اول اینکه ابتدا قرار بود در این مذاکرات «همه تحریمهای ایران» یکجا لغو شود و برای آن قیدی هم گذاشته نشده بود؛ اما بعد از آن گفته شد که تحریمهای ایران نه لغو، که تعلیق میشود و بعد این اظهارات به این شکل تغییر کرد که تنها «تحریمهای هستهای ایران» یکجا و در روز توافق تعلیق میشود اما باز همین موضع هم بدین شکل تغییر یافت که نه همه، بلکه بخشی از تحریمهای هستهای ایران با انجام تعهدات تعلیق خواهد شد.
اکنون هم که با شروط دیگر کشورهای غربی مواجه هستیم که تعلیق یکجا و یکباره تحریمها امکانپذیر نیست و این باید پس از اجرای تعهدات ایران و انجام فعالیتهای محدودیتزا در حوزه هستهای صورت گیرد.
یعنی قیدهای متعدد و متناوبی وارد شده و در نهایت در طول مذاکرات از «لغو» به «تعلیق»، از «کلیه تحریمها» به «تحریمهای هستهای»، از «تحریمهای هستهای» به «بخشی از تحریمهای هستهای» رسیده ایم و اعلام شده که این بخش از تحریمهای هستهای هم نه یکباره و یکجا بلکه در طول زمان برداشته میشود.
نکته بعدی، تعهدات ایران است که در دو جنس اقدام باید توسط ایران صورت میگرفت.
دسته اول اقدامات، تعهداتی بود که باید صنعت هستهای را محدود کنیم؛ مانند کاهش تعداد ماشینها در نطنز و فردو و توقف فعالیتهای تحقیق و توسعه روی ماشینهای نسل بالا و حتی نسل فعلی و عدم تزریق گاز به این ماشینها در حالت تحقیق و توسعه و فعالیتهای رآکتور آبسنگین اراک و کاهش و بازطراحی این رآکتور از یک طرف، و دسته دیگر اقداماتی که از جانب ایران باید صورت گیرد، در حوزه اعطای دسترسی بیشتر به آژانس در ساحت نظارتی است.
تازه بعد از اینکه ایران این اقدامات را انجام دهد، داوری به نام آژانس، باید اقدامات ایران را ارزیابی و در نهایت راستیآزمایی کند. آژانسی که همواره یک داور نابحق علیه ایران بوده و در گزارشهای متعددی که علیه ایران تنظیم و تقدیم شورای حکام و نهادهای دیگر بینالمللی کرده است، هیچ وقت ایران را یک کشور دارای فناوری صلحآمیز هستهای معرفی نکرده و در بهترین حالت، ابهامات فراوانی را نسبت به فعالیت ایران وارد کرده و فقط یک گزارش 2011 آژانس برای ایران کافی است تا چند شهید هستهای را از ما بگیرند و بسیاری از دانشمندان ما را دچار تهدید امنیتی کنند.
حالا اگر این تعهدات که در دو جنس تعهدات هستهای و تعهدات نظارت و بازرسی است از سوی ما انجام شد، پس از آنکه آژانس آنها را ارزیابی کرد فقط کافی است ابهامی به آن وارد کند تا همان تعلیق بخشی از تحریمهای هستهای هم متوقف شود.
این نکته نشان میدهد این مسیر یک مسیر معیوبی است یعنی میتوانند در ادامه فرآیند به یک بند یا یک اقدام ابهام وارد کرده و کلیت تعلیق تحریمهای هستهای را متوقف کنند. این زمانی اتفاق میافتد که ایران به بسیاری از تعهدات خود عمل کرده و امکان بازگشتپذیری در برخی مواقع بسیار سخت بوده و حداقل به زمان زیادی نیاز دارد.
مشخص شدن سامانهای که فعالیتهای طرف مقابل را ارزیابی کند نیز از دیگر مشکلات مذاکرات است. فعالیتها و اقدامات و تعهدات ایران را مجموعهای به نام آژانس ارزیابی کرده و نظر میدهد، اما انجام تعهدات طرف مقابل را کدام سامانه و نهاد بینالمللی ارزیابی میکند؟ آیا خودشان مسئول ارزیابی هستند که به تعهداتشان عمل کردهاند یا مجموعه دیگری وجود دارد؟ تعریف این سامانه نیز از مشکلات جدی حوزه مذاکرات است.
نمیشود که فقط یک طرف داوری شود و آن هم ما باشیم و وقتی نوبت به داوری و ارزیابی تعهدات آنها برسد بسپاریم دست طرف مقابل و بگوییم شما بگویید چه وقت تعهدات خود را انجام دادهاید و هر چه شما اظهار کنید مبنای درستی و صحت عمل خواهد بود.
موضوع ابزار چانهزنی که متاسفانه یکی از نقدهای وارد شده به تیم مذاکرهکننده بود هم نکته دیگری است. آمریکاییها در مذاکرات، هر خواسته طرف ایرانی را به چند جا ارجاع میدهند؛ یعنی طرف ایرانی یک خواستهای را مطرح میکند، طرف آمریکایی میگوید سنا مخالف است، خواسته دیگر طرف ایرانی را میگوید مجلس نمایندگان مخالف است، برای خواسته دیگری مخالفت آژانس را مطرح میکند.
برای خواسته بعدی عدم امکانپذیری لغو مصوبات شورای امنیت سازمان ملل را طرح میکند. یعنی برای رد هر درخواست ایران طرف آمریکایی ابزار چانهزنی را از جیب درمیآورد و روی میز میگذارد. وقتی از برخی اعضای تیم مذاکره کننده سوال کردیم چرا به جای واژه cease واژه terminate هم برای طرف آمریکایی استفاده نشد، گفتند طرف آمریکایی پاسخ داده کنگره آمریکا مخالف است.
خب، در مقابل ما در طرف ایرانی چه ابزارهایی برای چانهزنی داریم؟ همه ابزارها را به خود تیم مذاکرهکننده واگذار کردیم، اما تیم مذاکرهکننده با یک زبان واحد مگر در برابر چند خواسته طرف آمریکایی میتواند «نه» بگوید؟ اگر ابزار چانهزنی متعددی مثل طرفهای غربی طراحی و تعریف میکردیم وضع به اینگونه نمیشد.
وقتی که از ابتدا با ورود مجلس مخالفت کردیم، یکی از ابزارهای جدی چانهزنی را در مذاکرات از بین بردیم. تا گفتیم مجلس وارد شده و مصوبهای داشته باشد، گفتند که نیازی نیست مجلس وارد شود، در صورتی که در آمریکا، هم سنا، هم مجلس نمایندگان و هم مجموع اینها که کنگره آمریکاست، با هم وارد مذاکرات شدند و ابزار چانهزنی طرف آمریکایی را بالا بردند.
وقتی که با عناوین مختلف سعی در ساکت کردن صداهای مخالف در ایران داشتند، ابزار چانهزنی دیگری را از کار انداختند. وقتی در توافقنامه ژنو یکی از ابزارهای چانهزنی اصلی خود و دستاوردهای هستهای خود را با گرفتن امتیازات حداقلی معاوضه کردیم طبیعتا بخشی جدی از قدرت چانهزنی خود را در این مذاکرات از دست دادیم. پس یکی از مشکلات جدی را باید در این مشکلات جستجو کرد.
مهرداد بذرپاش - عضو هیاترئیسه مجلس
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد