کبوتربازی در ایران، از صدها سال پیش آغاز شد و آنقدر متداول شد که حتی در کتابهایی مثل تمائم الحمائم، نوشته محی الدین بن عبدالطاهر هم به آن اشاره شده بود. در زمان عضدالدوله آل بویه، دستور شاه در فاصله ۶ ساعت به وسیله کبوتران نامه بر به حکمران کوفه ابلاغ میشد و جواب آن میرسید. ساخت کبوترخانهها هم برای استفاده از گوشت و کود کبوتران، در همان زمانها رواج پیدا کرد.
ژان شاردن، سفرنامهنویس فرانسوی که در عصر صفوی از ایران بازدید کرده بود مینویسد: «کبوترخانه را در ایران، اصولا برای تزئین نساخته بودند، بلکه به منظور انتفاع و بهرهبرداری، به ساختن کبوترخانه اقدام میکردند، حتی در زمان حاضر نیز، یکی از مناظری که در اطراف روستاهای ایران دیده میشود، همین برجهای کبوترخانه است، که صدها سوراخ چهارگوش در آن تعبیه شده است. در ایران گوشت کبوترها را میخورند و از همه بالاتر فضولات آنها را که کود حیوانی بسیار گرانبهایی است، جمع میکنند. جالیزهای معروف خربزه اصفهان در سایه همین کود بارورمیشود و قرنهاست که این کار معمول است.
شاردن در سفرنامه خود، از گودال لطفی در اصفهان، که پاتوق کبوتربازان حرفهای اصفهان و محل خرید و فروش کبوتران بوده نام برده و به توصیف وضعیت آن پرداختهاست. با این حال، مزاحمت کبوترها برای مردم، باعث شده بود که از همان قرون چهارم و پنجم گاهی از طرف فرمانروایان با کفتربازها مقابله شود. به طوری که مقتدی عباسی همزمان با نیمه دوم قرن پنجم، کبوتر بازان را از کبوتربازی منع کرد و آن طور که یکی از مورخان به نام سیوطی در تاریخ خود آورده، همین مقتدی عباسی بود که دستور داد برجهای کبوتر را هم خراب کنند چون این برجها مُشرف به خانههای مردم بود.
عشق است کبوتر!
رسول حیدری را خیلی از کبوتربازهای قدیمی تهران میشناسند. مردی که روی بام خانه اش نزدیک به ۲۰۰ کبوتر زندگی میکند و صبح و شب اش را با پرندهها میگذراند میگوید: همین چند روز پیش حدود 1میلیون تومان پول دانه برای کبوترهایم دادم. البته خرجهایشان همینها نیست. وقتی قرار باشد در مسابقه شرکت شان دهم، باید برای مهمانهای دعوتی غذا و میوه و وسایل پذیرایی تهیه کنم که خودش مخارج زیادی دارد.
رسول حیدری به خاطر شغل آبکاریاش به نام رسول آبکار معروف شده اما بیشتر از آن که آبکار باشد، کبوتربازی است که از42سال قبل تابهحال تمام زندگیاش را صرف نگهداری از کبوترهایش کرده است.
او میگوید: من از 7صبح تا 6 بعدازظهر پیش کبوترها هستم و به آنها رسیدگی میکنم. من وقتی خواستم ازدواج کنم به همسرم گفتم که کبوترها را بسیار دوست دارم و بیشتر وقتم را برای نگهداری آنها میگذارم. اما الان دو پسر دارم که به آنها اجازه نمیدهم مثل من وارد دنیای کبوتر بازها شوند.
اصطلاحات کفتربازها
او روایت کبوترباز شدنش را این طور تعریف میکند: ۱۵ سال داشتم که یک روز یک کبوتر روی پشت بام خانه ما نشست من چند روز او را نگه داشتم و بعد برای او جفتی آوردم و این طور شد که علاقه من به دنیای کبوترها و زندگی با آنها شروع شد و به چند سال نکشید که تمام دنیای من این کبوترها شدند و چنان به آنها انس گرفتم که الان نمیتوانم لحظهای از آنان دور شوم.
دنیایی که خودش معتقد است از اول تا آخرش عشق است: وقتی با آنها انس میگیری چنان شیفته شان میشوی که دیگر نمیتوانی از این عشق سالم و پاک دور شوی و همیشه با تو این عشق همراه است. مگر میشود آدم به پرندهای که وقتی پرواز میکند و از پشت بام خانه دور میشود دوباره خودش برمیگردد انس نگیرد؟ همین وفاداری این پرنده است که ما کبوتربازها را شیفته خود میکند.
رسول حیدری کبوترهایی را دیده و میشناسد که مسیرهای بین شهری را هم طی میکنند مثلا از تهران به قزوین پرواز کرده و برمیگردند. یعنی کاملا «جلد» هستند، جلد به معنای شناساندن بام و محل کبوتر به او و آماده کردنش برای پرواز است.
اگر کبوتری از دسته خود به دسته دیگری بپیوندد، اصطلاحاً میگویند که «باخت» رفته است. اما وقتی کبوتری که «باخت» کرده پس از چندی به لانه اولیه خود بازگردد، میگویند «پس آمد» کردهاست. یا «بالا ماندن» یعنی اینکه اغلب کبوترهای «در رو»، حتی با وجود تاریک شدن هوا به پریدن ادامه میدهند و به اصطلاح، شب بالا میمانند. «پا کردن» هم اصطلاحی برای پرواز دادن یا پراندن کفتر، توسط کفترباز است که به آن «سر دادن» هم گفته میشود.
جایزه ۲ میلیون تومانی
برای کبوتربازهای حرفهای، کبوترها به جز زیبایی و وفاداریشان، با رقابتهای بام به بامی که میکنند، جذاب میشوند. آنها کبوترهایشان را پرواز میدهند و سعی میکنند کبوتران حریف را به بام خود بکشانند و آنها را تصاحب کنند.
از رسول حیدری درباره این بازیهای مرسوم بین کبوتربازها میپرسم میگوید: یکی از برنامههایی که ما داریم مسابقه «گرو» است که از اول تا ۲۰ تیرماه هر سال در اوج گرما انجام میشود. در این روز کبوتربازان اغلب بر سر پریدن کبوتران خود «گروبندی» میکنند، یعنی شرط میبندند و جوایزی تعیین میکنند.
مسابقات گروبندی آنقدر جدی است که حتی داور هم برای آن انتخاب میشود و این طور که رسول حیدری میگوید، یک داور در پشت بام یک خانه از شب تا زمان پرواز دادن کبوترها میماند و نظارت میکند تا صاحبان کبوترها به آنها غذایی ندهند که باعث دوپینگشان شود. داور دیگری در پشت بام خانهای دیگر که برای مسابقه مشخص شده میماند و شرایط را زیر نظر دارد. وقتی مسابقه شروع شد، کبوتری که بیش از بقیه در آسمان بدون آنکه بر روی بام بنشیند پرواز کند برنده است و صاحبش مسابقه را میبرد.
جایزه این برنده حدود ۲ میلیون تومان است که با همکاری شرکتکنندگان مسابقه تامین میشود. رسول حیدری میگوید: کبوترها جنسهای خوب و بد دارند. خود من کبوتری دارم که ۸ ساعت در آسمان پرواز میکند و همین ویژگی او باعث میشود از نظر قیمت جز کبوترهای با ارزش به حساب بیاید.
هر قدر بازی کبوتر، محکمتر و باصداتر باشد، مطلوبتر است و گاهی شدت آن در بعضی کبوترها به جایی میرسد که حیوان را از پریدن باز میدارد، چون به محض آنکه از بام بلند میشود، آنقدر پیاپی و بدون اختیار معلق میزند، که بر روی زمین میافتد. در این حالت میگویند که کبوتر توی بند افتاده است.
قیمت کبوترها بر اساس ویژگیهایشان متفاوت است. کبوتر از ۵ هزار تومان قیمتگذاری میشود تا یک میلیون تومان. این که اصل و نسب یک کبوتر خوب باشد، جوجههایش اصل باشد و نژاد خوبی داشته باشد هم قیمت آن را بالا میبرند.
کفتربازی زنانه
کبوتربازی با این که از نگاه عرفی یک سرگرمی نه چندان مقبول مردانه است، اما حیدری میگوید زنانی را دیده که به کبوتربازی علاقه داشتهاند و به پرنده انس گرفتهاند: من خانم ۳۳ سالهای را میشناسم که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ کبوتر نگهداری میکند. کاملا با آنها انس گرفته است و اصلا شما باور نمیکنید بین ما و این کبوترهای یک عشق پاک و سالمی وجود دارد که متاسفانه گاهی افراد لاابالی به این کار مشغول میشوند و ما کبوتر بازها را بدنام میکنند. ( ایسکانیوز )
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد