کتاب کوچولو

«توی ده شلمرود

یـه مرغ نوک حنا بود » توی ده شلمرود
کد خبر: ۸۰۵۵۹۶

بچه‌ای بودش حسود

از دم صبح وقت سحر

تا وقتی خورشید خانم

چارقد به سر

غروب می‌کرد

همش بهونه می‌گرفت

هر کی توده هر چی که داشت

اونم می‌گفت منم می‌خوام

حسنی بودش اسم اون

قشنگ بود زرنگ بود

خونه اون‌ها توی ده

تو یک کوچه تنگ بود

گاو داشت خروس داشت

چند مرغ مـلوس داشت ...

شعر از: محمود میرزایی دلاویز

تصاویر: آتلیه بارو ک

ناشر: قصر کتاب 1393

قیمت: 1500تومان

«حسنی دیگه نمی‌گه دروغ»

توی دهی کنار رود

حسنی عجب بلایی بود

تو شیطنت بازیگوشی

سر و صدا هوار کشی

لنگه اون پیدا نبود

مثل حسن هیچ جا نبود

عادت خیلی زشتی داشت

دست از دروغ برنمی‌داشت

دروغ می‌گفت پشت دروغ

محله رو می‌کرد شلوغ

بس که دروغ می‌بافت به هم

حال همه می‌خورد به هم

یه روز هوار به پا می‌کرد

همسایه‌ها رو صدا می‌کرد

داد می‌زد مش غلامعلی

افتاد تو رود خونه قلی...

شاعر: زهرا سعادت

تصاویر: لیلا باباخانی

ناشر: آبشن 1393

قیمت:1500تومان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها