با دکتر نصراللهی استاد دانشگاه، کارشناس ارتباطات و رسانه

موج سواری شایعه در غیاب رسانه‌های معتبر

دکتر اکبر نصراللهی، مدرس دانشگاه است و نویسنده کتاب‌هایی همچون «مدیریت پوشش خبری بحران در رسانه‌های حرفه‌ای» و «راهنمای پوشش خبری در رسانه‌ها».
کد خبر: ۸۰۴۰۶۰
موج سواری شایعه در غیاب رسانه‌های معتبر

بهانه گفت‌وگو با این استاد ارتباطات، حوادث اخیر شهرهای مهاباد و تبریز و بررسی چگونگی و کیفیت حضور، سهم و نقش رسانه‌های داخلی در روشنگری و بازتاب واقعیت‌ها به منظور مقابله با فرافکنی رسانه‌ها، گروه‌‌ها و افراد معاند و رواج شایعات بخصوص در فضای مجازی است.

هر چند نصراللهی اصرار دارد عقاید و اظهارنظرهایش در این باره از منظر یک مدرس و محقق مدیریت رسانه منتشر شود، اما عاملی که اهمیت اظهارنظرهای او را دو چندان می‌کند، سمت و مسئولیت قبلی و فعلی‌اش در سازمان صدا و سیماست.

اکبر نصراللهی پیش از این سردبیری اخبار و گفت‌وگوی ویژه شبکه دو، شبکه چهار و رادیو پیام و مدیر کلی اطلاعات و اخبار شبکه خبر را به عهده داشته و در حال حاضر مدیر کل نظارت و ارزیابی اخبار و برنامه‌های سیاسی رسانه ملی است.

شبکه‌های اجتماعی را صرفا شبکه می‌دانید یا کارکرد رسانه‌ای هم برایشان قائل هستید؟

هم رسانه می‌دانم و هم شبکه. اگر رسانه را ابزار و وسیله‌ای برای انتقال پیام در نظر بگیریم، شبکه‌های اجتماعی دقیقا همین کارکرد را دارند. این شبکه‌ها هم ابزاری هستند برای انتقال پیام از فرستنده به گیرنده، مثل تلویزیون که وسیله‌ای است برای رساندن پیام به مردم. بنابراین من این شبکه‌ها را رسانه می‌دانم.

با توجه به این دیدگاه، بروز و ظهور رسانه‌های جدید را فرصت می‌دانید یا تهدید؟

هم فرصت هستند و هم تهدید. بستگی به استفاده خودمان دارد. اگر این رسانه‌ها را خوب بشناسیم و اطلاعات و آگاهی کافی درباره ضعف و قوت‌هایشان داشته باشیم و بدانیم هر یک از آنها را در چه جامعه، چه شرایط و برای چه مخاطبانی به کار ببریم، می‌توانند فرصتی خوب باشند، اما اگر از تهدیدات و آسیب‌هایشان اطلاع کافی نداشته باشیم، می‌توانند ابزاری شوند در دست دشمنان و رقبا برای تغییر نگرش افکار عمومی و تهدید برای مخاطبانی که ما هم با آنها سر و کار داریم. این رسانه‌ها می‌توانند هم فرصت باشند و هم تهدید. بستگی به شناخت، چگونگی، اهداف و میزان استفاده ما از آنها دارد.

چرا فضای مجازی تا این اندازه برای رسانه‌های اجتماعی پراهمیت است و حضور پررنگ و ثابتی در آن دارند؟

فضای مجازی بسیار فراگیر است و عموم مردم از آن استفاده می‌کنند. مصرف رسانه‌ای مخاطبان دارد عوض می‌شود. بر اساس آماری که بتازگی دیده‌ام، مصرف رسانه‌ای مردم جهان حدود 7 ساعت در شبانه‌روز است که 1.8 ساعت آن مربوط به اپلیکیشن‌های موبایل می‌شود، 1.6 ساعتش به رایانه‌های خانگی اختصاص دارد، 2.1 ساعت صرف سایر رسانه‌ها می‌شود و فقط 1.5 ساعت یعنی کمترین این میزان رسانه‌ای مختص تلویزیون است. پیش از این چنین نبود. تلویزیون بیشترین مصرف رسانه‌ای مردم را پوشش می‌داد، اما حالا همه به سمت تلفن همراه رفته‌اند، چرا که این ابزار دیگر فقط وسیله‌ای ارتباطی برای مکالمه نیست بلکه می‌شود با آن تصویر، مطلب و فیلم تبادل کرد و به منظور تحقیق با جوامع تخصصی ارتباط گرفت. فضای مجازی اهمیت فراوانی دارد، به این دلیل که مردم شامل عوام، متخصصان، مدیران و سیاستمداران، درست یا غلط به این فضا توجه نشان می‌دهند و از آن استفاده می‌کنند.

با توجه به اهمیتی که به آن اشاره کردید، به نظرتان ما از این فضا غفلت نکرده و در آن کم‌کاری نداشته‌ایم؟

به نظرم زیاد هم غفلت کرده‌ایم. باورم این است که ما درگیر چالشی بی‌حاصل و با نتیجه از پیش تعیین‌شده هستیم و همین چالش باعث می‌شود عقب بمانیم و استفاده فرصت‌طلبانه از این فضا و ابزارهای موجود در آن را نداشته باشیم. تا بیاییم بحث کنیم این رسانه خوب است یا نه، فرصت زیادی را از دست داده‌ایم. گاهی هم یکدیگر را خنثی می‌کنیم یا به هم بهتان می‌زنیم و انگ می‌چسبانیم. این همه در حالی اتفاق می‌افتد که این روزها با سونامی تکنولوژی ارتباطی مواجه هستیم. فاصله اختراع صنعت چاپ تا ورودش به ایران نزدیک 380 سال بود. این رقم در باره مطبوعات به 250 سال رسید، اما رادیو فقط 20 سال زمان نیاز داشت تا وارد خانواده‌های ایرانی شود. امروزه اما فاصله زمانی جدیدترین تکنولوژی‌های ارتباطی از کشور سازنده تا ایران به کمتر از چند هفته رسیده است. دورترین نقاط کشور هم در کوتاه‌ترین زمان به این ابزارهای پیشرفته دسترسی پیدا می‌کنند. بنابراین دیگر وقت زیادی نمی‌توانیم برای هر ابزار جدیدی بگذاریم. نمی‌خواهم بگویم بی‌احتیاطی کنیم. اتفاقا باید بحث و تحلیل هم بشود، اما بسیار سریع. حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب را پیدا نکند. ما در باره تکنولوژی‌های جدید این مشکل را داریم. آن قدر بحث می‌کنیم که فلان وسیله حلال است یا حرام و مردم می‌توانند استفاده کنند یا خیر که نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم. از دهه 70 قانونی تصویب کرده‌ایم که با ماهواره مبارزه کنیم و عملا نتوانسته‌ایم اقدام موثری انجام دهیم. نه این که نشود بلکه زیاد تعلل می‌کنیم و تا بخواهیم تکلیفمان را مشخص کنیم، دیر می‌شود. سرعت انتقال تکنولوژی بسیار بالاست، باید زودتر تصمیم بگیریم و وظیفه هر یک از بخش‌ها مشخص و کار جدی و مسئولانه دنبال شود.

ارزیابی شما از برخورد قهری چیست؛ می‌تواند موثر باشد؟

لازم است اما در جای خودش. من به نظریه رویکرد اقتضایی اعتقاد دارم. مثال ساده‌اش هم پیچ و آچار است. هر آچاری برای پیچ خودش مناسب است و در نتیجه آچارهای فراوانی مورد نیاز خواهد بود. متناسب با شرایط و نوع و اهداف استفاده، در صورت تشخیص و ضرورت باید برخورد انتظامی و امنیتی هم داشته باشیم. تاکید می‌کنم حتما باید باشد، اما من که کار رسانه‌ای می‌کنم، باید واکنش هم بروز دهم و فکر کنم هیچ راهی جز مواجهه رسانه‌ای وجود ندارد. این بی‌مسئولیتی است که وظایفم را بر دوش دیگران بیندازم و مثلا بگویم مشکل ماهواره را نیروی انتظامی حل کند. آنها باید کار خودشان را انجام دهند، اما من رسانه‌ای هم وظایفی دارم. باید کار فرهنگی ـ رسانه‌ای در اولویت باشد. هر کس باید کار خودش را بکند، اما مشکل اینجاست که من کار خودم را درست انجام نمی‌دهم و بهانه می‌آورم که ماهواره مساله‌ای امنیتی ـ اطلاعاتی است و به من ارتباطی ندارد.

اگر کار فرهنگی با ساختار مناسب و به وقت انجام شود، فکر نمی‌کنید دیگر به برخورد قهری و انتظامی نیازی نباشد؟

من که در رسانه هستم، طبیعتا کار فرهنگی را در اولویت قرار می‌دهم و فکر می‌کنم تنها راه است. اصولا باید این گونه فکر کنم.

این تناقض ندارد با صحبت قبلی‌تان که بر برخورد قهری تاکید کردید؟

به این دلیل که من متخصص آن حوزه نیستم، باید در حیطه خودم فکر کنم و بگویم غیر از کار فرهنگی و رسانه‌ای راه دیگری وجود ندارد، اما حق ندارم در مسائلی که تخصص و اشرافی بر آن ندارم، ورود کنم. بنابراین با احتیاط می‌گویم برخورد قهری لازم است، اما میزان، نوع و محدوده عمل را نمی‌دانم و تعیین نمی‌کنم.

نباید میان سازمان‌ها و نهادهای دیگر تعامل و همفکری برقرار باشد؟

حتما باید تعامل و هم افزایی باشد، اما این تعامل نباید بهانه و وسیله‌ای شود که هر کس مسئولیتش را به گردن دیگری بیندازد. بدیهی است، راحت ترین کار در مواجهه با یک مساله و مشکل، پاک کردن صورت آن خواهد بود و مسئولیت را بر گردن دیگری انداختن. کار مسئولانه این نیست که من تصور کنم راهی غیر از برخورد فرهنگی با معضلات فرهنگی وجود دارد و اگر این اتفاق بیفتد مخاطب واکسینه می‌شود و دیگر نیازی به برخورد قهری نیست. کسانی که به برخورد انتظامی معتقدند هم متخصصان خودشان را دارند. هر کس باید کار خودش را بکند و در عین حال، تعامل و هم‌اندیشی هم برقرار باشد.

البته بدیهی است پیشگیری مقدم بر درمان است. در کشور ما دستگاه‌های اطلاعاتی هم به این نتیجه رسیده‌اند که اگر بتوان با ابزار فرهنگی جلوی معضلات اخلاقی را گرفت، دلیلی ندارد وارد فاز دیگری شوند. دوباره می‌خواهم بر این مهم تاکید کنم که هر کس باید کار خودش را انجام دهد.

بی‌مسئولیتی دستگاه‌ها برای کشور هزینه دارد. اینها باعث شده رهبر معظم انقلاب از سال 68 واژه‌های مختلفی مثل تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، شبیخون و ناتوی فرهنگی را به کار گیرند و هر کدام هم بار معنایی سنگین‌تری پیدا کرده‌اند چرا که دستگاه‌های مختلف کار خودشان را بدرستی انجام نداده‌اند.

در هفته‌های اخیر با دو اتفاق مواجه بودیم؛ یکی در مهاباد و دیگری در تبریز. رسانه‌های به ظاهر اجتماعی به مناسبت این دو اتفاق در فضای مجازی خیلی سرو صدا کردند.چه عواملی این فرصت را برای آنها فراهم کرد؟

هر دو ماجرا احساسی، سیاسی و قومیتی بود. به همین دلیل ظرفیت شایعه‌سازی، تسری و اقبال مردم به آن زیاد بود. اگر رسانه‌های مسئول و رسمی در این حوادث به‌موقع و درست اقدام می‌کردند، قدرت مانور و سوءاستفاده بدخواهان محدود می‌شد. دو گروه کارشان را در این حوادث بخوبی انجام ندادند؛ یکی رسانه‌های داخلی به طور کلی و دیگری برخی مسئولان. اگر چه برخی عملکردها به نسبت سابق بهتر بود.

عملکرد رسانه‌ها و دستگاه‌ها در اتفاق تبریز بهتر به نظر می‌رسید.

حادثه مهاباد یکشنبه 13 اردیبهشت اتفاق افتاده بود، اما در فاصله چهارروزه تا پنجشنبه که هتل تارا به آتش کشیده شد، به احساسات و نیاز مردم به آگاهی پاسخ کافی داده نشد. پنجشنبه شبکه‌های معاند، گروه‌های سیاسی که انگیزه‌های قومیتی دارند و می‌خواهند از این گسل استفاده کنند و افراد نادان که نادانسته در زمین آنها بازی می‌کنند، در رسانه‌های مجازی شروع به فعالیت و ضمن تحریک احساسات مردم، دعوت به شورش کردند.

درباره اتفاقی که در ورزشگاه یادگار امام اتفاق افتاد نیز اگر رسانه‌ها و مسئولان پس از ایجاد شایعه می‌توانستند بسرعت اخبار درست را منتشر و در این باره ابهام‌زدایی کنند، امکان جلوگیری از این حادثه یا کاهش تنش وجود داشت.

رسانه ملی چطور؟

نسبت به دوره قبل کارش خیلی بهتر بود.

منظورتان از دوره قبل دقیقا چه مقطع زمانی است؟

نسبت به دوره قبل از مدیریت جدید. ما قبلا هم ماجراهای مشابه را شاهد بودیم، اما اصلا پوشش داده نمی‌شد. رویکرد رسانه ملی از سنتی به قانون طبیعی و راهبرد آن از انفعالی و واکنشی به فعال تغییر پیدا کرده است. رویکرد سنتی بر مبنای انکار و انفعال بود، اما در قانون طبیعی به پذیرش و اقدام تغییر ماهیت داده است.

دومین عاملی که فرصت و فضای مانور به رسانه‌ها و افراد معاند داد، تعلل برخی مدیران بود؛ اگر مسئولان دستگاه‌ها و نهادهایی که در این قضایا دخیل بودند، از ابزار رسانه استفاده می‌کردند و برای تنویر افکار عمومی بیانیه می‌دادند یا مصاحبه می‌کردند، شاید این اتفاق‌ها نمی‌افتاد. حتی اگر رسانه نمی‌خواست با آنها همکاری کند، خودشان هر زمان اراده می‌کردند، می‌توانستند از ابزار رسانه‌ای استفاده کنند. بگذریم که رسانه ملی هم همیشه استقبال کرده است که تریبون در اختیار دستگاه‌ها قرار دهد.

نهادهایی که نام بردید، بعضا خودشان صاحب رسانه هستند و خبرگزاری و روزنامه دارد.

حتی اگر هم نداشتند و به سازمان صدا و سیما و روزنامه جام‌جم و سایر رسانه‌ها مراجعه می‌کردند، آنها هم از منظر عرف و هم از منظر قانون همکاری می‌کردند. اگر مردم را روشن می‌کردند که اصل ماجرا چه بوده و بعد هم وعده پیگیری و برخورد با مسببان و عاملان را می‌دادند، جلوی خیلی از اتفاقات گرفته می‌شد. باید اطلاع رسانی می‌کردند، اما نه تنها خودشان رسانه‌ها را صدا نکردند که حتی مانع کار آنها شدند.

در استان‌ها هنگام پیشامدهای اینچنینی، شورای تامین استان ورود می‌کند. این شورا اعضایی دارد که یکی از آنها نماینده سازمان صدا و سیما است. اگر بقیه اعضا اتفاق نظر داشته باشند که فلان خبر منتشر نشود، کاری از دست رسانه ملی برنمی آید. قطعا اعضای این شوراها دلسوز و مشفق هستند، اما من به عنوان یک متخصص رسانه گمان می‌کنم، ترکیب این شوراها تخصصی نیست. اگر این رویکرد رسانه‌ای در شوراهای تامین و در کل کشور وجود داشت، به طور یقین همه از آن سود می‌بردند، هم خود دستگاه‌ها، هم رسانه‌ها و هم مردم. در عین حال دشمنان هم ناامید می‌شدند. مردم ما عموما عاطفی و احساساتی هستند و دشمنان و مغرضان هم دقیقا از همین ویژگی استفاده می‌کنند. در نتیجه یک اتفاق محلی در غفلت و اقدام دیرهنگام و نامناسب برخی مسئولان به رویدادی ملی و حتی بین‌المللی تبدیل می‌شود.

در عصر رقابت رسانه‌ای و روزگاری که عموم مردم به رسانه‌های مختلف دسترسی دارند، چه باید کرد تا مردم به رسانه‌های داخلی و بخصوص صدا و سیما بیشتر اعتماد کنند و به رسانه‌های زاویه‌دار با نظام رجوع نکنند؟

راه‌ها و تاکتیک‌های متعددی وجود دارد که از همه این ظرفیت‌های رسانه‌ای باید استفاده کرد. در وهله اول، سرعت انتقال اخبار خیلی مهم است؛ اگر خبر در شرایط کنونی دیر منتشر شود، اعتبارش را از دست می‌دهد و مردم به رسانه‌های دیگر مراجعه می‌کنند. برخی مواقع ممکن است خبری از نظر اقتصادی برای مخاطب مهم باشد و پخش دیرهنگامش بیننده یا شنونده را دچار خسران مالی کند. در مباحث سیاسی هم اگر خبری فقط چند دقیقه دیر مخابره شود، می‌تواند تبعات منفی داشته باشد.

در مرتبه بعدی، بحث جامعیت و صداقت خبر بسیار اهمیت دارد. خبر را باید بی‌طرفانه و از زوایای مختلف به مخاطب انتقال داد. باید تعدد گفتمان و چند صدایی در آن مشهود باشد و مغرضانه و یکطرفه نباشد. بسته‌بندی خبر هم خیلی مهم است. باید خبر را در قالبی جذاب و به زبان خودشان به مردم ارائه کرد.

علاوه بر این باید تلاش کرد سواد رسانه‌ای مردم بالا برود. فضای مجازی به دلیل تعدد منابع غیرمطمئن و مسئولیت‌گریز سرشاراز اخبار نادرست است. بالا بردن سواد رسانه‌ای به مردم کمک می‌کند فعالانه با شایعه و اخبار مواجه شوند.

در حال حاضر چه میزان از این تاکتیک‌ها و روش‌های انتقال خبر در سازمان صدا و سیما رعایت می‌شود؟

دکتر سرافراز جزو معدود افرادی است که از ابتدا در رسانه حضور داشته، یعنی از نهاد و ارگانی دیگر به صدا و سیما نیامده است و تا جایی که من می‌دانم، سه دهه است در رسانه فعالیت می‌کند. خودش هم به طور مستقیم مدیریت یکی از حرفه‌ای‌ترین رسانه‌های کشور در تراز بین‌المللی یعنی شبکه پرس‌تی‌وی را به عهده داشته است؛ معاون خبر رئیس سازمان صدا و سیما هم اندوخته‌های نظری و تجربه گران‌سنگی در حوزه خبر دارد.

اگر چه مشکلات و موانع بسیار است. همه عوامل فقط به خود رسانه مربوط نمی‌شود؛ عوامل برون رسانه‌ای مثل میزان بودجه هم بر روند کار تاثیر می‌گذارد. بودجه رسانه ملی کمتر از سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران است. همین میزان را هم نسبت به قبل کاهش داده‌اند. فراتر از بودجه، دخالت افراد غیرمرتبط هم بر عملکرد رسانه ملی اثرگذار است. اگر شرایط فراهم شود، حتما فضای خبری صدا و سیما تغییر خواهد کرد.

محسن محمدی / گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها