علیرضا احمدی خرم ، صاحبنظر فرهنگی و هنری؛

بازشناسی بندر بوشهر در قاب سفرنامه ها

برشی از یک سفرنامه کربلا

شهـر عجیب

کربلا، شهری است پرحادثه؛ دیاری که از پس قرن‌ها بی‌مهری، عصبیت، جنگ و ستیز و از میان تله‌های بغض و کینه همچنان سر برافراشته و تسلیم قهرها و دشمنی‌ها نمی‌شود. دیاری که هر کس بدان پا نهاده، تسلیم شعاع دوجاذبه بزرگ شده، حسین(ع) و عباس(ع).
کد خبر: ۸۴۴۲۹۵
شهـر عجیب

یکی این سو، یکی آن سو. سرزمینی که آدمی را چنان دچار خود می‌کند که مفری از آن نباشد، آنجا که در آغاز ماه محرم کسی از درون وجودت فریاد برمی‌آورد که «هل من ناصر ینصرنی.»

سفرنامه پیش رو را «منصور ضابطیان» نوشته و از فراز و نشیب مقبره دو بزرگوار کربلا در آغاز ماه محرم گفته است. حکایت مهری که شیعیان در سراسر تاریخ سینه به سینه برای هم یادگار گذاشته‌اند... .

با همه سختی‌هایی که اقامت در این هتل دارد، اما یک امتیاز، همه عیب‌ها را از یاد می‌برد و آن فاصله کوتاه هتل از حرم حضرت عباس(ع) است.

پنجره‌های اتاق که باز شود، می‌توان گنبد حرم را در مشت گرفت. فاصله هتل از ورودی حرم تقریبا 15ـ10 متر است و این یعنی هر وقت اراده کنی می‌توانی خودت را رها کنی در معنویتی که آن سوی خیابان موج می‌زند

اطراف حرم را دارند آماده می‌کنند برای شروع ماه محرم. مهم‌ترین ماه برای شیعیان و صدالبته ساکنان و زائران کربلا.

شهری که بعضی‌ها معتقدند نامش از واژه «کوربابل» گرفته شده که به معنی مجموعه روستاهای بابل قدیم است.

بعضی‌های دیگر معتقدند واژه کربلا از دو واژه آشوری «کرب» به معنی حرم و «ایل» به معنی خدا گرفته شده و عده‌ای هم نامگذاری آن را به خود امام حسین(ع) نسبت می‌دهند که وقتی به این سرزمین رسید و نام آن را شنید، فرمود:

«اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلا» (خدایا من از سختی‌ها و بلاهای این سرزمین به تو پناه می‌برم) و جالب است که اینجا برای اولین‌بار می‌فهمم نام دیگر کربلا، «حائر» است و فامیلی حائری که در ایران فراوان شنیده می‌شود، به معنی کربلایی است.

مهم‌ترین نقطه در کربلا، همین نزدیک ماست. حرم امام حسین(ع) و حرم حضرت عباس(ع). حرمین با بلواری که نخل‌های فراوانی دارد به هم متصل‌ هستند. بلواری که به «بین‌الحرمین» معروف است و حدودا 350 متر است.

بسیاری از زائران محلی که مخصوصا شب‌های جمعه به زیارت می‌آیند، در فاصله حرمین اتراق می‌کنند.

وانت‌هایی بین آنها پتو قسمت می‌کند و بازار غذای گرم و چای هم رونق دارد. حرم امام حسین(ع) تاریخ پر از فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته تا به امروز رسیده است.

پیکر حضرت روز 12 محرم سال 61 هجری قمری در این نقطه به خاک سپرده می‌شود. چهار سال بعد مختار گنبدی از آجر و گچ و دو در برای آن می‌سازد.

نزدیک به 70 سال بعد ابوسفاح، بنای سرپوشیده‌ای کنار آن بنا می‌کند و شش سال بعد ابوجعفر منصور آن را ویران می‌کند. 12 سال بیشتر نمی‌گذرد که مهدی عباسی دوباره آن را بنا می‌کند.

13 سال بعد هارون‌الرشید نه‌تنها آن بنا را دوباره نابود می‌کند، بلکه گنبد را هم ویران می‌سازد و درخت سدری را هم که در کنار آن بوده، می‌برد غافل از این‌که فرزندش امین 18 سال بعد بنای حرم را دوباره می‌سازد.

43 سال بعد یعنی در سال 236 هجری قمری متوکل عباسی دوباره بنا را ویران می‌کند و زمین آن را شخم می‌زند.

بیش از 11 سال نمی‌گذرد که منتصر عباسی بنای حرم را دوباره بازسازی می‌کند و سکونت در کنار مرقد برای نخستین‌بار باب می‌شود. کمتر از 30 سال بعد، محمد بن محمد بن زید، رهبر قیام طبرستان به تجدید بنا می‌پردازد.

به سال 367 هجری قمری عضدالدوله دیلمی گنبدی با چهار رواق و ضریحی از عاج می‌سازد و برای شهر برج و بارو بنا می‌کند.

درست 40 سال بعد در اثر واژگون شدن دو شمع، حرم آتش می‌گیرد و حسن بن سهل وزیر دوباره حرم را نوسازی می‌کند.

70 سال به همین منوال می‌گذرد تا این‌که ملکشاه سلجوقی دیوار پیرامون حرم را نوسازی می‌کند. 140 سال بعد ناصرالدین عباسی، ضریحی نو برای حرم می‌سازد.

بسیاری از ایرانیان صاحب‌نام نیز در جوار حرم دفن شده‌اند، ازجمله امیرکبیر که بسیار مشتاقم آرامگاه او را کشف کنم، اما هیچ‌کس نمی‌داند آرامگاه او کجاست. نه زائرانی که بارها و بارها به کربلا آمده‌اند.

نه رئیس و روحانی کاروان و نه خادمان حرم. پرسان پرسان به دنبال نقشه‌ای از حرم می‌گردم تا از روی آن بتوانم آرامگاه امیرکبیر را پیدا کنم، اما هیچ نقشه‌ای از حرم وجود ندارد.

انتشارات حرم فقط جزواتی را مشتمل بر ادعیه چاپ می‌کند با این حال یکی از خادمان که اصالتی ایرانی دارد، امیرکبیر را خوب می‌شناسد و آرامگاهش را نشانم می‌دهد، اما نمی‌توانم بر سر مزار او بروم چراکه مزارش جایی است در نزدیک به مقام سیدابراهیم مجاب که امروزه در بخش زنانه حرم است.

نزدیک‌ترین جا به مزار امیرکبیر می‌ایستم و فاتحه می‌خوانم. دلم می‌گیرد از این غربت که مردی چنین بزرگ را هموطنانش فراموش کرده‌اند.

کربلا پر است از صحنه‌های دل‌انگیز، از رابطه روحانی مردم با دو مردی که از مقدس‌ترین شخصیت‌های شیعه به حساب می‌آیند.

آدم‌های فراوانی با ظاهر و قیافه‌های متفاوت از طبقه‌های اجتماعی مختلف با نگرش‌های گوناگون، اما اگر بخواهیم کربلا را صرف‌نظر از این تقدس و علاقه‌های مذهبی به عنوان یک شهر مستقل بررسی کنیم، چیزی جز فقر، بی‌مبالاتی و بی‌نظمی پیدا نمی‌کنیم.

بسیاری معتقدند این شهر پس از آن که خون سیدالشهدا(ع) برآن ریخته شده، دچار نفرین ابدی گردید و هیچ‌گاه روی آسایش را نخواهد دید.

به نظر می‌رسد چیزی به اسم شهرداری در کربلا وجود ندارد. مغازه‌دارها زباله‌ها را در گوشه‌ای از خیابان تلنبار می‌کنند و وقتی آن گوشه مملو از زباله می‌شود، گوشه دیگر انتخاب می‌کنند. با این حال ساکنان منطقه با این بی‌نظمی و عدم بهداشت کنار آمده‌اند.

چمدان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها