به گزارش جامجم، ساعت 22 و 50 دقیقه چهارم مرداد ماموران کلانتری 108 نواب تهران در جریان درگیری در یک خانه مجردی در یکی از خیابانهای این محله قرار گرفتند. با حضور ماموران و آغاز تحقیقات مشخص شد در این ساختمان دو برادر به صورت مجردی در طبقه دوم و چهار کارگر نیز در طبقه اول زندگی میکنند که یکی از برادران به نام مراد 26 ساله روی کارگران اسید پاشیده است.
با انتقال 4 کارگر به بیمارستان سوانح سوختگی، تحقیقات برای دستگیری مراد که پس از حادثه متواری شده بود، آغاز شد.
در ادامه مشخص شد یکی از کارگران که دچار سوختگی سطحی شده بود از بیمارستان مرخص شده است. پسر جوان در تحقیقات مدعی شد ما برای برادر متهم کار میکنیم. شب حادثه متوجه سر و صدای مراد و برادر بزرگش شدیم. دقایقی بعد مراد به خانه ما آمد و از ما شناسنامه و کارت ملیاش را خواست و مدعی شد ما مدارکش را برداشتهایم. هرچه به او گفتیم از موضوع اطلاعی نداریم باور نکرد. پسر جوان ظرف پلاستیکی سفیدی همراهش بود که آن را روی من و دوستانم ریخت. بلافاصله احساس سوختن کردیم و وقتی به خودمان آمدیم متوجه شدیم در بیمارستان هستیم و او روی ما اسید ریخته است.
در ادامه بازجویی از برادر مرد اسیدپاش در پلیس آگاهی آغاز و او مدعی شد مراد اعتیاد شدیدی به ماده مخدر شیشه دارد و همیشه دچار توهم بود. او مدارکش را گم کرده بود و فکر میکرد دست من است. آن شب سر این موضوع درگیر شدیم. وقتی به او گفتم از مدارکش خبری ندارم، برادرم تصور کرد کارگرانم آن را برداشتهاند؛ به همین دلیل به خانهشان رفت و با آنها درگیر شد. نمیدانستم او اسید همراهش است و قصد دارد آن را روی آن چهار نفر بریزد. حالا هم نمیدانم او کجا فرار کرده است.
با اظهارات چهار مرد کارگر و برادر متهم، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور سجاد منافیآذر بازپرس جنایی پایتخت تحقیقات برای شناسایی و دستگیری مرد اسیدپاش را آغاز کردند.
بیگناه قربانی شدیم
پسر 16 ساله برای تامین هزینه زندگی خانوادهاش به تهران سفر کرده و در یک ساختمان در حال احداث در یکی از محلههای نواب کار میکرد. او قرار بود پس از پایان کار این ساختمان با پولی که از این کار میگرفت، نزد خانوادهاش بازگردد که قربانی اسیدپاشی برادر کارفرمایش شد و اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری تهران بستری است. او درباره شب حادثه میگوید: من و سه نفر از دوستانم برای دو برادر کار میکردیم و قصد داشتیم به کمک چند مرد بنا، ساختمان در حال احداث آنها را بسرعت به پایان برسانیم که این حادثه تلخ رخ داد. شب حادثه زمانی که یکی از دوستانم در را باز کرد، برادر کارفرما او را به کناری پرت کرد و وارد اتاق شد. او فریاد میزد و از ما میخواست هر کسی کارت ملی و شناسنامهاش را برداشته به وی تحویل دهد، در غیر این صورت بلایی بر سرش میآورد. هرچه به او گفتیم اشتباه میکند و ما مدارکش را برنداشتیم، بیفایده بود. او محتویات ظرف را روی ما ریخت.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد