آنهایی که با توکلی در آن سالها هماردو بودند، میگویند او یک استعداد تکرارنشدنی بود. کسی که با وزن 105 کیلوگرم در سالن تمرین وزنههای 240 کیلویی را بالای سر میبرد که البته اگر غیر از این بود بیشک مدال طلای المپیک را به گردن نمیآویخت. توکلی بیست و دو ساله بود که در المپیک سیدنی با نامدارانی چون آلن ساگایف بلغاری و اوگنی شگیشف اوکراینی رقابت کرد و روی سکوی قهرمانی ایستاد.
در همان برهه، یکی دیگر از استعدادهای ورزش ایران کورش باقری بود. رکوردی که باقری در المپیک 2000 سیدنی از خود به ثبت رساند، هنوز هم رکورد المپیک است. یعنی بعد از 15 سال هنوز هیچ وزنهبردار 94 کیلویی پیدا نشده در المپیکها بتواند وزنهای سنگینتر از 187 کیلوگرم را در حرکت دوضرب بالای سر ببرد، اما سهم کورش باقری هم از سکوهای اول دنیا، با آن استعداد و توان فوقالعاده، فقط یک قهرمانی در رقابتهای جهانی 2001 بود و بس.
ده سال بعد وقتی کورش باقری سرمربی تیم ملی شد، میدانست چطور رفتار کند که استعدادهای وزنهبرداری راه او را نروند. او به دفعات در زمان اردوهای تیم ملی خودش را برای ملیپوشان مثال میزد تا به آنها بگوید چه کارهایی عمر قهرمانی آنها را افزایش میدهد و چه کارهایی باعث میشود عمر قهرمانی یک وزنهبردار کوتاهتر از آن چیزی شود که فکرش را میکند. بخش اصلی سختگیریهای باقری در زمان حضور در راس تیمهای ملی وزنهبرداری هم صرفا به این دلیل بود.
همین مسیر را حسین توکلی هم در پیش گرفته است. او چه آن زمان که تیم وزنهبرداری نوجوانان را قهرمان جهان کرد و چه حالا که همزمان هدایت تیمهای ملی وزنهبرداری را به عهد دارد، همواره توصیههای زیادی برای شاگردانش دارد تا به آنها بگوید عمر یک قهرمان المپیک هم میتواند کوتاه باشد.
کورش باقری و حسین توکلی، فقط دو مثال ساده از استعدادهای نابی هستند که ورزش ایران در این سالها به خود دیده، اما از وجودشان آنطور که باید بهره نبرده است. ما در همین ورزش اسطورهای مثل محمد نصیری را هم داشتیم. کسی که عمر قهرمانیاش 12 سال بود و طی سالهای 1966 تا 1977، با کسب سه مدال المپیک، چهار عنوان قهرمانی جهان و سه طلای بازیهای آسیایی نام خود را در ردیف پرافتخارترین ورزشکاران ایران قرار داد یا محمود نامجو، دیگر وزنهبردار پرافتخار کشورمان که اولین طلای جهانی تاریخ ورزش ایران را در سال 1949 به دست آورد، اما اشباع نشد و دست آخر، آخرین مدال خود را در دوران ورزش حرفهای در بازیهای آسیایی 1958 و در سن چهل و یک سالگی به گردن آویخت.
همان سال که محمود نامجو با کسب مدال نقره بازیهای آسیایی 1958 برای همیشه با دنیای قهرمانی خداحافظی کرد، غلامرضا تختی جوانی پخته بود که در بیست و هشت سالگی عناوینی چون طلای المپیک 1956 و نقره المپیک 1952 را در کارنامه خود داشت. او که بعدها به اسوه اخلاق و پهلوانی ورزش ایران تبدیل شد هم یکی از همان ورزشکاران موفقی است که بیش از ده سال (از 1952 تا 1962) در عرصه ورزش قهرمانی کسب مدال کرد. الگوهایی از این نوع، کم نیستند، از عبدالله موحد که بین سالهای (1961 تا 1971) مدالهای جهانی و آسیایی را درو کرد تا هادی ساعی که با پشتکار فراوان خود در المپیک 2008 پکن، توانست لقب پرافتخارترین ورزشکار المپیکی تاریخ ایران را با کسب دو طلا و یک برنز از آن خود کند. همین الان هم کسی مثل حمید سوریان میتواند الگوی جوانها باشد. او که هنوز هم بهعنوان یکی از پرامیدترین فرنگیکاران کشورمان برای کسب مدال جهانی به شمار میرود، نخستین مدال جهانیاش را سال 2004 در جام جهانی تفلیس به گردن آویخت؛ یعنی 11 سال پیش. سوریان در این سالها با کسب هفت نشان طلای جهان و المپیک، نام خود را وارد تالار افتخارات کشتی دنیا کرد تا نشان دهد، هیچ غیرممکنی برای جوان ایرانی وجود ندارد.
رضا پورعالی/ گروه ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد