بهترین عکس «مایکل نیمان»:

ایده فوق‌العاده عکاسی از بالا

بهترین عکس «نیک بالون»

آخرین ماجراجویی مشترک

در سال 1908، بوچ کسیدی و ساندنس کید دو نفر از معروف‌ترین مجرمان آن زمان، در فرار از دست سازمان کارآگاهی پینکرتون، در آخرین سفر خود از بولیوی عبور کردند.
کد خبر: ۸۳۲۸۶۲
آخرین ماجراجویی مشترک

در سال 2011، من شروع به عکاسی در این مورد کرده و به بولیوی رفتم تا مسیر عبور آنها را بررسی کنم.

این‌گونه تصور می‌شود که این دو در یک تیراندازی در شهر سن ویسنت کشته شده‌اند. بولیوی از همین داستان برای جذب گردشگر استفاده می‌کند، اما به‌نظر می‌رسد این دو نفر بخوبی توانستند از دست کارآگاهان و همچنین ارتش بولیوی فرار کرده و با انتشار شایعه مرگ خود، تا چند سال در آمریکا زندگی کنند.

در سال 1991 بقایای دو جسد در بولیوی از خاک بیرون آورده و گفته شد متعلق به این دو نفر است. اما آزمایش دی.ان.ای عکس این موضوع را نشان داد و به این ترتیب تمام ماجرا از بین رفت.

از جنوب بولیوی سفرم را آغاز کردم و با مشاهده مکان‌هایی که آنها در آنجا بودند، سعی کردم به واقعیت نزدیک‌تر بشوم.

راهنماهای زیادی از مردم شهر تا راهنمای مخصوص همراه من بودند، اما پیدا کردن دقیق اطلاعات و حقایق کار بسیار دشواری بود و عکس‌هایم نیز این موضوع را نشان می‌دهد.

بسیاری از عکس‌ها مربوط به فضاهای گسترده‌ای بود که تنها کاکتوس‌های خشکیده و گردوغبار در آن دیده می‌شد.

در موزه سن‌ویسنت، راهنمای موزه به من کلاه‌ها و سلاح‌هایی را نشان داد که تصور می‌شد به این دو نفر تعلق دارد.

وقتی عکس آنها را گرفته و به کارشناسانی در انگلیس نشان دادم، آنها عقیده داشتند این وسایل نمی‌تواند متعلق به آنها باشد.

این عکس در بالای تپه‌ای گرفته شده که در زبان مردم آن منطقه به «تپه گاو مرده» معروف است. گفته می‌شود این آخرین محلی است که بوچ و ساندنس ارابه خود را نگه داشته بودند. این منطقه بسیار خشن است و در ارتفاع 4000 متری از سطح دریا قرار دارد.

در این سفر پدرم نیز مرا همراهی می‌کرد زیرا خانواده او بولیویایی بودند. او نقش مترجم را برایم ایفا می‌کرد و با چرب‌زبانی مرا هم راضی به عکس انداختن می‌کرد.

راهنما در میانه راه ما را تنها گذاشت و گفت در نقطه دیگری به ما ملحق می‌شود. از پدرم خواستم که در ماشین بماند زیرا هم هوا نامناسب بود و هم بسختی می‌توانست پیاده‌روی کند، اما او اصرار داشت که همراه من بیاید.

همه چیز خوب بود تا این‌که به دو چاله رسیدیم: عبور از آن سخت بود و پدر نیز جراحت اندکی برداشت. بتدریج راه خود را گم کردیم و راهنما مجبور شد به دنبالمان بیاید.

این عکس هیچ چیز خاصی ندارد، تنها بستر یک رودخانه خشک بوده که حال به یک مسیر عادی تبدیل شده است.

دلیل تاثربرانگیزی این عکس این است که یک سال بعد پدرم فوت کرد. حال احساس می‌کنم ما در آن سفر مثل بوچ و ساندنس بودیم: آخرین ماجراجویی مشترک که از بولیوی گذشت و زود به پایان رسید.

درباره عکاس

متولد: سال 1976 در لندن

تحصیلات: لیسانس عکاسی در دانشکده برک‌شایر

الگوها: نلی بن هایون، هنرمند فرانسوی که برای ناسا کار می‌کرد

فراز: دانستن این‌که تا روز مرگ به این کار ادامه می‌دهم

فرود: از دست دادن همراهم در سال گذشته

پیشنهاد: زمان را غنیمت بشمارید و به دنبال پول ندوید

راوی: کارین اندرسون ـ گاردین

مترجم: حسین خلیلی - چمدان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها