و اختیارم دست شیشه بود. ابتدا درگیریمان لفظی بود و ساعتی بعد او را با ضربات چاقو کشتم.
یعنی چه؟ اختیارم دست شیشه بود؟
وقتی شیشه میکشیدم توهم میزدم که مردم در حال خیانت به من هستند. ای کاش...
ای کاش چه؟
چند روز قبل از قتل، خانوادهام مرا به کمپی در اطراف چیتگر بردند تا مواد مخدر را ترک کنم. چند روزی آنجا بودم تا اینکه روز قبل از قتل از کمپ فرار کرده و به خانه آمدم. آنقدر شیشه کشیدم که اختیارم را از دست دادم. برای اینکه بهترشوم چند قرص خوردم که حالم را بدتر کرد و عصر آن روز این اتفاق رخ داد. اگر در کمپ میماندم هیچوقت این اتفاق رخ نمیداد و من قاتل خواهرم نمیشدم.
خواهرت مجرد بود؟
یکسال قبل با پسر خوبی ازدواج کرد و برای زندگی به ساوه رفت. او چند روز قبل از قتل، برای عزاداری محرم و دیدن خانواده به تهران آمده بود که این اتفاق افتاد.
چرا خواهرت را با 20 ضربه چاقو کشتی؟
من یادم میآید دو ضربه به شکم و گلویش زدم و به خاطر ندارم 20 ضربه زده باشم. صحنه قتل را به خاطر ندارم.
چاقو را از کجا آوردی؟
همیشه برای دفاع از خودم چاقوی ضامندار همراهم بود. بعد از قتل، دستانم از ترس میلرزید به همین خاطر چاقو را جلوی در خانه رها کردم.
بعد از قتل کجا رفتی؟
شب اول را در خیابان خوابیدم و بعد از آن به کمپ ترک اعتیاد رفتم.
اگر میخواستی آنجا باشی، چرا فرار کردی؟
اینبار برای اینکه شناسایی نشوم مجبور شدم به کمپی در شهر قدس در اطراف تهران بروم و به بهانه ترک مواد مخفی شوم تا ردی از من پیدا نشود.
چطور شناسایی شدی؟
مدیر کمپ به من مشکوک شد و بهدنبال شمارهای از خانوادهام بود. سه روز او را دست به سر کردم اما فایدهای نداشت و مرد میانسال موضوع را به پلیس اطلاع داد که آنها سر رسیدند و در تماس با برادرم متوجه شدند قاتل فراری هستم.
سابقه کیفری داری؟
نه. پنج بار به اتهام مصرف مواد توسط کلانتری دستگیر شدم که فردایش با حکم قضایی آزاد میشدم.
میدانی چه سرنوشتی داری؟
امیدوارم خانوادهام مرا ببخشند و فرصت زندگی به من بدهند.
دلت برای چه کسی تنگ شده است؟
خواهرم. کاش آن اتفاق نمیافتاد و الان زنده بود. من خواهرم را دوست داشتم.
مجید غمخوار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد