گاز پیکنیک، قابلمههای رویین، دمکنیها و دستگیرههای گلگلی، کبریت، بشقاب، یک هندوانه درشت، کیسهای پر از تخمه و چند توپ بازی و دو راکت بدمینتون کنار هم چیده میشود و چند زن آنها را مرتب میکنند؛ اینها یک آشپزخانه نقلی برای خود میسازند و یک اتاق خواب فرضی با چند متکا و چند پتوی سفری برای آنهایی که میخواهند لم دهند و چشم به آسمان بدوزند.
مردها اما رفتهاند سراغ هندوانه، چاقو را گذشتهاند روی شکم میوه و نوکش را فرو بردهاند در گوشتش. هندوانه میگوید قرچ و قطرههای آب صورتیاش میریزد روی روفرشی. زنها سریع سینی را میرسانند و یک کاسه ملامین برای چیدن هندوانههای قاچ شده میسرانند زیر دست مردها.
پیشدستیها سریع تخس میشود، چنگالها توزیع میشود و کاسه هندوانه دور میچرخد و از کوچک تا بزرگ سهمی از آن میبرند؛ هندوانه شیرین بزم جمع و جور آنها را حسابی شیرین کرده است.
چرا پارک؟
آمدهاند به پارک به چند دلیل؛ اینجا با دیدن گل و سبزه هم حال دماغی آدم خوب میشود، هم بچهها که در آپارتمانهای کوچک مثل پرندهای در قفس بال و پرشان بسته شده، اینجا بال و پر میگشایند، اما دلیل دیگری هم هست، این که در آپارتمانهای کوچک ما جا برای جم خوردن نیست، مخصوصا اگر در آن سبک ایرانی را قربانی سبک غربی کرده باشیم و با چیدن مبلمانهای بزرگ فقط چند وجبی برای آهسته راه رفتن باقی گذاشته باشیم.
پس با آمدن به پارک و جمع شدن در بوستانها میشود کمبود فضا را جبران کرد، حتی میشود سفرههای چندمتری روی زمین پهن کرد و بیترس از این که میز ناهارخوری کوچک خانه ما گنجایش این همه مهمان را ندارد، چند ده نفری کنار هم نشست و غذا را بیدغدغه خورد. در بوستانهای شهری میتوان با خانوادههای دیگری که برای تفریح آمدهاند نیز آشنا شد، با آنها گپی زد و حتی همبازیشان شد، مخصوصا همبازی شدن بچههای دو خانواده که با این وضع آپارتماننشینی و زندگیهای کارمندی دیر نیست روزی بازی با همسن و سالها را فراموش کنند.
چرا دورهمی؟
بعضیها از هم مکدرند، بعضیها دلشان از دست هم شکسته، عدهای وقت ندارند و پرمشغلهاند، عدهای نیز ترجیح میدهند در لاک خود بمانند و در دنیای شخصیشان سیر کنند. به دلایل مختلف خیلی از ما در زندانهای خودساختهمان اسیر شدهایم، این زندان همین خانه ماست که اغلب درونش تنهاییم، همین خودروی شخصی ماست که حتی دوست نداریم شیشههایش را پایین بکشیم و حضور مردم را حس کنیم. زندان همین مغزهای ماست که پر شده از افکار مدرن که لازمهاش تنهایی و گوشهگیری است؛ یک کلام، خیلی از ما دیگر با هم بودن را دوست نداریم یا به نبودن با هم عادت کردهایم.
دورهمیهای فامیلی و خانوادگی اما به ما کمک میکند تا این زندانها را بشکنیم و از دنیاهای محدود و تکنفره خودمان به جمع آشنایان و فامیل برویم. دورهمیهای خانوادگی به ما کمک میکند روابط به تار مویی بند شده خانوادگیمان را ترمیم کنیم، از حال خویشاوندن سببی و نسبیمان باخبر شویم و از آنها چیزهای تازه یاد بگیریم یا حتی اگر مشکلی داریم، با آنها در میان بگذاریم و از شانس همراهی آنها برخوردار شویم. روانشناسان میگویند اگر این سیم رابط میان ما آدمها وصل شود، سلامت و بهداشت روانیمان تضمین میشود .
یک بهداشت و چند فایده
سلامت روانی چیزی فراتر از بیمار نبودن است، یعنی اگر فقط مریضی جسمانی نداشته باشیم، برای بهداشت روانیمان کفایت نمیکند. سازمان جهانی بهداشت میگوید اگر ما در حالتی از رفاه به سر ببریم که بتوانیم تواناییهایمان را شناخته و شکوفا کنیم، با استرسهای معمولی زندگی مدارا کنیم، از نظر شغلی مفید و سازنده باشیم، برای اجتماع خود فردی مفید باشیم و با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشیم؛ یعنی بهداشت روانی داریم؛ یعنی حالمان خوب است و خوب فکر و رفتار میکنیم . پس بهداشت روانی باعث میشود ما آدمهای مفید، مثبت و سازندهای باشیم که جالب است بدانید داشتن رابطه مناسب با دیگران ما را در رسیدن به این هدف یاری میکند؛ این را سال 88 پژوهشگران کشورمان پس از انجام یک پژوهش در شهر اصفهان اثبات کردند.
جامعه هدف این پژوهش، جوانهای 15 تا 19 ساله اصفهان بودند که در نهایت 384 نفر از میانشان انتخاب شدند تا به پرسشهایی پاسخ دهند که قرار بود تاثیر روابط خانوادگی و فامیلی در سلامت و بهداشت روانی آنها را بسنجد.
آنچه در این پژوهش اندازهگیری میشد، میزان اعتماد، حمایت اقتصادی، حمایت عاطفی، انسجام و مشارکت میان اعضای خانواده و فامیل بود که در نهایت مشخص شد در خانوادههایی که این مولفهها به طور قدرتمند وجود دارد، سلامت روانی اعضا نیز تضمین شده است. این پژوهش یک چیز به ما میگوید؛ این که خانواده و فامیل تا چه اندازه در زندگی ما مهم است، این که داشتن ارتباط با این افراد نه یک انتخاب که ضرورتی برای ماست و این که اگر این پیوندها گسسته شود، نخستین کسی که لطمه روانی میخورد، کسی نیست جز خود ما.
دور قلیان را خط بکشید
معلوم نیست چرا به محض این که حرف از تفریح به میان میآید، ذهن عدهای سمت دخانیات میرود. چه کسی میتواند آمار دقیقی از این که روزانه چند نخ سیگار در پارکها دود میشود یا چند کیلو تنباکو بر سرقلیانها گذاشته میشود، ارائه دهد؟ حتما هیچکس یا هیچ نهادی، اما شواهد از رواج مصرف دخانیات در این مکانها حکایت دارد؛ مواد دودزایی که بشارت مرگ میدهند، ولی هنوز طرفداران زیادی دارند. در دورهمیهای پارکی یکی از بدترین انتخابها مصرف دخانیات است، بویژه قلیان که هم برای مصرفکننده مستقیمش مضر است و هم برای کسانی که دود دست دومش را استنشاق میکنند. این را هم بیفزایید به اینکه در دورهمیهای خانوادگی قرار است الگوهای مناسب رفتاری را به کودکان و نوجوانان نشان دهیم، اما استعمال قلیان این رشته را پنبه میکند. بارها گفته شده که هر وعده قلیان برابر است با مصرف یک پاکت سیگار با حجم دودی که چند برابر بیشتر به ریهها تحمیل میشود.
افراد سیگاری که بهطور معمول 8 تا 12 نخ سیگار در روز دود میکنند، بهطور متوسط 40 تا 74 پک به سیگار میزنند و حدود شش لیتر دود به ریهها میبرند؛ در حالی که مصرف قلیان که بهطور متوسط همراه است با 50 تا 200 پک میتواند تا 20 لیتر دود را در ریهها حبس کند.
هنر جمعآوری زباله
مردم قرن 21 بیشتر از مردم هر دورانی در تاریخ زبالهساز هستند، پس هر کجا که پا بگذارند خطر رهاسازی زباله در طبیعت از سوی آنها وجود دارد، حتی در پارکها و زمانی که قرار است چند ساعتی را با خانواده و فامیل بگذرانند. آمارهای رسمی سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور نشان میدهد ما ایرانیها سالانه حدود 20 تن زباله تولید میکنیم و سهم روزانه هر کدام از ما از این تولید 700 گرم است. حالا اینکه چه میزان از این زبالهها مربوط به دورهمیهای فامیلی بوده، مبهم است، اما اگر این دور هم جمعشدنهای خانوادگی بستری برای آلودن محیط باشد تهدیدی برای طبیعت است. البته اگر تمرین کنیم که این گردهماییهای کوچک خانوادگی آمیخته با احترام به محیطزیست باشد بهطور غیرمستقیم تعلیمی جانانه به نسل بعدیمان دادهایم.
خوشگذرانی با بازیهای دستهجمعی
برای سرگرم شدن حتما نباید پول خرج کرد یا امکانات فوقالعادهای داشت؛ بلکه فقط اندکی ذوق میخواهد و شور برای شادی کردن. با چند دانه نخود و لوبیا میشود دوزبازی کرد، با چند ورق کاغذ و چند مداد و خودکار میتوان بازی اسم و فامیل راه انداخت، یا 4 نفری در مار و پله رقابت کرد یا اصلا منچبازی کرد و سرگرم شد. طنابزنی، طنابکشی، تاببازی، شمع و گل و پروانه، لیلی، وسطی، والیبال، گل کوچک، هفت سنگ؛ زمان زیادی نگذشته از این که این بازیها از بزرگ تا کوچک را سرگرم میکرد و حس رقابت را با شور و هیجان شدید در ما زنده میکرد. نسل جدید گرچه حالا خیلی از این بازیها بلد نیست، اما اگر بزرگترها دوباره آنها را تعلیم دهند، در دورهمیهای فامیلی و در فضای باز پارکها میشود بازیهای سنتی را زنده کرد.
آوید طالبیان
جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد