اسلام برای غرایز، سلایق و امیال فردی در سبک زندگی یک مسلمان اهمیت و اصالت قائل است

رابطه دین و سبک زندگی

واژه سبک زندگی، واژه‌ای نسبتا جدید در ادبیات علمی و فرهنگی بشر است. در این که نخستین‌بار این اصطلاح از سوی چه کسی به کار رفته است، میان روان‌شناسان و جامعه‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخی جامعه‌شناسان مدعی‌اند از اصطلاحات ابداعی ماکس وبر (1920 ـ 1864) جامعه‌شناس آلمانی است.
کد خبر: ۸۲۴۹۷۳
رابطه دین و سبک زندگی

در مقابل، برخی روان‌شناسان علاقه‌مند هستند جعل و ابداع این اصطلاح را به آلفرد آدلر (1930 ـ 1870) اهل اتریش و بنیانگذار رویکردی در روان‌شناسی با نام روان‌شناسی فردی نسبت دهند. هرچند به طور دقیق نمی‌توان مشخص کرد این اصطلاح نخستین بار توسط چه کسی ابداع شده است؛ اما به نظر می‌رسد آلفرد آدلر نخستین اندیشمندی است که این مسأله را به‌عنوان یک بحث مستقل و جدی مورد توجه قرار داد. بعد از وی بود که توجه بسیاری از اندیشمندان حوزه‌های مختلف به سبک زندگی جلب شد تا جایی که هم‌اکنون برای تحلیل و پیش‌بینی و بالطبع کنترل و هدایت بسیاری از پدیده‌های اجتماعی، فرهنگی و روانی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

3 رویکرد به سبک زندگی

معنای لغوی سبک زندگی، روشن است و نیازی به توضیح ندارد؛ اما معنای اصطلاحی آن مورد بحث‌های متعددی قرار گرفته است. رویکردهای مختلفی در تفسیر و تبیین این اصطلاح وجود دارد. در یک دسته‌بندی کلی از سه رویکرد کلان می‌توان نام برد: 1 ـ رویکرد جامعه‌شناسانه بیشتر تحت تأثیر اندیشه‌های گئورگ زیمل (1918 ـ 1858) و ماکس وبر است. 2ـ رویکرد روان‌شناسانه که متأثر از آرا و اندیشه‌های آلفرد آدلر است. 3 ـ رویکرد دین‌شناسانه که رویکرد مورد قبول نگارنده است که در ادامه درباره آن توضیح خواهیم داد.

هرکدام از این رویکردها، تعریف خاص از سبک زندگی را شکل می‌دهند. تعاریفی که براساس رویکرد جامعه‌شناختی ارائه می‌شوند بیشتر نگاه توصیفی دارند. تعاریفی که براساس رویکرد جامعه‌شناختی ارائه می‌شوند بیشتر نگاه توصیفی دارند. رکن اصلی تعاریف جامعه‌شناختی توجه به رفتار و نمودهای رفتاری است. این اصطلاح در نگاه جامعه‌شناسانه نقشی همچون اصطلاح طبقه اجتماعی یا هویت اجتماعی ایفا می‌کند و اساسا در آغاز به عنوان جایگزینی برای اصطلاح طبقه که مورد استفاده مارکسیست‌ها بود، به کار گرفته شد؛ اما در تعاریف روانشناختی به ارزش‌ها، هنجارها، ریشه و منشأ رفتارها توجه ویژه تری می‌شود. این اصطلاح در تعاریف روان‌شناسانه جایگاهی همچون اصطلاح شخصیت و منش دارد.

براساس رویکرد دین‌شناسانه می‌توان سبک زندگی را به این صورت تعریف کرد: مجموعه‌ای از رفتارهای سازمان یافته که متأثر از باورها، ارزش‌ها و نگرش‌های پذیرفته شده و همچنین متناسب با امیال و خواسته‌های فردی و وضعیت محیطی، وجهه غالب رفتاری یک فرد یا گروهی از افراد شده‌اند. دقت و تأمل در مؤلفه‌های مختلف این تعریف، ابعاد مهمی از سبک زندگی را برای ما نشان می‌دهد و وجه تمایز این تعریف با تعاریف جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه و همچنین ارتباط آن را با اموری همچون دین، باورها، اخلاقیات نگرش‌ها و امثال آن روشن می‌کند. افزون بر این، نقش نمادین و نمادینی بودن سبک زندگی را نیز در مقایسه با مطلق رفتار نشان خواهد داد.

سبک زندگی به عنوان محصول باورها و ارزش‌ها

نوع نگاه انسان به جهان، خدا، انسان و حیات پس از مرگ و نوع ارزش‌های پذیرفته شده او، تأثیری مستقیم بر انتخاب‌ها و گزینش‌های وی دارند. به همین دلیل در نخستین نگاه و به‌وضوح می‌توان دو نوع سبک زندگی را از یکدیگر متمایز کرد؛ سبک‌های زندگی مؤمنانه و غیرمؤمنانه.

به عنوان مثال یکی از عوامل تأثیرگذار در سبک تغذیه افراد و جوامع مختلف، نوع باورها و ارزش‌های آنهاست. سبک تغذیه افراد و جوامع مختلف، نوع باورها و ارزش‌های آنهاست. سبک تغذیه فرد یا جامعه‌ای که هدف اصلی آن سیر شدن و تقویت جسمانی باشد و مرزی میان تغذیه حلال و حرام قائل نباشد متفاوت با کسی خواهد بود که قائل به حلال و حرام است. به همین دلیل مشاهده می‌شود فی‌المثل سبک تغذیه چینی‌ها تفاوت زیادی با سبک زندگی ما مسلمان‌ها دارد. در سبک پوشش نیز به همین صورت است. پوشش افراد و جوامع بشدت متأثر از باورها و ارزش‌های پذیرفته شده آنهاست. پوشش یک انسان مسلمان به دلیل باورهای دینی و متأثر از فلسفه‌ای که برای حیات انسانی و زندگی اجتماعی قائل است، متفاوت با پوشش یک انسان مادی‌گرای غربی است که هدفی جز لذت‌طلبی، سودگرایی و سوداگری نمی‌شناسد.

تأثیر وضع جغرافیایی و فضای اجتماعی در سبک زندگی

ازجمله عوامل دیگری که تأثیرگذاری جدی بر سبک زندگی دارند و در تحلیل و کنترل و جهت‌دهی به سبک زندگی مطلوب نباید گرفته شود مساله شرایط اقلیمی و فضای اجتماعی است. تأثیر جامعه و محیط بر گزینش‌ها و انتخاب‌های افراد تا آنجاست که حتی بعضی از جامعه‌شناسان و عالمان علوم تربیتی را به این توهم انداخته است که از جبر اجتماعی یا جبر محیطی و تربیتی سخن به میان آورند! البته ما چنین جبرهایی را هرگز نمی‌پذیریم؛ اما نقش‌آفرینی شرایط اقلیمی و محیط اجتماعی در سبک زندگی را نیز نادیده نمی‌گیریم.

تأثیر شرایط اقلیمی بر سبک زندگی همچون تأثیر ژن‌ها بر اخلاق فردی است. همان طور که یکی از دلایل اختلافات اخلاقی افراد، طبایع و مزاج‌های مختلف آنها دانسته شده است.

یکی از عوامل مؤثر در سبک زندگی افراد نیز شرایط اقلیمی متفاوت آنهاست. بعضی شرایط اقلیمی، فرهنگ‌های نرم و لطیف و غیرخشن را پدید می‌آورند و بعضی دیگر از شرایط اقلیمی فرهنگ‌های خشن و تندخو و عصبانی مزاج را. به عنوان مثال یکی از عوامل تنوع در رنگ و جنس لباس‌ها می‌تواند شرایط اقلیمی و آب و هوایی باشد. شرایط آب و هوای استوایی نوعی از رنگ و پوشش را می‌طلبد و شرایط سردسیری نوعی دیگر را.

به همین دلیل اسلام رنگ یا پوشش واحدی را برای همگان الزام نکرده است. آنچه مورد توجه و تأکید اسلام است رعایت خطوط قرمز و حدود اسلامی در مسأله پوشش مردان و زنان است اما این که چه نوع رنگی داشته باشد اختیاری است و در بسیاری از موارد وابسته به شرایط اقلیمی است. به عنوان مثال در آب‌و‌هوای گرمسیری لباس‌های روشن مفیدتر است، زیرا گرمای خورشید را کمتر به خود جذب می‌کند و آرامش و آسایش بیشتری برای افراد در پی دارد یا در آب‌و‌هوای سردسیر ممکن است لباس‌های تیره رنگ مفید باشد. به دلیل این که گرمای آفتاب را بیشتر جذب بدن می‌کند البته ممکن است برخی رنگ‌ها استحباب داشته باشد، اما انتخاب آنها الزامی نیست.

یکی از دلایل نوع پوشش یا نوع آراستگی بیرونی ائمه اطهار(ع) مسأله تغییر اقتضائات زمان بود. در روایات از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل شده است که به مسلمانان دستور می‌دادند محاسن خود را رنگ کنند و همرنگ و هم شکل یهودیان و مسیحیان نباشند. در زمان امام علی(ع) فردی به آن حضرت اعتراض کرد که چرا بر اساس سنت و سیره رسول‌الله عمل نمی‌کنید و محاسن خود را رنگ نمی‌کنید؟! آن حضرت در پاسخ فلسفه چنین دستوری را به زیبایی بیان کردند و فرمودند: نباید ظواهر و پوسته را گرفت. باید روح این دستور را فهمید. این دستور ناظر به شرایط اجتماعی و محیطی آن روزگار بود روزگاری که تعداد مسلمان‌ها اندک بود.

دشمنان از دور که نگاه می‌کردند عده زیادی از افراد پیر و ریش سفید را می‌دیدند. مشاهده این وضعیت می‌توانست موجب قوت قلب دشمنان شده، آنها را در مبارزه با سربازان اسلام قوی‌تر و جدی‌تر کند. به همین دلیل پیامبر اکرم(ص) چنان توصیه‌ای را مطرح کردند؛ اما اکنون چنین شرایطی وجود ندارد، هر کس هر طور که دوست دارد می‌تواند رفتار کند. یک مسلمان باید از لباس اختصاصی اجانب و غیرمسلمانان پرهیز کند. نباید نماد و مدل پوشش آنها را تقلید و باید هویت اسلامی خود را حفظ کند.

تأثیر امیال و غرایز در سبک زندگی

سبک زندگی شرایطی است که سلایق، غرایز و خواسته‌های فردی می‌توانند نقش آفرینی خود را نشان دهند. همان‌طور که وضعیت جغرافیایی و فضای اجتماعی و محیطی ناخواه سایه خود را بر انتخاب‌ها و گزینش‌های انسان می‌افکنند. براین اساس باید توجه داشت وقتی سخن از تأثیرپذیری سبک زندگی، از باورها و ارزش‌های دینی به میان می‌آید نباید چنین پنداشت که امیال و خواسته‌های فردی در این نوع سبک زندگی هیچ جایگاهی ندارد یا نباید داشته باشند؛ اصولا دین الهی و اصیل نمی‌خواهد غرایز و امیال فردی را سرکوب و نابود کند؛ بلکه می‌خواهد آنها را جهت‌ دهد و در مسیر درست و سعادت‌بخش هدایت کند. اسلام براساس فلسفه‌ای که برای حیات بشری قائل است و نوع نگاهی که به انسان و جایگاه او دارد هر امری را که موجب تضعیف عقل و ارزش‌ها شود مورد نهی قرار داده است.

به همین دلیل سلطه غرایز و امیال را بر زندگی انسان نمی‌پذیرد. اسلام برای غرایز، سلایق و امیال فردی در سبک زندگی یک مسلمان اهمیت و بلکه اصالت قائل است، اما اجازه نمی‌دهد محوریت زندگی در اختیار آنها باشد. به تعبیر دیگر از انسان می‌خواهد مهار غرایز و امیال و خواسته‌های شهوی و غضبی خود را تحت کنترل عقل و دین در بیاورد و نه آن‌که معیار عقل و ارزش‌های دینی و انسانی را در اختیار شهوت و غضب قرار دهد.

دکتر احمدحسین شریفی

جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها