وقتی گزارشگر این برنامه به موسسه محک (حمایت از کودکان سرطانی) میرود و بازی شهرآورد پایتخت را کنار آن بچهها میبیند، معنایی ندارد جز این که توجه مخاطب را به این کودکان جلب کند. وقتی فوتبال بهانه میشود تا مخاطب به خرابههای ورزقان برود و آنجا بین زلزله زدگان بازی تیم محبوب مردم آذربایجان را ببیند، نتیجه بازی به حاشیه میرود تا زلزلهزدگان به متن بیایند.
نمونههایش زیاد است اما حرف یکی است: استفاده از ظرفیت و جذابیتهای فوتبال برای برجسته کردن مسائلی که مهم است و باید بیشتر دیده شود.
این مقدمه را داشته باشید تا برسیم به بازی اخیر استقلال اهواز و پرسپولیس. بازی با باخت تیم تهرانی تمام میشود، باخت تیم محبوب مثل همیشه سر و صدا به پا میکند و البته گرمای اهواز و گرد و غبار هوا بهانه میشود.
گفته میشود وقتی هوا تا آن حد آلوده است که در دقایق پایانی بازی حتی بازیکنان دید مناسبی نداشتهاند، پس نباید بازی برگزار میشد. حرف از سلامت بازیکنان به میان آمده، این که برای بازیکنان خصوصا سرخپوشان خطر داشته است تا در آن هوا بازی کنند.
فارغ از اینکه این حرفها را میتوان بهانههای باخت دانست و هر شکستی حرفهای مشابه دارد. اما به نظرم منصفانه نیست هوای اهواز، مشکل همهروزه شهروندان اهوازی را بهانه یک باخت کنیم.
عادلانه نیست چشم روی مردمی که هر روز در آن هوا نفس میکشند، بازیکنانی که هر روز در همان هوا تمرین میکنند ببندیم و سلامت تیم پایتخت را برجسته کنیم.
بیایید فرض کنیم در بازی روز پنجشنبه، نتیجه بازی برعکس بود و تیم پایتخت با نتیجه 2 بر هیچ، برنده میدان بود. آیا خبری از این حرفها میشد؟ کسی در مورد ریزگردهای هوا صحبتی به میان میآورد؟ کسی معترض میشد که چرا در این هوا بازی برگزار میشود؟ و چرا مردم اهواز هر روز این هوا را تنفس میکنند؟
برگردیم به حرف اول این یادداشت، کاش از ظرفیت فوتبال برای حل مشکلات استفاده کنیم. کاش هوای اهواز تیتر ما شود، ریزگردها صدای اعتراضمان شود، نه بهانه شکست. کاش به نفع حل مشکلات گل بزنیم.
مستوره برادران نصیری - دبیر گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد