آدمها به قدرت فکرشان است که از همه موجودات آبی و خاکی منفک میشوند. ما در میان بقیه موجودات با همین قدرت تعقل است که تافته جدا بافته میشویم و با همین تفکر است که دنیا را میسازیم. تنهاییهای ما ساده و بی تکلف نیست، همیشه این فکرهایمان است که تنهامان نمیگذارند. توی اتوبوس، سر کار، توی خانه، وقتی روزنامه را ورق میزنیم، وقتی پشت فرمان توی ترافیک سنگین گیر افتادیم، وقتی مسواک میزنیم یا حتی وقتی آن آخرهای شب، پتو را تا گلو بالا میکشیم تا بخوابیم هم فکرها رهایمان نمیکنند.
قرنهاست که این فکر کردن، قطب نمای زندگی ما شده. با همین افکار درس خواندیم، فرمولهای پیچیده حل کردیم، شعر گفتیم، داستان نوشتیم، عنصر کشف کردیم و موسیقی ساختیم. قرنهاست که برای چالشها و گرفتاریهامان با همین فکر کردن چاره پیدا کردیم اما ... با تمام این تفاسیر، بیفکر بودن بهتر است! بیدغدغه بودن، انگار مساوی است با شاد بودن با راحتی و آرامش! همین که فکرت را به کار میاندازی یعنی اینکه مشکلی وجود دارد و تو باید دنبال راه حلش باشی. اگرچه عقل نعمت بزرگی است و در بودنش نمیتوان شک کرد، اما میشود وقتهایی که دلت میخواهد کاش یک ذرهاش را هم نداشتی! تا وقتی مغزی هست برای فکر کردن، حتی اگر بیخیال توقع دیگران هم باشی، وجدان رهایت نمیکند. رها نمیشوی تا آسوده روی زمین قدم برداری و برای گرفتاریها دنبال چاره نباشی.
وقتهایی هست برای همه ما که دلمان میخواهد کرکره ذهن را پایین بکشیم و بگوییم تعطیل است. وقتهایی هست که دلت میخواهد وقت تنها شدن هیچ فکر و دغدغهای توی کلهات رژه نرود، دلت میخواهد یک فضای خالی توی کلهات وجود داشته باشد که خلأ مطلقی برای افکار باشد. دلت میخواهد وقتی تیتر درشت روزنامه را روی دکه خواندی، هیچ فکر مسالمتآمیز و یا خصومتآوری نسبت به هیچ کدام از ماجراهایی که این دوربر میگذرد، توی سرت نباشد. دلت میخواهد نه به آوارهها فکر کنی و نه به آنها که پولشان از پارو بالا میرود. نه به سیاستمداران و نه به اصحاب رسانه و هنر...
فکر کردن گاهی درد دارد. از صبح تا غروب راه حل پیدا کردن، و برای هر پیشآمدی دنبال چاره بودن، آدم را کلافه میکند. گاهی وقتها دلت میخواهد، چند روزی بالاخانه را اجاره دهی و مثل گیاههای تزئینی خانه گوشهای بنشینی و فقط تماشا کنی... گاهی وقتها دلت میخواهد زندگی را مانند بستهای در دست کس دیگری بگذاری و بگویی: «بیا برای من دیگر بس است، حالا تو فکرش را بکن!»
مریم تجلی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد