در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
قاتلان سریالی از نظر شخصیتی چگونه انسانهایی هستند؟
در جرایمی مانند قتل، برای شناسایی قاتل باید به چند مولفه دقت کنیم. اول آن که رابطه بین قاتل و مقتول چگونه بوده است. انگیزه قاتل از قتل چه چیزی بوده است و در آخر باید شرایط روحی و روانی قاتل را بسنجیم. در مورد قتلهایی مانند قتلهای سریالی با دونوع کشتن تعرضآمیز و
تعارضآمیز مواجه خواهیم شد.
در قتلهای تعرضآمیز افراد یکدیگر را نمیشناسد و در گفتمانهای شهری با هم درگیر شده و این درگیری منجر به قتل میشود. این نوع از قتلها اغلب اتفاقی صورت میگیرد. در قتلهای تعارضآمیز قاتل و مقتول همدیگر را میشناسند و رابطه عاطفی یا خانوادگی یا کاری با هم دارند. قاتل و مقتول در جریان اتفاقات روزانه ممکن است با هم به مشکل برخورند و این مشکل و اختلافات کوچک بتدریج به یک سوءتفاهم بزرگ تبدیل و در نهایت منجر به قتلهای خانوادگی شود.
دانشمندان در بررسیهای جرم شناسی به نوع دیگری از قتلها پی بردند که نه تعارضآمیز و نه تعرضآمیز است. این نوع از قتل بین قاتل و مقتول هیچ رابطه خاصی وجود ندارد یا در بیشتر موارد همدیگر را نمیشناسند. این قتلها برنامهریزی شده و دقیق انجام میشود و ادامهدار است که خود این قتل به دو دسته دیگر تقسیم میشود.
در دسته اول قتل به عنوان یک حرفه تلقی میشود و قاتل حرفهای یا در ازای پول کار میکند یا در راستای وظیفه خود دست به قتل دیگران میزند.
در دسته دوم افرادی وجود دارند که از لحاظ روحی و روانی دچار مشکلات زیادی هستند و با برنامهریزی قبلی افراد خاصی را میکشند. مثلا به دلیل کینه دیرینه که از زنان یا کودکان دارند، آنها را میکشند.
مهمترین انگیزه قاتلان سریالی برای قتل چیست؟
در قتلهایی که با انگیزه روحی و روانی است، قاتل ممکن است تا مدتی آرامش داشته باشد ، چرا که با کشتن فرد انتقام خود را از جامعه گرفته است و احساس آرامش بیشتری دارد، اما در قتلهایی که در مقابل پول یا در راستای وظیفه فرد انجام میشود، قاتل هیچ لذتی از کار خود نمیبرد و فقط میخواهد وظیفه خود را انجام دهد. او مانند یک ماشین دستساز بشر، جان فرد دیگر را میگیرد.
در قتلهایی که قربانیان آنها زنان و کودکان هستند، گاهی تعرضات جنسی محرک قاتل برای قتل میشود.
چرا اینگونه قاتلان اغلب مرد و قربانیان آنها زنان و کودکان هستند؟
همیشه هم اینگونه نیست و ما در طول تاریخ قاتلان زن داشته ایم، ولی بیشتر مردان به این امر مبادرت میکنند، چرا که قاتل بودن از لحاظ جنسی و شخصیتی اوصاف و شرایط خاصی را میطلبد.
مثلا در قتلهای خانوادگی و زنجیرهای توان بالای قاتل لازم است و یک مرد از این لحاظ قدرت بدنی بیشتری دارد. از قدیم تا کنون مردان حالت خشونت و قصاوت بیشتری دارند و به همین دلیل است که در شرایط فیزیکی سختتری بودند و در جنگها بیشتر مردها شرکت میکردند.
البته همانطور که پیش از این گفته شد زنان هم میتوانند قاتل باشند ولی شرایط مردان با قاتل بودن همخوانتر است.
این نظریه درست است که جامعه به سمت خشونت میرود تا جایی که زنان هم دست به قتلهای سریالی میزنند؟
زمانی که یک جامعه به سمت و سوی خاص میرود، همه افراد آن جامعه در تغییرات اجتماعی سهیم هستند. همانطور که زنان در فعالیتهای مثبت اقتصادی و اجتماعی حضور دارند، در فعالیتهای منفی هم شریک هستند و از قافله عقب نمیمانند. زمانی که طلاق زیاد و ازدواج کم میشود، زنان برای مدیریت زندگی خود و خودگردانی مجبور میشوند فعالیتهای متفرقه انجام دهند. زنان در جرایمی مثل سرقت، کلاهبرداری و... شرکت میکنند و قتلهای سریالی هم یکی از جرمهایی است که زنان ممکن است درگیر آن شوند. ولی در طول سالهای اخیر انجام این جرم از طرف زنان قابل توجه نبوده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: