عبدخدایی از جمله فعالان سیاسی محسوب میشود که از نزدیک، شکلگیری نهضت انقلابی حضرت امام خمینی(ره) را ملاحظه و تحولات سیاسی دهههای 30 و 40 شمسی در ایران را درک کرده است.
بهمنظور تحلیل روند سیاسی منتهی به 15 خرداد 1342 با عبدخدایی به گفتوگو نشستیم و از او پرسیدیم چطور محمدرضا پهلوی با وجود قدرت بالای روحانیت و مرجعیت در جامعه دست به خطایی راهبردی در درگیری با طلاب و حوزه علمیه و دستگیری حضرت امام(ره) به عنوان یک مرجع محبوب زد. عبدخدایی در گفتوگو با جامجم، به تحلیل فضای سیاسی برآمده از مدیریت آیتالله بروجردی پرداخت و از این زاویه عوامل شکلگیری 15 خرداد را تحلیل کرد.
آنچه در ادامه میآید، چکیدهای از تحلیل محمدمهدی عبدخدایی از قیام 15 خرداد است؛همان قیامی که به تعبیر عبدخدایی و بسیاری دیگر، آغازی شد بر شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران.
سال 1324 حضرت آیتالله بروجردی از بروجرد به قم آمدند. پیش از ایشان مراجع ثلاثه، مدیریت حوزه را برعهده داشتند. آیتالله بروجردی تحولات چشمگیری را در حوزه به وجود آوردند که از جمله آنها میتوان به برگزاری امتحاناتی برای طلاب اشاره کرد. ایشان همچنین ترتیبی اتخاذ کردند که طلاب آشنا به مسائل دینی و مباحث روز که دارای توان لازم برای سخنوری و ارتباط با مردم بودند، در محرم و صفر، ماه رمضان یا دهه فاطمیه به روستاها و شهرستانها بروند و برای مردم سخنرانی کنند. این اقدامات در دورهای بود که به دلیل شکلگیری حزب توده و نفوذ اندیشههای مارکسیستی، جامعه دچار ابهاماتی شده بود که نیاز بود روحانیت به آن پاسخ دهد. در همان دوره بود که کلاسهای فلسفه آیتالله طباطبایی هم برگزار شد و از دل آن شاگردانی همچون استاد شهید مرتضی مطهری بیرون آمدند. بنابراین مجموعه تحولاتی که در دوره مدیریت آیتالله بروجردی در حوزه رخ داد، به تغییر وضع حوزه از حالت خمودگی و خرافی به پویایی و تحول انجامید.
در سالهای 37 و 38، مجله مکتب اسلام منتشر شد که برای اولین بار ارتباط روحانیت با مردم را از طریق رسانههای مکتوب ممکن میکرد. از این نشریه استقبال زیادی شد و تیراژ این نشریه بالا بود. شخص آیتالله بروجردی اگرچه تأکید داشتند طلبه باید درس بخواند، اما در کلاسهای بیع خود، حکومت اسلامی تدریس میکردند. همین فضای عمومی در حوزهها بود که باعث شد وقتی در اواخر دهه 20 میخواستند جنازه رضاشاه را برای طواف به قم بیاورند، حوزه به مخالفت برخاست. این نشان میداد متن حوزه موافق سلطنت نیست. درحالی که شاه این واقعیت را نادیده میگرفت و رژیم پهلوی احساس میکرد حوزه تنها در برابر کمونیسم ایستاده است. آنها احساس میکردند میتوانند آیتالله بروجردی را با خود داشته باشند و شرایطی ایجاد کنند که حوزه به فعالیتهای علمی محدود باشد. طلابی که آیتالله بروجردی به روستاها فرستاده بود، زمینه را برای یک تحول جدی آماده کرده بودند. طلابی که به فلسفه غرب، کمونیسم، مارکسیسم و حتی زبان انگلیسی مسلط بودند و با قدرت استدلال، بخوبی میتوانستند شبهات عمومی را پاسخ بگویند.
البته طلاب اعزام شده به شهرستانها برای سخنرانی، مستقیما علیه رژیم حرف نمیزدند، اما در لفافه، مردم را به این نتیجه میرساندند که حکومت فعلی مشروعیت ندارد. مثلا به نقل از امام رضا(ع) احادیثی را نقل میکردند که نشان میداد رژیم شاه شبیه حکومت مأمون، دارای مشروعیت نیست. همین زمینهسازیها باعث شد در فاصله اندکی از زمان رحلت آیتالله بروجردی، قیام 15خرداد در آن ابعاد رخ دهد و رژیم را غافلگیر کند. رژیمی که اصلا متوجه فرهنگسازی آیتالله بروجردی نبود و نمیتوانست درک کند چطور حوزهای که همزمان به نقد کمونیسم و ملیگرایی مشغول است، میتواند با رژیم هم مبارزه کند.
واقعیت اجتماعی ایران نشان میداد زمینه اجتماعی پذیرش پیام مذهب، قابل مقایسه با کنشهای راست یا چپگرایانه نبود. مثلا ساواک به منزل یک مجاهد میرفت و او را دستگیر میکرد، بعد در جانماز مادربزرگ 80 ساله او لیست 40 مومنی را که هر شب وی در نماز شب برایشان دعا میکرد، میدید که همگی از روحانیون بنام مبارز هستند. این نشان میداد نفوذ پیام اسلام در مردم قابل مقایسه با سایر گروهها نبود. برای همین بود که حزب توده، جبهه ملی و احزابی از این دست راحتتر سرکوب شدند اما رابطه روحانیت با متن جامعه بود و اگر احزابی چون نهضت آزادی هم فرصتی برای فعالیت داشتند، بهدلیل برخی گرایشهای کمرنگ مذهبی بود و برای آن بود که مهندس بازرگان کتبی مذهبی منتشر میکرد.
در چنین فضایی هر پیام مذهبی با استقبال روبهرو میشد. حتی وقتی در دانشگاه پیام مذهبی منتشر میشد، استقبال بیشتری صورت میگرفت. حمایت از دکتر شریعتی در همین راستا قابل تحلیل است. همه این فضاهایی که از نظر اجتماعی وجود داشت، ناشی از فعالیت حوزویانی بود که آیتالله بروجردی برای تبلیغ به روستاها فرستاده بود. با این حال چنان که اشاره شد، رژیم پهلوی درک درستی از این زمینههای اجتماعی نداشت. شاید اگر رژیم شاه متوجه نفوذ عمیق مذهب میشد، هیچگاه امام خمینی(ره) را بهعنوان یک مرجع تقلید در شب دوازدهم محرم و درحالی که دستههای عزاداری در خیابان و شاگردان امام بالای منبر بودند، دستگیر نمیکرد. این دستگیری با آن زمینههایی که وجود داشت، باعث موجی از اعتراضها شد چنان که خود رژیم اذعان داشت تهران، مشهد، قم، شیراز و... مثل شهرهای جنگزده شده بود. این حماقت رژیم بود که در محرم امام خمینی(ره) را دستگیر کرد. بهنظر من اگر حضرت امام(ره) بعد از پایان ماه صفر بازداشت میشدند، شاید 15 خرداد رخ نمیداد. البته نخستوزیری اسدالله علم که یک خانزاده و مشوق برخورد با معترضان بود نیز در اوجگیری قیام دخالت داشت.
واقعیت این است که در دهه 30 و پس از امضای پیمان سنتو، شاه فکر کرد با اعدام شهید نواب صفوی، درست مانند اعدام افسران حزب توده، توانسته فعالیت مبارزان مذهبی را مهار کند. غافل از این که در حجرهها بهطور پنهانی، یاد نواب صفوی گرامی داشته میشد و طلاب از اعدام یک «بچه سید» نارضایتی داشتند. همین زمینههای اعتراض، با آن فرهنگسازی مذهبی که اشاره شد، همگی در 15 خرداد به یک قیام سراسری انجامید. قیامی که برای درک مبانی آن باید به مبانی شیعه بازگشت، یعنی به نفی ظلم. بنابراین قیام 15 خرداد ناگهانی نبود و با نگاهی به تیراژ بالای مجلاتی چون مکتب تشیع یا کتب مذهبی میشد فهمید که روند بیداری اسلامی آغاز شده است. برای همین، کمونیستهایی که مخالف شاه بودند، در تبلیغاتشان علیه 15 خرداد مطلب منتشر میکردند و رادیو مسکو، 15 خرداد را ائتلاف روحانیت و فئودالیسم علیه رژیم شاه تعبیر میکرد. حضرت امام(ره) نیز با اصلاحات ارضی مخالف نبودند بلکه با اصلاحات آمریکایی مخالفت میکردند.
اگرچه بخش کوچکی از حوزه در آن زمان به رژیم شاه وابسته بود یا از اعتقاد به این که باید فقط منتظر ظهور امام زمان(عج) بود و حرکتی نکرد سخن میگفتند، اما بعد از دستگیری امام خمینی(ره) چنان موجی بین مردم به راه افتاد که حتی همان روحانیت وابسته هم مجبور شد به حمایت از امام خمینی(ره) برخیزد. در آن مقطع تاکید میشد که مرجعیت، فراتر از قانون و مصون از برخوردهای سیاسی است و این باعث شد امام(ره)، به نماد مرجعیت تبدیل شده و جامعهای را که میرفت در دامان مارکسیسم فروغلتد با یک اسلام پویا و انقلابی که در کتب رهبر معظم انقلاب در آن دوره نیز قابل مشاهده بود، آشنا کند. همین روند، با عنایت به فرهنگسازی آیتالله بروجردی و مدیریت و مبارزه شجاعانه حضرت امام(ره) در نهایت به قیام 15 خرداد انجامید که آغازی بر یک انقلاب جهانی بود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛