سکانس اول
زن جوان دیگر نمیتوانست با سعید زندگی کند. با اصرار خانوادهاش با او ازدواج کرده بود و ورود بچه به زندگیشان رابطه آنها را سردتر از قبل کرده بود. فرزانه به پسرعمویش جواد علاقه داشت و به ارتباطش با او ادامه داد. آنها برای رسیدن به هم با سدی به نام سعید روبهرو بودند. فرزانه خیلی تلاش کرد تا همسرش را راضی به جدایی کند اما سعید به او علاقهمند بود. وقتی فرزندی را از بهزیستی به خانه آوردند دیگر تلاشهایش رنگ باخت و تصمیم به قتل سعید گرفت. موضوع را با جواد در میان گذاشت و او را راضی کرد در این جنایت کمکش کند.
بر اساس نقشه شامگاه 22 اسفند سال 91، فرزانه ترامادول، متادون و سیانور را در لیوان دوغ حل کرد و به شوهرش خوراند، سپس با همدستی جواد، او را خفه کرد.
متهمان خیلی زود دستگیر شدند و در بازجوییها به قتل اعتراف کردند. پس از تکمیل تحقیقات، بازپرس هر 2 متهم را مجرم شناخت و برای آنها به اتهام مشارکت در قتل تقاضای مجازات کرد. اما دادیار اظهار نظر اتهام فرزانه را معاونت در قتل تشخیص داد، دادگاه عمومی پرونده را بررسی کرد و اتهام مشارکت را برای فرزانه مورد تائید قرار داد.
سکانس دوم
پرونده سرانجام با صدور کیفرخواست برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان به ریاست قاضی عزیزمحمدی پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه دادگاه، نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: جواد 20 ساله متهم است شامگاه 12 اسفند 90 با همدستی فرزانه 28 ساله شوهر او به نام سعید را در خانهشان کشته و سپس جنازهاش را در بیابانهای قرچک ورامین رها کرده است. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده برای جواد به جرم قتل و برای فرزانه به اتهام معاونت در جنایت اشد مجازات میخواهم.سپس وکیل اولیای دم در جایگاه ویژه ایستاد و به نمایندگی از مادر قربانی که به خاطر کهولت سن در دادگاه حاضر نشده بود برای متهمان درخواست قصاص کرد.
رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به جواد از او خواست به دفاع از خود بپردازد که پسر جوان گفت: فرزانه، دخترعموی من بود. ابتدا به صورت پیامکی با هم ارتباط داشتیم و او از مشکلات زندگیاش تعریف میکرد. کمکم به من نزدیکتر شد و گفت از من خوشش میآید و شوهرش، او را درک نمیکند. او چند بار هم دست به خودکشی زده بود. فرزانه به من ابراز علاقه کرد و گفت میخواهد با من ازدواج کند، سپس موضوع قتل شوهرش را مطرح کرد، به من گفت بیا او را با هم بکشیم. من ابتدا طفره رفتم اما بعد از چند بار گفتن او، بالاخره قبول کردم. روز حادثه قبل از اینکه وارد خانه مقتول شوم مشروب خوردم، بعد فرزانه به من گفت میتوانم وارد خانه شوم. داخل که رفتم دیدم شوهر فرزانه وضع خوبی ندارد و نیمههوشیار است. فرزانه گفت به او دارو داده است. از پشت سر به او حمله کرده و با ظرف مسی به سرش کوبیدیم . او مقاومت کرد به همین خاطر پارچهای دور گلوی او پیچیده و خفهاش کردیم. باور کنید فرزانه خودش سعید را کشت و من به خاطر علاقهای که به او داشتم قتل را گردن گرفتم.
سکانس سوم
بعد از دفاعیات جواد، نوبت به فرزانه رسید تا از خود دفاع کند. زن جوان با رد اتهامش گفت: 13 ساله بودم که پدرم مرا به اجبار به عقد مردی درآورد. به این مرد هیچ علاقهای نداشتم. بعد از مدتی متوجه شدم که نمیتوانم بچهدار شوم. شوهرم طلاقم داد. دو ماه از طلاقم گذشته بود که در خیابان با سعید آشنا شدم. او به من پیشنهاد ازدواج داد و من ماجرای زندگیام را برایش تعریف کردم و گفتم به خاطر نازایی شوهرم طلاقم داده است. چند ماه از این ماجرا گذشته بود که به خواستگاریام آمد و با هم ازدواج کردیم. اما یک سال بعد از ازدواجمان فهمیدم که سعید معتاد است. من بارها از سعید خواسته بودم مواد را ترک کند، اما قبول نمیکرد. سر همین موضوع با هم مشکل داشتیم تا اینکه دو سال بعد از ازدواجمان توافقی از هم جدا شدیم. سعید اما دو ماه بعد دوباره از من خواست تا با هم زندگی کنیم. قرار شد یک بچه را به فرزندخواندگی قبول کنیم. من و سعید یک دختر سه روزه را از پرورشگاه تحویل گرفتیم اما وضع زندگیمان بهتر نشد.
از رفتارهای سعید خسته شده بودم. پسرعمویم برایم پیامکهای عاشقانه میفرستاد. من هم با او درددل کردم و گفتم از زندگیام راضی نیستم، به همین خاطر پس از مدتی نقشه سر به نیست کردن شوهرم را مطرح کرد. ما هر 2 میدانستیم که نمیتوانیم با هم ازدواج کنیم. قرار گذاشته بودیم پس از قتل شوهرم، پنهانی با هم زندگی کنیم.
سکانس پایانی
او در پاسخ به پرسش قاضی درباره سرنوشت دخترخواندهاش گفت: او دخترخواندهام نیست دختر خودم است. من او را مانند دختر خودم دوست داشتم اما از وقتی که به اتهام قتل بازداشت شدم بهزیستی او را از من گرفت و حالا در پرورشگاه نگهداری میشود. در دوسالی که در زندان بودم حتی یکبار هم با او تلفنی صحبت نکردم. من به خاطر یک اشتباه همه زندگیام را که دخترم بود از دست دادم. پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها پنج قاضی جنایی برای صدور رأی دادگاه وارد شور شده و جواد را مجرم شناخته و به قصاص و شلاق محکوم کردند و فرزانه را از اتهام مشارکت در قتل تبرئه و به جرم معاونت در قتل به ١٥ سال حبس و ٩٩ ضربه شلاق محکوم کردند.
هشدار
همسرکشی یکی از جرایم مهم و قابلتوجه جوامع مختلف است که کارشناسان همواره درباره علل بروز این معضل و راههای پیشگیری و کاهش این آسیب اجتماعی و تبعاتش که امنیت روحی، روانی جامعه را خدشهدار میکند هشدار میدهند. تا سالها قبل اگر در مورد همسرکشی بحث میشد موضوع قتل زنان به دست مردان بود، اما طی سالهای گذشته با رشد چشمگیر قتل مردان به دست زنان روبهرو بودیم. شوهرکشی در حال حاضر به یک معضل تبدیل شده و وقوع قتل به روشهای خشن به دست زنان حکایت از عمق این فاجعه دارد. به گفته جرمشناسان به طور معمول زنانی دست به قتل همسر میزنند که در کنار او احساس خوشبختی و رضایت نمیکنند. بنابراین در تداوم یک نارضایتی مزمن دست به جنایت زده یا دسیسه قتل میچینند. این زنان پس از دستگیری خیانت و اعتیاد همسر و مشکلات قانونی برای طلاق از شوهر را علت جنایت خود اعلام میکنند. زنان کمتر خود مرتکب قتل میشوند و در بیشتر پروندهها با فریب مردی از او برای ارتکاب جنایت کمک میگیرند. در پروندههای شوهر کشی مردان قربانی توطئهای زنانه میشوند و یک مرد به قتل میرسد و مرد دیگری پای چوبه دار میرود.
سرهنگ بیات از کارشناسان معاونت اجتماعی پلیس در این زمینه میگوید: افزایش میزان تضادها و مرز آزادی افراد گاه به سطحی از اختلاف تبدیل میشود که هریک از زوجین بهدنبال راهحلی برای خلاصی از وضع موجود و رسیدن به خواستههای خود بوده و در شرایطی که راههای متعددی برای خروج مردان از بنبستهای متصور، وجود دارد، زنان گرفتار در برزخ تضادها و محدودیتها، در پی تخلیه احساسات شدید علیه شوهرانشان، به فکر راهی برای نجات خود از جمله از میان برداشتن همسر خود میافتند. در این شرایط ظهور «عشق جایگزین» برای پرکردن خلأهای عاطفی و شکلگیری روابط نامشروعی که همراه با عذاب وجدان است، مسیر این افراد را به جایی میرساند که به طراحی نقشه قتل روی میآورند.
امیر علی حقیقت طلب / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد