از جمله این شاعران قدیم میتوان از باربد، نکیسا، ابوحفص سغدی سمرقندی، رودکی، فرخی، علیاکبر شیدا، عارف قزوینی و محمدعلی امیرجاهد نام برد. البته باید خاطرنشان کرد مقوله شعر به تنهایی در موارد مختلف جلوه میکرده و نیازی به همراهی آهنگ با آن نبوده است، اما مساله اصلی این است وقتی موسیقی، شعر را همراهی میکند میتواند تاثیر دوچندانی داشته باشد. در ایران سرایش شعر و اوزان آن متنوعتر از فرمهای آهنگسازی بوده و به دلایل تاریخی نیز موسیقی آوازی اهمیت بیشتری یافته است. بنابراین در موسیقی سنتی ایران بخشهایی به نام آواز خوانده میشود؛ مانند آواز دشتی یا آواز ابوعطا که در حقیقت زیر مجموعهای از دستگاه شور هستند و صرفا به معنای مطلق خواندن نیست.این آوازها را میتوان بدون کلام و با ساز نیز اجرا کرد. از انواع رایج فرمهای موسیقی آوازی در ایران را که پیوند شعر و موسیقی در آن بسیار مهم است میتوان به «تصنیف» و «ترانه» اشاره کرد که هرکدام با توجه به ساختاری که دارند شعر مربوط به آن سروده میشود. «سرود» نیز نوع دیگری از فرم موسیقی آوازی است که فرم مارش دارد و اشعاری که برای آن سروده میشود دارای موضوعات خاص مربوط به مکان یا مضامین اجتماعی است. موسیقی آوازی همراه با کلام را به چهار روش میتوان ساخت؛ در روش اول موسیقی آوازی روی شعر ساخته میشود، یعنی در ابتدا شعری را انتخاب کرده یا میسرایند و سپس آهنگ براساس هجاها و وزن شعر روی آن ساخته میشود. این روش برای رعایت قوانین و اصول پیوند شعر و موسیقی بسیار دقیق بوده و انتخاب شعر میتواند دست آهنگساز را برای ساخت جملات آزاد بگذارد.
در روش دوم آهنگساز در ابتدا آهنگی را با توجه به جملهبندیهای منظم و هماهنگ ساخته و سپس شاعر با توجه جملهبندیها و موتیفهای ریتمیک روی آن شعر را میسراید. در گذشته از این روش برای ساخت تصنیف بسیار استفاده میشد که البته شاعر را محدودتر میکرد.
روش سوم به نحوی است که آهنگ و شعر در راستای هم ساخته میشود؛ یعنی آهنگساز و شاعر یک نفر است که با توجه به ساخت آهنگ و نوع ریتم، وزن و هجای متن شعر را نیز در نظر میگیرد. این روش به ندرت انجام میشود، چون افرادی که به موسیقی و شعر اشراف کامل داشته باشند بسیار انگشتشمارند. البته همان طور که ذکر شد اشخاصی مانند علیاکبر شیدا، عارف قزوینی و محمدعلی امیرجاهد با این سبک آثاری خلق کردند که تا به امروز ماندگار و شنیدنی است.
شیوه چهارم از ترکیب روشهای اول و دوم است؛ یعنی آهنگساز ملودی مشخصی را با الگوی خاصی در نظر میگیرد و سپس شاعر با توجه به مضمون و نوع آهنگ شعر را برای جملات میسراید. در این روش آهنگ و شعر چندین بار با دقت بازبینی میشود.
نکته مهمی که دراین بین باید به آن توجه کرد برابری وزن کلام با وزن آهنگ است که امری است کاملا تخصصی، بر این اساس آهنگساز باید به آن بسیار توجه کرده و دانش آن را داشته باشد. مثلا اگر کششهای کوتاه و بلند هجاها در موسیقی آوازی کمی جا به جا شود کلمات به شکل نامفهوم ادا میشود، پس لازم است در انتخاب ریتم موسیقایی هجاها برای هجاهای کوتاه، بلند و کشیده بسیار دقت کرد و ریتم متناسب با آن انتخاب شود مگر جایی که شعر نیاز به این ناهماهنگی داشته باشد؛ برای نمونه در اجرای ترانههای کودکانه یا موسیقی آوازی صحنهای.
نکته دیگر حائز اهمیت در پیوند شعر و موسیقی هماهنگی بین مضمون شعر، لحن آهنگ و ریتم آن است. بارها دیده شده متن شعر حالتی از حزن و اندوه را ادا میکند، اما موسیقی ساخته شده برای آن با ریتمی پویا حالت بسیار شاد و مفرح را داراست.
قابل ذکر است که با توجه به موسیقیهای بیارزشی که متاسفانه این روزها بسیار در بازار عرضه میشود، کارشناسان تائید کننده بر ارزش شعر و موسیقی ارائه شده دقت بیشتری داشته باشند، چون این دو یار به هم پیوسته (شعر و موسیقی) ارزش و جایگاه والای خود را که از قدیم در ایران داشته حفظ کنند.
گلنوش ملایری
کارشناس موسیقی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد