در اینجا بخشهایی از سخنرانی دکتر علیاصغر مصلح، دبیر این همایش و بیژن عبدالکریمی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد را میخوانید.
مصلح: دعوت به کدام آینده؟
بحرانهایی که امروزه در مقیاسهای مختلف در سطح جهان وجود دارد، باعث این دلهره شده که ما روبه کدام آینده داریم و به کجا میرویم. در چشمانداز آینده، حوزه فرهنگ و مناسبات انسانها یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین مسائل است.
آنچه در این حوزه مطرح است «دعوت» است که در طول تاریخ انواع گوناگون آن وجود داشته است. دعوتها دو گونهاند؛ یا برخاسته از گذشته و تصور ما از گذشته است یا ریشه در بحرانها و مشکلات جاری دارد. اغلب فرهنگهای کهن براساس تصوری از گذشته دعوت میکردهاند اما در قرن هفدهم دعوت به آینده بهتر و رفتن به سمت آیندهای که تاکنون وجود نداشته، مطرح میشود.
آنچه اکنون و در این دوره با آن مواجهیم افزایش دعوتهاست و این به دلیل احساس بحرانی است که فراگیر شده است. در این موقعیت و با توجه به تنوع و کثرت دعوتها باید پرسید و اندیشید هر کدام از دعوتها چه نتایجی دارد و چگونه دعوتی میتواند آینده بهتری را رقم بزند. در اینجا نکته مورد تأکید این است که دعوتها اگر میخواهند جدی باشند باید ریشهای عمیق در فرهنگها داشته باشند و دارای صورتی باشند که اعتقادهای ما را برانگیزند و منشأ عمل شوند.
نکته تکمیلی در این مورد این است که در عین حال دعوتهایی که ریشه تاریخی دارند، اگر بدون توجه به شرایط عالم معاصر باشند، باعث معضلات بیشتری میشوند و طرح بسیاری از آنها با واکنش و برخی تقابلها همراه خواهد بود. برای مثال در منطقه میان عراق و سوریه فرقههای مختلف اسلامی از دیرباز و هر کدام با اعتقادات و سوابق تاریخی خود حضور داشتهاند و میتوان تصور کرد اگر همه آنها بخواهند دعوتهای گذشته خود را احیا کنند چه اتفاقی خواهد افتاد. بنابراین دعوتهایی که ریشه تاریخی دارند و در واقع نوعی احیای عقاید گذشتهاند، اگر بدون توجه به شرایط جهانی باشند، چهبسا به مشکلات بیفزایند.
همچنین باید توجه داشت دعوتهای مؤثر ریشه دار تأثیرات مختلفی در مخاطبان دارند. معمولا دعوتها با مخاطبان خاصی که ضرباهنگ و طنین آنها را میفهمند صورت میگیرد؛ اما همین دعوتها بر پیروان فرهنگهای دیگر تأثیری متفاوت دارد که این تأثیر میتواند همان تقابل باشد. بر این اساس دعوت یک مقوله میان فرهنگی است و هر فرهنگی قصد دعوت دارد، باید از دیگر دعوتها و امکانهای آنها هم آگاه باشد.
همچنان که اشاره شد دستهای از دعوتها نیز برآمده از بحرانها و مشکلات جاری است. در این باره شواهد نشان میدهد، امروزه بیشترین رنجی که انسانها میبرند از «دیگری» است. مسأله «دیگری» نیز مسألهای تماما میان فرهنگی است و هر چند تصور افراد از دیگری و دیگران ساخته و پرداخته شده در فضای فرهنگی خود آنهاست، اما این تصور به دلیل تأثیرات میانفرهنگیاش باید در یک فضای میانفرهنگی به بحث و آزمون گذاشته شود.
اکنون و در نتیجه این مباحث پرسش این است که ما انسانها را به چگونه مناسباتی بین خود دعوت کنیم؟ دعوت به گفتوگو جزو مناسباتی است که در شرایط جاری تأکید بر آن ضروری بوده و این ضرورت یک ضرورت روشی است. برای دستیابی به مقصود از این روش، سطح بالای گفتوگو میتواند در مقام تقریب اهل مهر و مهرورزان تعریف شود؛ زیرا کسانی اهل گفتوگو هستند که اهل مهر باشند. بر این اساس اهل مهر و اهل گفتوگو میتوانند منشأ دعوت جدیدی باشند برای گذر از بحران و معضلات بزرگ جهان معاصر.
عبدالکریمی: 2 شاخصه از معیارهای تفکر آینده
مفاهیم شرق و غرب در معانی امروزین آن، از زمان ظهور عالم مدرن و پابهپای رشد استعمار براساس محوریت اروپا و با حمایت عقل روشنگری تعریف شده است. به هر تقدیر، تقسیمبندی میان دو قلمرو شرق و غرب، ریشه در تاریخ فرهنگی غرب دارد و غربیان تمام قلمرویی را که در خارج از جهان مسیحیت غربی بود، شرق نامیدند.
اما تفکر آینده، که ریشه در انتقادات هایدگر از متافیزیک، عقلانیت یونانی و مدرنیته و نشان دادن وجوه تاریخی، فرهنگی و هرمنوتیک شناخت بشری و نیز ریشه در اندیشههای متفکران بومیگرای ضداستعمار دول غربی و نیز اعلام پایان عصر فراروایتها از سوی متفکران دوران پسامدرن دارد، بیتردید از رهگذر نقد بنیادین اروپامحوری میگذرد.
آینده نیازمند فرهنگ شرق است
نیهیلیسم (پوچگرایی) بنیادیترین وصف تفکر و فرهنگ در جهان کنونی ماست. مطابق تفسیر نیچه، تاریخ متافیزیک غرب تاریخ بسط نیهیلیسم است. هایدگر این نیهیلیسم را ریشه گرفته از سوبژکتیویسم (ذهنگرایی) متافیزیکی میداند و همو به ما نشان میدهد که تاریخ متافیزیک تاریخ بسط سوبژکتیویسم است ؛ لذا براساس این تصویر و تفسیر نیچهای ـ هایدگری از تاریخ عقلانیت متافیزیکی و با توجه به سیطره این عقلانیت به هژمونی غرب در جهان، بنیادیترین پرسش متافیزیکی در روزگار ما را چنین میتوان صورتبندی کرد: آیا گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی امکانپذیر است؟
آینده تفکر و آینده فرهنگ بشری با «امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی» و «امکان یا عدم امکان گذر از نیهیلیسم» ارتباطی وثیق و تام و تمام دارد.
سنن حکمی و غیرمتافیزیک شرقی سنتهایی سوبژکتیویسم نبودهاند و به همین دلیل در تاریخ بسط خود به نیهیلیسم متافیزیکی منتهی نشدند و تا قبل از سیطره عقلانیت جدید در جهان درکی از این نیهیلیسم نداشتند؛ بنابراین تفکر آینده برای مواجهه با بنیادیترین پرسش خویش نمیتواند بیتوجه به سنن حکمی و تاریخی مشرق زمین باشد.
لیکن، شرق هنوز متفکر بزرگ روزگار خود را برای همزبانی و گفتوگو با فیلسوفان بزرگ غرب نیافته است. شاید اندیشیدن به همین پرسش از امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی نقطه آغازی برای ما شرقیان به منظور بازفهم و بازتفسیر روح سنن حکمی خود باشد.
سید مهدی موسوی / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد