او تعریف میکرد چند مامور سجلی از ثبت احوال به روستایشان آمده بودند تا به مردم سجلی بدهند.
ماموران به همراه روحانی معتمد در مسجد روستا نشسته بودند و اهالی برای گرفتن سجل به آن مکان مراجعت میکردند؛ نام فرد که مشخص بود، نام پدر و مادر نیز، سن را هم با توجه به قد و قیافه و حرفهای مادر حدس میزدند.
اما امان از وقتی که به نام خانوادگی میرسید، همه از این عنوان تازه به دوران رسیده متحیر میماندند، نام خانوادگی دیگر چه صیغهای است؟
بعد از کلی قیل و قال، ماموران ثبت احوال به پیشه افراد متوسل میشدند و همان را میگذاشتند نام خانوادگی؛ احمد خباز، غلامعلی درویش، ستار کفشدوز، شوکت سیمهساز، زهرا طبیب و... .
این روایت پدربزرگ من را بگذارید در کنار یادداشت ژان شاردن فرانسوی از نحوه نامگذاری اشخاص در ایران. به نظر میرسد او طی مدتی که در ایران بوده روی جزئیات زیادی دقت کرده و توانسته همه آنها را با شرحی جالب و خواندنی در سفرنامهاش بازگو کند: «ایرانیان برای فرزندان خود در روز تولد، نامی از میان نامهای بزرگان و نام آوران مذهبی و تاریخی یا پهلوانان و پادشاهان به دلخواه خود انتخاب میکنند.
اما نام خانواده یا دودمان و تبار به این نام افزوده نمیشود و برای شناخته شدن هر فرد، نام پدر یا پسر را به نام او میافزایند و به او میگویند ابراهیم پسر یعقوب و پدر علی و گاهی نام شغل یا حرفه خانواده را به نام او میافزایند و میگویند:
محمد بقال، سلیمان عطار، سلمان داروگر یا احمد جواهری و نکته اینجاست که وقتی کسی به مقام مهمی میرسد یا بسیار ثروتمند میشود نام خود را تغییر نمیدهد و اگر او را احمد عطار یا محمد بقال بنامند، احساس سرشکستگی نمیکند و این صفت و اخلاق ایرانیان را باید ستود و این میرساند که ایرانیان به شغل و حرفه افراد بیش از اصل و نسب و مقام و منصب او اهمیت میدهند.
اما در مورد لقبها باید گفت بعضی عنوانها و لقبهایی که هر کس به دلخواه به نام خود میافزاید به شایستگی یا اصل و نسب او مربوط نمیشود.
مثلا یک خدمتکار ساده که در دستگاه بزرگان یا وزیران خدمت میکند، نام آن وزیر یا آن مرد بزرگ را به نام خود میافزاید تا نشان بدهد وابسته به اوست و اما شاهزادگان را معمولا میرزا مینامند که منظور میرزاده و شاهزاده است که این عنوان را به قبل یا بعد از نام خود میافزایند تا معلوم شود از تبار شاهان هستند
و از عجایب آن که در ایران نام «غلام» یا «بنده» نیز گاهی افتخارآمیز میشود و عدهای خود را به نام غلامشاه یا غلام یکی از بزرگان مینامند، بیآن که به شاه یا آن مرد بزرگ وابسته باشند و تنها برای ابراز ارادت خود این نام را انتخاب میکنند.
در ایران اشرافیت به معنی و مفهومی که در مغرب زمین میبینیم، وجود ندارد و بیشتر به شغل، مقام، لیاقت، شهرت و ثروت افراد احترام میگذارند و تنها نام و عنوانی که به اصل و نسب افراد مربوط میشود.
کلمه «سید» است یا «میر» که به کسانی گفته میشود که نسبشان به حضرت محمد (ص) میرسد و معمولا سیدها برای نشان دادن اصل و نسب خود دستاری سبز به سر میگذارند و هر چند در زبان عربی سید و میر به معنای آقا و بزرگزاده است.
اما در اینجا چنین مفهومی ندارد و کسی که نسباش به حضرت محمد(ص) برسد از روز تولد به او سید میگویند.
چمدان
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد