هرچه در بدنم قابل فروش باشد، میفروشم!
«سلام. 27 سالمه. گروه خونیام +B است. اهل سیگار و مشروبات نیستم. به دلیل مشکلاتی که برایم پیش آمده قسمتی از کبد و کلیه خودم را میفروشم. کلیه 35 میلیون و کبد 80 میلیون تومان. لطفا قبل از تماس اساماس بدهید. مرسی»، این تنها یکی از هزار آگهی درج شده در فضای مجازی است. اهداکنندگان اعضای بدن که دیگر باید نامشان را به «فروشندگان اعضای بدن» تغییر داد، این روزها به فروش اینترنتی اعضای بدنشان روی آوردهاند. در فضای شهری هم کمتر خبری از آگهیهای فروش اعضای بدن هست. البته نقش دلالان و واسطهگران را نباید در این بین نادیده گرفت. دلالانی که اعضای بدن را از فردی میگیرند و به فردی دیگر میدهند و در این بین، پول خودشان را به جیب میزنند. یکی از این دلالان چندی پیش گفته بود: درآمدم متغیر است، گاهی ماهی ده و حتی ماهی 20 میلیون درآمد دارم. اما الان خیلیها من را میشناسند به همین خاطر هر روز فهرست فروشنده و خریدارهایم زیاد میشوند.
چند سالی میشود که بازار دلالی در ایران داغ است. اگر روزی فروشندگان اعضای بدن به تعداد انگشتان دست میرسیدند، حالا میتوان براحتی برای هر عضو ناقص بدن، عضوی جایگزین پیدا کرد. راه چارهاش توافق میان دو طرف خریدار و فروشنده، یا دلال است. رئیس مرکز دیالیز و پیوند در ایران در این خصوص گفته بود: تجارت سیاه کلیه در ایران به وسیله دستهای ناپاک قاچاقچیان اعضای بدن صورت میگیرد. آنها از این راه به فکر رسیدن به مبالغ کلان هستند. باید با تبهکاران و قاچاقچیان اعضای بدن مقابله شود، آنها در پی به جیب زدن مبالغ کلان در کوتاهمدت هستند.
بازار داغ کبد
این تمام ماجرا نیست، اگر روزی با شنیدن «پیوند اعضای بدن»، ذهنمان ناخودآگاه به سمت خرید و فروش کلیه میرفت، اما در حال حاضر باید بپذیریم این دیگر کلیه نیست که در معرض مزایده قرار میگیرد. کبد، قرنیه چشم و مغز استخوان، از دیگر اجناس فروشی اعضای بدن هستند. در این میان، بازار خرید و فروش کبد آنقدر داغ است که چندی پیش هشدار دادند: «مراقب جایگزین شدن خرید و فروش کبد به جای کلیه باشید.» حتی به نظر میرسد قیمت کبد فروشی به مراتب بیشتر از دیگر اعضای بدن است، اما پیوند کبد درواقع برای بیمارانی است که با مشکل سیروز کبد یا هپاتیت A، دست و پنجه نرم میکنند. در این پیوند، نصف کبد برداشته میشود.
مجبوریم از دلال بخریم
بخشهای داخلی بیمارستانهای پررفتوآمد شهر محل خوبی برای دلالان و البته فروشندگان اعضای بدن است. خریداران با حرکت چشمهایشان، بهوضوح نشان میدهند چه میخواهند. در یکی از بیمارستانهای شلوغ شهر هستم، روی صندلی مینشینم و سعی میکنم خودم را با گوشی تلفنم سرگرم کنم. زنی بغل دستم مینشیند، تلفنش زنگ میخورد، تهرانی نیست. با لهجه خاصی حرف میزند، بین حرفهایش میفهمم کلیه نیاز دارد. تلفنش را که قطع میکند، میپرسم کلیه لازم دارید؟ میگوید: «پسرم 20 سالش است، نمیدانم این چه بلایی بود به سرمان آمد. از بچگی مشکل کلیه داشت. دیالیزش میکردیم تا دکترها دیگر جوابش کردند. از شهرستان فرستادنمان تهران. گفتند آنجا میتوانی سریعتر کلیه پیدا کنی، اما خانم جان نیست. اسممان را ثبت کردیم، اما خبری نیست. در شهرستان زندگی متوسطی دارد، هم خودش کار میکند هم همسرش. بجز این پسرشان، دو دختر دیگر دارند، 13 و 17 ساله. میگوید دیگر خسته شده و حاضر است برای پیدا کردن کلیه پسرش، هر چه لازم باشد بدهد. میگویم: بیایید برویم در حیاط، هوا بخوریم. شاید بتوانم برایتان کاری بکنم.
آفتاب انگار از هر وقت دیگری میخواهد بیشتر خودنمایی کند، سوزان است. چشم در چشم زن میگویم: برای خرید باید صد میلیون تومان بپردازی.
وقتی قیمت را شنید جا خورد. چادرش را میکشد جلو و میگوید: این قیمت نمیتوانم. یک نفر را پیدا کردم که گفت با 60 میلیون میتواند برایمان جور کند، شوهرم رفته شهرستان، شاید بتواند پول قرض کند و همان 60 میلیونی را بخریم.
فروشندگان میگویند
به چند نفر از افرادی که در سایتی اینترنتی، ایمیلشان را برای فروش اعضای بدنشان ثبت کردهاند، پیغام میدهم. تنها دو نفرشان جواب میدهند، امیرحسین و محمد.
امیرحسین هستم، 35 ساله، گروه خونیم O+ است، به علت نیاز شدید مالی حاضر هستم کلیهام به مبلغ 100 میلیون تومان بفروشم، در ضمن تمام مخارج عمل، آزمایشات قبل از عمل و عمل جراحی به عهده خریدار است. لطفا کسانی که واقعا خریدارن تماس بگیرند.
به آدرس ایمیلی که در انتهای متن گذاشته است، پیغام میدهم: سلام آقای امیرحسین. سمیرا هستم. من هم کارم خیلی فوری است، نیاز به کلیه دارم. لطفا شرایطتان را بگویید.
چند ساعت میگذرد تا جواب دهد: سلام خانم، کلیه من سالم سالم است. تا به حال عفونت نداشته است. به دلیل شرایط مالی مجبورم این کار را کنم، قیمت کلیه هم توافقی است. باید همدیگر را ببینیم بعد صحبت کنیم. من چون کارم فوری است، حاضرم کلیهام را کمتر از قیمت بازار بفروشم. برای هفته آینده چک دارم و راهی جز فروش کلیه ندارم. شما گروه خونیتان چیست؟ معرفینامه پزشک دارید؟ لطفا از خودتان یک شماره بگذارید تا هرچه سریعتر تماس بگیرم و قرار بگذاریم.
فروش کلیه برای خرید خانه
محمد یکی دیگر از اهداکنندگان کلیه، نوشته است: سلام من محمد هستم از تهران 28سال سن دارم. به علت مشکلی که برایم پیش آمده میخواهم کلیه و قسمتی از کبدم را بفروشم. نیاز به پول هم دارم، اول قیمت رو بفرستید اگر کارم را راه انداخت، با شما تماس میگیرم.
به محمد پیغام میدهم: سلام آقای محمد. من سمیرا هستم، آگهی شما را در اینترت دیدم. مادر من نیاز فوری به کلیه دارد و همانطور که خودتان میدانید، نمیتوانیم به امید بیمارستان و جوابش صبر کنیم. گروه خونیتان چیست؟ کلیهتان سالم است؟ من پیشنهاد 50 میلیون تومان قیمت میدهم. نظر شما چیست؟
محمد فوری ایمیلم را پاسخ میدهد: سلام خانم سمیرا. خوشحالم بتوانم کمکتان کنم. من میخواهم ازدواج کنم و سریعترین راه برای تامین مخارج و اجاره خانه را فروش کلیه انتخاب کردم. سمیرا خانم 50 میلیون تومان برای قیمت کلیه کم است. به این قیمت نمیتوانم.. من آدم فقیری نیستم، اما برای تشکیل خانواده و شروع زندگی مشترک تصمیم به این کار گرفتم. پدر و مادرم هم نمیتوانند زیاد کمکم کنند، تحقیق کردم و متوجه شدم با یک کلیه و قسمتی از کبد هم میتوان زنده ماند و زندگی کرد. دکتر گفت فقط باید مراعات کنم. به هر حال روی این قیمت فکر کنید و اگر به نتیجه رسیدید پیغام دهید تا به شما زنگ بزنم.
ایران در صدر جدول پیوند کلیه
ایران در رتبه اول خاورمیانه در زمینه پیوند کلیه قرار دارد، آن هم با داشتن بیش از 28 هزار نفر بیمار کلیوی که با پیوند کلیه به زندگی ادامه میدهند. وزارت بهداشت رشد بیماران کلیوی در ایران را چیزی نزدیک به 20 درصد توصیف میکند و در این راستا اعلام کرده است: طی 20 سال گذشته، بخشهای دیالیز کشور، رشد بسیار زیادی داشتهاند و از 70 بخش در سال 70 به 428 بخش در سال 90 افزایش یافته است. همچنین تعداد ماشینهای دیالیز کشور در سال 70 قریب 800 دستگاه بوده که این تجهیزات هماکنون به 3700 مورد افزایش یافته است. 30 مرکز پیوند کلیه نیز در کشور فعالیت میکنند.
نارسایی قوانین فروش کلیه، دلال؛ پیونددهنده بیمار و گرفتار
فرشاد اسماعیلی حقوقدان، با نگاه به مساله قانونی و حقوقی فروش اعضای بدن به تپش میگوید: در فروردین ماه سال 1379 با تصویب قانون «پیوند اعضای بیماران فوت شده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنها مسلم است»، تکلیف برداشت عضو از بیماران مرگ مغزی در نظام حقوقی ایران مشخص شد، اما درباره اهدای کلیه از طرف فرد زنده باوجود همه اختلاف نظرهای تئوریک حقوقی ـ چه در حوزه حقوق خصوصی و چه در حوزه حقوق کیفری ـ تکلیف در حد بخشنامهها باقی مانده و با این حال اهدای کلیه از طرف فرد زنده در حقوق ایران پذیرفته شده و شیوههای اجرای آن در مصوبات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از جمله بخشنامههای شماره 21278/ک مورخ 25 آذر 1377 و 13101/س مورخ 9 اردیبهشت 1385 بویژه دستورالعمل اهدای پیوند کلیه از اهداکنندگان زنده تعیین شده است.
وی ادامه میدهد: مطابق بند 1ـ4 هرگونه آگهی درخصوص اهدای کلیه از فرد زنده ممنوع و موجب پیگرد قانونی متخلفان (متقاضی اهدا ـ مرجع صدور آگهی) توسط مراجع ذیصلاح میشود و در بند 2ـ4 آمده است هرگونه واسطهگری یا تجارت در فرآیند اهدای کلیه از اهداکنندگان زنده ممنوع و موجب پیگرد قانونی خواهد شد.
آنچه در این فرصت کوتاه میشود اشاره کرد این است که چرا با وجود ممنوعیت قانونی آگهی درخصوص اهدای کلیه هنوز دلالان زیادی را میبینیم که با شناسایی افراد مبتلا به بیماری کلیوی از یکسو و افراد بیبضاعت و درمانده از سوی دیگر، سفرهشان را بین این دو دسته از افراد مستاصل پهن کردهاند؟ دلالان اعضای بدن، دلالانی که نانشان را از واسطهگری بین بیمار و فرد مستاصل درمیآورند.
آنچه به شکل ساده و همهفهم میتوان درباره بازدارنده نبودن ممنوعیت آگهی اهدای کلیه اشاره کرد این است که؛ «هدیه ایثار» که به شکل رسمی به اهداکننده داده میشود و وجوهی که با تئوری پاداش از سوی دریافتکننده یا موسسات خیریه به اهداکننده میدهند در محاسبات عقلانی یا ریاضی اهداکننده به صرفه نیست و ترجیح میدهد کلیهاش را به دستان دلال بسپارد تا با قیمت بالاتری بفروشد. پس طبیعی است که دلالی کلیه به یک حرفه تبدیل شود.
بنابراین عقیم ماندن یا معطل ماندن این ضمانت اجرا یا این ممنوعیت بیربط به تحلیل اقتصادی بازار دلالی نیست. به نظر میرسد حضور پررنگ دولت در حوزه تامین یا اختصاص منابع مالی برای این دسته از بیماران کلیوی که جمعیت زیادی از کشور را تشکیل میدهند یا نقشآفرینی صندوقهای بیمهای در پوشش درمانی این بیماران میتواند هم دست دلالان عضو را کوتاه کند و هم شاخص سلامت را در کشور ارتقا دهد. در غیر اینصورت دلالان هستند که همواره بین بیماران و گرفتاران، پیوند برقرار میکنند.
ثمین چراغی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
در مملكت اسلامی ما كو سیاستمداران ببینید وضعیت مملكت مارو//در حیرتم اون زمانی كه جنگ شد این مردم با پای برهنه اومدن تو صحنه و جنگیدن.حالا با این وضع در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.واقعا جای تاسف داره
09339564943