غم میدود زیر پوستشان، اندوه لانه میکند در صدایشان، وقتی به ثانیههای مرگ آن عزیز نزدیک میشوند و داستان پرواز روحشان را باز میگویند. داستان این مرگها برای داغدیدهها هنوز تازه است.
مادران سینهسوخته
غمگین، مبهوت، خشمگین، بیلبخند، گیج؛ چهرهها ردیف میشوند با غم، بهت و خشم. لبخندی اگر به صورتشان میآید موقت است، عضلات همه منقبض است، ذهنها همه درگیر، فکرها همه مشغول، سینهها همه پرآه.
اعظم شروع میکند، با چشمهایی خیس، لبهایی لرزان و لحنی غمزده. او راوی مرگ تکفرزند خود است، نقال حادثه 7 ماه و 27 روز قبل، آن روز که دختر از محل کار به خانه برگشت، مثل همیشه با مادر چاق سلامتی کرد، شامی خورد و به رختخواب رفت؛ این آخرین دیدار آنها بود. صبح، اعظم پیکر بیجان دختر را پیدا کرد با صورتی کبود و بدنی خشک. جیغ زد، بیتابی کرد، روی خراشید، موی کند، اما دختر رفت که رفت. اعظم هم البته با او رفت، از همان 7 ماه و 27 روز قبل، رفت به دنیای غم و خزید در لاک تنهایی اش.
حالا کبری داستان خود را میگوید، داستان جدال نفسگیر دخترش با سرطان را، حکایت روزهای ذره ذره آب شدنش، دردهایش، خندههایش و امیدهایش را. یکسال و یک ماه و 15 روز، کبری حساب تاریخ مرگ دخترش را خوب نگه داشته. او پاسبان زمان شده است.
محبوبه عصبی است، عضلاتش پرش دارد، دستهایش مثل چوب خشکیده ، منقبض است این عضلات. حرف که میزند با مرگ جدال دارد، با مرگی که نصیب دخترش شد، با مرگ که دختر را در صحنه تصادف گیر انداخت و به جوانیاش رحم نکرد. تصادف، جولان آهن پارهها، گوشت لهیده دختر، خونابهها؛ محبوبه با اینها سرجنگ دارد.
نوبت داستان علیرضاست از زبان مادر. اسم او ترجیعبند جملات مادر است. سرطان علیرضا را مدتها آزرد، ضعیفش کرد، تحلیلش برد تا روزی که جسم علیرضا را تسخیر کرد و روحش را پرواز داد. زهرا دلخور است از این پایان زندگی، از ساز ناکوک دنیا برای علیرضا، از چرخ و فلکی که قرعه داغ فرزند را دو بار به نامش زد، از مرگ ناگهانی دخترش هفت ماه بعد ازعلیرضا. مژده سرحال بود، شاد، شوخ و شنگ، اما حالش که ناگهان به هم خورد و با آمبولانس به بیمارستان رفت، دیگر زندگی را ندید. زهرا هرچه خشم دارد، میپاشد به سیستم درمانی، به بیمارستانی که در محکمه ذهن او مقصراست، به کادر درمانی که با دودوتا چهارتای عقل و احساس او کم کاری کردهاند.
سلام زندگی
سوگواران دلخور و ناراضیاند. آنها برای دنیا خنجر را از رو بستهاند. اصلا یقهاش را در مشت گرفته و به دیوار کوبیدهاندش که بگویند چرا از میان این همه انسان آنها را انتخاب کرده است. در کلاسهای درمان گروهی سوگ این دلخوری فریاد میشود و میریزد در فضای کلاس، به میان جمعی که یکی از خدا گله میکند و یکی از چرخ فلک.
اما روانشناسان به این کلاسها میآیند تا به سوگواران بیاموزند که نه خدا بنای ظلم به آنها را داشته، نه آنها آدمهای بدی بودهاند که داغدیدهاند. روانشناس برای آنها از قوانین طبیعت میگوید، از این که اگر هرکدام از ما سبک زندگی غلطی داشته باشیم سرطان برایمان محتمل است یا این که اگر پا روی پدال گاز بفشاریم و جنون سرعت بگیریم، تصادف برایمان قابل پیشبینی است. آنها به سوگواران میآموزند مرگ جزئی از زندگی است، گریزی از آن نیست و در لحظه موعود سراغ آدمها میآید.
و مرگ چقدر نزدیک و پذیرفتنی میشود وقتی در این کلاسها به سوگواران یادآور میشوند که افراد قوی با زندگی روبهرو میشوند، افراد قویتر با مرگ و قویترین افراد با هر دوی آنها.
مرگ فرزند، تجربهای استرسزا
مطالعاتی که در آمریکا و با هدف طبقهبندی عواملی که بیشترین استرس را در زندگی ایجاد میکند انجام شده است، نشان میدهد مرگ همسر با شدت 100 در صدر عوامل استرسزا قرار دارد. دلیلی که برای این مساله بیان شده، این است که همسر در زندگی هر فرد نقش چندگانه (دوست، همفکر، شریک عاطفی، شریک جنسی، مسئول اقتصادی، پدر و مادر برای فرزندان) دارد و با فقدان او ابعاد مختلف زندگی همسر تنها تحت تاثیر قرار میگیرد. گرچه در ایران مطالعات منسجمی در این باره صورت نگرفته، اما تجربیات روانشناسان و جمعبندی دیدگاه افراد سوگوار نشان میدهد، مرگ فرزند بالاترین استرس را در زندگی افراد ایجاد میکند.
نشانههای سوگ
سوگ دارای نشانههایی است؛ از نشانههای عاطفی تا نشانههای رفتاری. در نشانههای عاطفی فرد دچار خشم، احساس گناه، اضطراب، خستگی، کرختی و پریشانی میشود که تاثیر این عواطف به صورت اختلال در خواب، حواسپرتی، بیقراری و بیاشتهایی در رفتارش ظاهر میشود. یک فرد سوگوارعلاوهبر اینها نشانههای بدنی و نشانههای ذهنی نیز از خود بروز میدهد که نشانههای بدنی آن شامل تنگی نفس، ضعف عضلانی، تپش قلب و فشاردر قفسه سینه و نشانههای ذهنی شامل ناباوری، توهم و احساس حضور متوفی است.
مریم خباز
جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم