جرمش سرقت گوشی در محدوده مرکزی شهر است و برای تهیه شیشه دست به هر کاری زده است؛ از سرقت کفش در آپارتمان‌ها تا گوشی‌قاپی و زورگیری‌ هفت بار به اتهام مواد مخدر و سرقت به زندان رفته و به علت تغییر چهره‌اش بر اثر مصرف مواد مخدر و زندگی در کنار خیابان به مهرداد کثیف معروف شده است. با او گفت‌وگویی درباره زندگی‌اش در خیابان و نحوه سرقت‌هایش انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۸۴۳۸۸۳
دوستانم مرا« مهرداد کثیف» کردند

می‌گوید: «مهرداد 34 ساله و مجرد هستم. یعنی کسی حاضر نیست زنش را به آدمی مثل من زن بدهد.»

چرا کسی حاضر نیست این کار را بکند؟

یعنی کسی پیدا می‌شود دخترش را به عقد پسر معتاد کارتن خوابی دربیاورد که حتی برای خرج مواد خودش مجبور است سرقت کند.

‌سابقه کیفری داری؟

هفت بار به اتهام سرقت خودرو، زورگیری و مواد مخدر به زندان افتاده‌ام و هر بار پس از تحمل کیفر آزاد شدم.

اولین بار کی به زندان افتادی؟

19 سالم بود، به دلیل حمل 20 سانت شیشه دستگیر شدم.

مواد متعلق به خودت بود؟

من و 20 سانت شیشه، مگه میشه؟مگه داریم؟

چرا نشود؟

من در هفت آسمان یه ستاره ندارم و به مهرداد کثیف معروف هستم. وضع صورتم را نمی‌بینی.

وضع صورتت چگونه است؟

شیشه من را از ریخت انداخته است. در خیابان راه می‌روم، همه از من فرار می‌کنند. من شیشه کشیدم آرام شوم، اما مرا از زندگی انداخت.

راستی چرا به تو کثیف می‌گویند؟

هرکسی لقبی دارد و من هم به دلیل کارتن‌خوابی و وضع صورتم در بین دوستانم به کثیف معروف شده‌ام.

چرا مواد را ترک نمی‌کنی؟

چندبار خواستم ترک کنم و یک بار شش ماه پاک بودم، اما طاقت نیاوردم و دوباره با وسوسه دوستانم به سمت مواد رفتم.

از خانواده‌ات خبر داری؟

نه. آنها من را طرد کرده‌اند و یک سالی است به خانه نرفته‌ام.

چه شد به سمت سرقت آمدی؟

کسی مجانی مواد نمی‌دهد تا مصرف کنی. یک معتاد نمی‌تواند سالم کار کند و باید خلاف کنی و با پول آن مواد دود کنی. من ابتدا به کار فروشندگی مواد رو آوردم، اما هر بار بعد از چند روز کاسبی شناسایی و دستگیر می‌شدم و جایم در زندان بود به همین دلیل تصمیم گرفتم سرقت کنم.

از اول کیف‌قاپی می‌کردی؟

نه ابتدا ازآپارتمان‌ها کفش می‌دزدیدم، اما این کار پولی نداشت تا این‌که با باند رحیم شیشه‌فروش آشنا شدم و او حاضر شد در قبال کیف‌قاپی و موبایل‌قاپی به من جنس و مقداری پول تو جیبی بدهد.

یعنی برای مواد سرقت کنی؟

آره. من که جز مصرف مواد کار دیگری نداشتم.

چگونه سرقت می‌کردی؟

با یکی از همدستانم سوار موتور می‌شدیم و من به عنوان ترک‌نشین پس از شناسایی سوژه در یک لحظه با ضربه‌ای به سر طعمه تلفن همراهش را سرقت می‌کردم.

از کی کیف‌قاپی کردی؟

من کیف‌قاپ نبودم، همدستم غلام کیف‌قاپی می‌کرد، کار من سرقت گوشی بود.

گوشی‌های سرقتی را چه می‌کردی؟

می‌فروختم یا به غلام می‌دادم و او به جایش به من مواد می‌داد.

چگونه دستگیر شدی؟

یک روز گوشی را در میدان فردوسی زدیم و به سمت بهارستان آمدیم آنجا یک طعمه خوب پیدا کردیم و وسوسه شدیم گوشی آیفون او را سرقت کنیم دریغ از این‌که بعد از موبایل‌قاپی در میدان فردوسی ماموران برای ما کمین گذاشته‌اند و قبل از این‌که موبایل پسر جوان را سرقت کنیم شناسایی و دستگیر شدیم.

چند بار سرقت کردی؟

من ده بار در مرکز شهر با غلام موبایل قاپی کردم و این اتهام را قبول دارم.

می‌دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟

باز هم زندان و ترک چند ماهه شیشه و دوباره بعد چند ماه آزاد شدن و رها شدن در خیابان‌های شهر. من جایی را ندارم بروم و اگر آزاد شوم به دلیل خرج مواد دوباره دست به سرقت می‌زنم.

حرف آخر...

باید اعتراف کنم دلم برای خانواده‌ام تنگ شده است، اما دیگر رویی برای برگشت ندارم. فکر می‌کنم بدبختی تا آخر عمر گریبان من را گرفته و باید کثیف و دزد بمانم.

تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها