گروهی که شعر و موسیقی را میشناخت و از جاذبههای زبان فارسی و جادوی آن باخبر بود. گروهی چهار نفره که در آن، هرکس کار خود را بخوبی انجام میداد.
احسان حائری شعر میگفت؛ آرش فتحی ملودیها را میساخت؛ آیین احمدیفر تنظیم میکرد و در نهایت آرمان گرشاسبی میخواند و با همه حس و حالش میخواند.
در یک کلام شعر خوب و ملودیهای دلنشین و تلفیق موسیقی سنتی و پاپ و تنظیمهای خوب باعث شد که این آلبوم، خیلی زود به یکی از آلبومهای پرطرفدار تبدیل شود و در صدر جدول فروش قرار بگیرد.
شهریور امسال، از دومین آلبوم گروه چارتار با عنوان «جاده میرقصد»، در مجموعه کاخ موزه نیاوران رونمایی شد و واکنشهای بسیاری را برانگیخت.
تعدادی از خبرگزاریها از جفای این گروه به کاخ نیاوران خبر دادند و نوشتند: مجموعه تاریخی نیاوران به دلیل وجود اشیای ارزشمند و تاریخی، ارزش معماری، وجود کوشکها و درختان قدیمی، فضای مناسبی برای رونمایی از آلبومی چون کار جدید چارتار و جنس مخاطبان این گروه موسیقایی نیست.
آن هم وقتی ورود برای عموم علاقهمندان آزاد اعلام شده و هیچ نظارتی هم بر ورود و خروج حاضران وجود ندارد.
در این میان، مدیر و کارکنان مجموعه کاخموزه نیاوران و فراتر از آنان متولیان میراث فرهنگی هم کمتر به این مساله توجه میکنند که هر مجموعه تاریخی، در یک زمان مشخص، میتواند پذیرای ظرفیت مشخص شده و محدودی از بازدیدکنندگان باشد.
تازه بازدیدکنندگانی که به قصد دیدن یک مجموعه تاریخی آمدهاند و یک پیشزمینه ذهنی دارند و با ارزشهای یک بنای تاریخی، تا اندازهای آشنا هستند.
وقتی انبوهی از طرفداران به درهای ورودی مجموعه کاخ نیاوران هجوم میآورند و در قالب گروههای چند صدنفره به داخل محوطه راه مییابند و هیچ تابلویی نیست تا آنان را هدایت کند، چه انتظاری میتوان داشت؟
مگر چند درصد از انبوه طرفداران چارتار که به مراسم رونمایی از آلبوم جدید این گروه رفتند تا هم هنرمندان محبوب خود را ببینند و با آنها عکس یادگاری بگیرند و هم چند قطعه از آلبوم جدید را، حتی با کیفیت پایین، به صورت زنده بشنوند.
پیش از این به کاخ نیاوران رفته و با آداب حضور در بناها و محوطههای اینچنین آشنا بودند؟ متولیان فرهنگی ما تا چه اندازه از اهمیت تاریخ و آثار تاریخی و ادب حضور در محوطههای اینچنین گفتهاند؟
باز هم در برخی خبرگزاریها نوشته بودند: «از در ورودی محوطه تا منطقه اصلی مراسم رونمایی، استندها و تابلوهای تبلیغاتی آلبوم جاده میرقصد خودنمایی میکرد، ضمن اینکه کیوسکهای ویژهای هم برای فروش آلبوم در نظر گرفته شده بود تا حجم بیشتری از مخاطبان، آثار گروه را خریداری کنند.
البته در منطقه استقرار گروه برای امضای آلبوم، صف طولانی و بینظمی شکل گرفته بود که کار را برای امضا و عکس یادگاری، مشکلتر از حد تصور میکرد.» باز هم سوال اینجاست چه میشد اگر شرایط تولید و فروش آلبومهای موسیقی، بهتر از این بود؟
چه میشد اگر قانون کپیرایت را رعایت میکردیم و از دانلودهای غیرمجاز دست برمیداشتیم تا برگزارکنندگان یک کنسرت یا تهیهکنندگان آلبومهای موسیقی، مراسم رونمایی را بهانه و مجال مناسبی برای فروش یک آلبوم، آن هم به شیوهای نادرست و نامناسب ندانند و بیش از اینکه به شأن یک مراسم و هنرمندان و مردم و در نهایت شأن آثار و محوطههای تاریخی فکر کنند تنها به دنبال سود بیشتر خود از یک آلبوم موسیقی و فروش بالای آن نباشند؟
بگذریم که آلبوم جاده میرقصد، در جایگاهی بمراتب پایینتر از باران تویی ایستاده و به لحاظ شعر، ملودی و تنظیم با آلبوم نخست گروه چارتار برابری نمیکند.
اما خاطره خوش نخستین کار گروه و شگردهایی که تهیهکننده برای رونمایی از دومین آلبوم اندیشیده بود موجب شد تا جاده میرقصد در کمتر از هشت ساعت به چاپ دوم برسد و این اقبال کمی نیست.
همه مراسم رونمایی به بینظمی حاضران و لگدمال کردن فضای سبز کاخ نیاوران و نادیده گرفتن ارزش و اهمیت بنایی که از روزگار قاجار تا به امروز باقی مانده، ختم نمیشود.
اتفاق دیگری که در مراسم رونمایی آلبوم جاده میرقصد، شاهد آن بودیم، اجرای سه قطعه از آلبوم تازه گروه چارتار با عنوان جاده میرقصد بود.
قطعاتی که به خاطر شلوغی فضا و بینظمی موجود در بیکیفیتترین شکل ممکن خود اجرا شد و ایکاش، شرایط بهتری برای اجرای این کارها وجود داشت تا هم شنوندگان لذت بیشتری میبردند و هم شأن موسیقی حفظ میشد.
ایکاش بلیت کنسرت ارزانتر بود؛ ایکاش هزینه لازم برای اجاره سالن، کمتر بود، ایکاش علاقهمندان به هر ژانر موسیقایی میتوانستند در شرایط بهتر و با قیمت مناسبتری به شنیدن و دیدن اجرای گروههای دلخواه خود بنشینند تا برگزارکنندگان مراسمی اینچنین تا این اندازه سلیقه شنیداری آنها را پایین نیاورند.
تجربه دیگران
و اما آهنگسازان بسیاری در بناها و محوطههای تاریخی به اجرای کنسرت پرداختهاند و این تجربه، در گوشه و کنار جهان، اتفاق تازهای نیست.
یانی در آکروپلیس یونان، ونجلیز با آن همه ادوات موسیقی الکترونیک در معبد پانتنون و بسیاری از هنرمندان دیگر به اجرای کنسرت در محوطههای تاریخی پرداختهاند.
از آهنگسازان مطرح خارجی که بگذریم ایرانیان هم در محوطههای تاریخی به اجرای برنامه پرداخته و کسانی چون حسین علیزاده، شهرام ناظری، علیرضا قربانی، همایون شجریان و گروه کامکارها در کاخ نیاوران و سعدآباد و عمارت مسعودیه تهران کنسرت برگزار کردهاند.
گرچه هیچکدام از این مراسم هم تمام و کمال نبود اما یک نظارت حداقلی وجود داشت. به این معنا که تعداد مشخصی، بلیت فروخته شده بود و کنترل و نظارتی، هرچند کم وجود داشت.
اما پیش از گروه چارتار، مراسم رونمایی از آلبوم گروه موسیقی «پالت» با عنوان «شهر من بخند» برگزار شد و اما و اگرهای بسیاری را با خود به همراه داشت.
در آن مراسم هم ورود برای همه علاقهمندان آزاد بود. سوال اینجاست: آیا برگزارکنندگان این مراسم به ظرفیت این دو مجموعه تاریخی و ارزشهای آن فکر کردهاند؟ مگر کاخ نیاوران یا عمارت مسعودیه، گنجایش حضور چند بازدیدکننده را دارد؟
بگذریم از اینکه این افراد به دیدن عمارت مسعودیه یا کاخ نیاوران نیامده و چه بسا چون بسیاری از آنها ارزشهای فرهنگی و معماری این دو بنای تاریخی را هم نمیشناختهاند.
اینگونه است که انبوه جمعیت به سمت کاخ هجوم میآورد و یگان حفاظت یا چارهای جز تسلیم ندارد یا باید به زور متوسل شود و مردم را از کاخ خارج کند.
هیچکس مخالف اجرای موسیقی در بناها و محوطههای تاریخی نیست، اما بهتر نیست پیش از اجرای کنسرت در اینگونه بناها، مخاطبان را با ارزش و اهمیت آثاری اینچنین که بخشی از هویت و میراث فرهنگی ما را تشکیل میدهند آشنا کنیم؟
آیا برگزارکنندگان مراسمی اینچنین نباید به ظرفیت بناهای تاریخی هم بیندیشند و ورود را برای همگان آزاد نکنند، بلکه شرایط و محدودیتهایی را هم برای حضور افراد در این فضاها درنظر بگیرند؟
ایکاش آموخته بودیم «هر سخن، جایی و هر نکته مکانی دارد.» ایکاش میدانستیم بهتر است در هر فضا، موسیقی هماهنگ با آن اجرا شود. پیش از این، محمدرضا کارگر، مدیرکل موزههای کشور گفته بود که شأن کاخ حفظ خواهد شد.
اما حالا این سوال پیش میآید که آیا اجرای موسیقی پاپ یا حتی موسیقی تلفیقی، شأن کاخ نیاوران و بناهای تاریخی مشابه را حفظ میکند؟ چه تمایزی بین یک فرهنگسرا یا سالن برگزاری کنسرت با یک بنای تاریخی وجود دارد؟
آیا موسیقی پاپ یا فیوژن، نماد فرهنگی ایران است؟ مگر موسیقی ما را با صدای تار حسین علیزاده و کمانچه کیهان کلهر نمیشناسند؟
محمدحسین تفرشی، تهیهکننده آلبوم موسیقی جاده میرقصد، اما بیتوجه به انتقادهای مطرح شده، اجرای کنسرت در بناهای تاریخی را ارزش افزودهای برای این فضاها دانسته و گفته بود: «اجرای برنامههای اینچنین باعث بالارفتن میزان بازدیدکنندگان از بناهای تاریخی میشود»
گویا آقای تهیهکننده از اینکه هر بنای تاریخی در یک زمان مشخص، تنها میتواند میزبان تعداد محدود و مشخصی از بازدیدکنندگان باشد بیخبرند.
تفرشی همچنین گفته بود این مراسم با نظارت کامل کارشناسان و مسئولان میراث فرهنگی برگزار میشود تا آسیبی نرسد. او حتی از ثبت جهانی درختان کاخ نیاوران خبر داده و گفته بود: مخاطبان گروه چارتار، مخاطبان فرهیختهای هستند که کوچکترین صدمهای به مجموعه نمیزنند، اما...
مراسم رونمایی یا جشن امضای آلبوم جاده میرقصد گروه چارتار نهتنها بار فرهنگی برای مسئولان کاخ نیاوران، مخاطبان موسیقی و علاقهمندان به گروه نداشت، بلکه آشفته بازاری بود که در آن، فروش سیدیها، مهمتر از هر چیز به نظر میرسید.
زهره نیلی - قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
علی میرزابیگی، در گفت و گو با «روزنامه جامجم»:
«جامجم» روشهای مواجهه با کودکان در فضای مجازی و ضرورت سواد رسانهای بزرگترها را بررسی کرده است
درگفتوگو با دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور بررسی شد
نادر قدیانی معتقد است به جای حمایت مستقیم از ناشر مخاطب یا نویسنده، باید از ترویج کتابخوانی در مدارس حمایت کرد