همچنین نکته بارز دیگری که به مشکاتیان باید نسبت داد نگاه استادانه و کارشناسانهاش به ادبیات کلاسیک ایران و تسلط و درک عمیقش در این عرصه است که بر این حقیقت استادان اهل فن نیز صحه گذاردند و بهواقع او را استادی کامل در شناسایی غزل و بهکارگیری آن با استفاده از همه بار معنایی آن در قطعات موسیقایی میدانند.
در کنار آهنگسازی و بداهه نوازی سنتور و سهتار کتابهای ارزشمندی از پرویز مشکاتیان به یادگار مانده است که هریک برای خود گنجی است. مشکاتیان یکی از تاثیرگذارترین استادان موسیقی کلاسیک ایران بود که در کنار بزرگانی چون محمدرضا لطفی و حسین علیزاده در بنیاد چاووش به حفظ و اشاعه موسیقی فاخر ایرانی پرداختند.
مشکاتیان را اساسا موسیقیدانی میدانند با قطعاتی با سازبندی خوش صدا که با پایداری به اصل کار و اصالت آن قطعات را چنان با عشق ساخت که جزئی از میراث موسیقایی این مرز و بوم شد. او هم در عرصه نوازندگی سنتور و سهتار صاحب سلیقه خاص بود و هم در عرصه آهنگسازی خط و خطوط زیبای خود را دنبال میکرد و همیشه برای هنرش ارزش قائل بود که کمتر هنرمندی بر این اعتقاد بود که آثار ارزشمند را باید هنرمندانی اجرا کنند که چون اثر ارزشمند باشند.
مشکاتیان گوش حساس و فراگیری بی نظیری داشت و بهترینها را در گوشهها میگرفت و آن را با آرایشی جدید با ذکر «برداشت از» تحویل جامعه میداد و ترسی از این نداشت که بگویند کار برگرفته از فلان گوشه است، صدای سازهای گروهش همیشه کوک بود. ارزش کارهای مشکاتیان حتی در آثار منتشر نشده او نیز مشهود است که تنها در کنسرت با همراهی هنرمندان فقط یکبار اجرا گردیده و هرگز به انتشار نرسید.
به این نکته نیز باید نگاهی داشت که یک هنرمند پیش از هر چیز یک انسان و دارای حساسیتهای انسانیست و هنر بازتاب احساس لحظه (آن) هنرمند است، موسیقیدانی که دلش به درد بیاید صدای سازش هم افسرده میشود. میشنویم که در قطعه «امشب همه غمهای عالم را خبر کن» سرو آزاد وطن سهتار به دست در خلوت خود نوعی موسیقی حماسی را در اوج شکوه با صدایی حزین میسازد که دل آدمی را به درد میآورد.
مشکاتیان در سالهای آخر عمرش سکوت کرد و کنج عزلت برگزید ولی هر وقت که خواست آهنگی که از جانش بر میآمد را میساخت و با وجود بدعهدی روزگار آن را اجرا میکرد. سکوتش مرگ صدای پیش از خود نبود ولی تداوم صدای سنتور به افزون طول عمر واژههایش بود که در عین اهلیت به آهستگی هنوز هم در حال تکلم با مخاطب خویش است.
هنگامی که سکوت مینوازد یعنی دستان یک هنرمند دفن شده است هنرمندی که با دستانش نواخت و میساخت، با چاووشانش همراه شدم و تنها به درد نشستم، با بیدادش فهمیدم «تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است» و آستان جانانش مرا آموخت «شاید که چو وا بینی خیر تو در این باشد»، سر عشق فریادی شکسته بود که «به گوش جان آمد» و در نوا دزدیده در شمایل خوبش نگریستم و به یاد وطنم با لاله بهار گریستم. باز در این اندیشهام که مشکاتیان هنوز زنده است اما تقدیر چیز دیگری نوشته و آن پرواز پرویز است، همانی که در زمان زنده بودنش نه میدانستیم تاریخ میلادش را و نه حتی در پی خبری از او بودیم. روحش شاد!
حمید فرید / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد