اینها صحبتهای زن جوان در دادگاه خانواده است. این زن هفته گذشته همراه شوهرش به شعبه 268 دادگاه خانواده آمد و دادخواست جدایی داد. او درباره ماجرای زندگیاش به قاضی گفت: روزی که با آرش آشنا شدم خودش را پسر یک تاجر پولدار و ثروتمند معرفی کرد. من در مقابل دانشگاهمان بود که با آرش آشنا شدم.
او را یک بار در مسیر دانشگاهمان دیدم و بعد از آن آرش هر بار سر راهم سبز میشد و ادعا میکرد به من علاقهمند شده است. کمکم من هم به او وابسته شدم و تصمیم گرفتم بیشتر با او آشنا شوم. برای همین یک روز با او بیرون رفتم و با هم صحبت کردیم. آرش ادعا کرد که پسر یک تاجر است و پدرش کارخانه دارد. خودش هم در کارخانه پدرش کار میکند و وضع مالی خیلی خوبی دارد. ظاهر آرش و لباسها و ماشینش نشان میداد که پسر ثروتمندی است. تمام لباسهایش مارکدار و گرانقیمت و ماشینش هم مجلل و شیک بود. برای همین باورم شد که راست میگوید و ثروت زیادی دارد. آرش گفت یک آپارتمان شیک و قشنگ هم در شمال شهر دارد. او یک روز مرا به آن خانه برد و گفت که قرار است بعد از عروسی در این خانه زندگی کنیم. برای همین پیشنهاد ازدواجش را قبول کردم و با خودم گفتم که خوشبختترین زن دنیا شدهام.
گفتم مگر میشود در مقابل چنین ویژگیهایی جواب منفی هم داد. همین شد که من و آرش به عقد یکدیگر درآمدیم و قرار شد چند ماه بعد هم جشن عروسیمان را برگزار کنیم. در آن مدت آرش همیشه با ماشین مدل بالایش دنبالم میآمد و با هم به تفریح و گردش میرفتیم. چند روز مانده به عروسی هم من جهیزیه مجلل و گرانقیمتم را به همان خانه که آرش نشانم داد بردم و در آنجا چیدم. بعد هم جشن عروسیمان برگزار شد و ما وارد زندگی مشترک شدیم.
این زن ادامه داد: تازه بعد از ازدواج بود که متوجه شدم چه فریبی خوردهام. آرش آن کسی نبود که خودش را نشان داده بود. او نه پول داشت و نه کارخانهدار بود. بعد از ازدواج فهمیدم آرش حتی یک ماشین هم از خودش ندارد. وقتی در مورد ماشینهای مدل بالا و خانهای در آن زندگی میکردیم از آرش پرسیدم، از شنیدن جوابهایش شوکه شدم. او گفت که تمام آن ماشینها و لباسها و حتی خانهای که در آنجا زندگی میکردیم اجارهای بوده است.
آرش گفت حتی این خانه را هم باید پس بدهیم چون ماهی شش میلیون تومان پول اجارهاش است و او فقط برای چند ماه این خانه را اجاره کرده است. آرش حتی لباسهای مجلل و ساعت و عینک دودیهایش هم قرضی بود و خودش هیچ پول و ثروتی نداشت. او یک زندگی متوسط دارد و کارمند یک شرکت است. آرش پسر فقیری نیست و میتواند یک زندگی خوب را برای خانوادهاش فراهم کند، ولی از روز اول خودش را یک پسر ثروتمند نشان داد و همین موضوع است که مرا عذاب میدهد. شاید اگر از اول با من صادق بود باز هم به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت میدادم، ولی حالا که دروغ گفته او را یک مرد فریبکار میبینم و نمیتوانم به زندگی با او ادامه دهم.
در این لحظه مرد جوان نیز به قاضی میگوید: من فقط میخواستم یک زندگی مجلل و خوب برای همسرم فراهم کنم. من عاشق فرانک بودم و هدفم بهدست آوردن او بود. میدانم اشتباه کردم ولی چارهای نداشتم و با خودم گفتم اگر این دختر وضع مالی خوب مرا ببیند امکان ندارد به پیشنهاد ازدواج من جواب منفی بدهد. من ماشین و خانه لوکس را اجاره کردم تا دل فرانک را بدست بیاورم و هدفم دروغ و فریبکاری نبود. فرانک هم اگر مرا دوست داشت، درکم میکرد.
صحبتهای این زوج که به پایان میرسد، قاضی سعی میکند آنها را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار هردوی آنها میبیند، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول میکند.
دروغ خوشبختی نمیآورد
دکتر حسن عشایری، روانشناس درباره فریب در ازدواج میگوید: معمولا یکی از دلایلی که در زندگی مشترک باعث جدایی و طلاق میشود، نبود صداقت و در واقع فریب خوردن در ازدواج است. بعضی از افراد تصور میکنند اگر پیش از ازدواج دروغ بگویند و طرف مقابلشان را فریب دهند میتوانند به تمام اهدافی که در سر دارند برسند. بعضیها فکر میکنند دروغ و رویاپردازی میتواند تضمینی باشد برای آیندهای خوب و درخشان در زندگی مشترک. در صورتی که همیشه و همه جا گفته شده مهمترین چیز در یک زندگی صداقت است. در مقابل هم بعضی از مردان یا زنان تصور میکنند دیگر این افکار سنتی شده و در نظر گرفتن صداقت طرف مقابل یک موضوع کوچک است.
خیلی از زنان و مردان پیش از ازدواج بهتنها چیزی که توجه نمیکنند صداقت است و با ظاهر فریبنده خیلی زود فریب میخورند و تصور میکنند پول و ظاهر مجلل میتواند خوشبختی بیاورد. آنها بدون توجه به صداقت طرف مقابلشان وارد یک زندگی مشترک میشوند و تازه آن زمان است که پی به اشتباه خود میبرند. بنابراین جوانان باید پیش از ازدواج در وهله اول صداقت طرف مقابلشان را در نظر بگیرند و بعد از آن به معیارهای دیگری که در سر دارند، توجه کنند. جوانان باید بدانند که تمام زندگی پول و ظاهر مجلل نیست و اگر اصول اخلاقی رعایت نشود اینطور مسائل هم هیچ ارزشی ندارد.
سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد