کت و شلوار بد دوختی به تن کرده است و دفتر وکالتش نه در محلههای اعیاننشین امان پایتخت اردن، بلکه در منطقهای فقیرنشین و در ساختمانی قدیمی و فرسوده قرار دارد. در واقع این کار و شغل طاهر نصار بود که از وی مردی مشهور ساخت و نه ظاهر او. زیرا طاهر نصار به گفته خودش وکالت تسخیری و افتخاری بسیاری از جهادیهای اردن را به عهده دارد. او خود را از نیروهای اپوزیسیون میداند و البته با لبخند اضافه میکند: «طیف اسلامگرایان اپوزیسیون.»
احتمالا طاهر نصار در این مورد دقیقا توضیح نمیدهد که وی بیشتر به اسلامگرایی اخوانالمسلمین نزدیک است. با این حال آشکارا و مکررا ایدئولوژی و اعمال جهادیها را نفی میکند و اگرچه در مواردی موکلان جهادی و جوان خود را درک میکند، اما از روشهای خشن حکومت اردن در برابر مخالفان نیز بسیار ناخشنود است. به گفته آقای نصار به عنوان مثال یکی از موکلان او که مردی بشدت معتاد به حشیش بود تنها به دلیل نگهداری یک پرچم سیاه داعش در خانهاش به زندان افتاده است یا افرادی که تنها به خاطر داشتن یک فنجان با آرم داعش در زندانها بهسر میبرند. نصار داستانهای زیادی از این نوع دارد و بشدت از بازداشتهای خودسرانه و آزار و اذیتهایی که از جانب اداره مالیات متوجه وی است، گله دارد. این وکیل دعاوی به یکی از موکلانش اشاره میکند که از جمله فرماندهان داعش است. این فرد در صفحه توییتر خود از خانواده معاذ کساسبه پرسیده بود که چند نفر بر اثر حملات هوایی وی جان خود را از دست دادهاند؟ کساسبه همان خلبانی بود که به اسارت داعش درآمد و عاقبت به صورتی فجیع و غیرانسانی زنده زنده به آتش کشیده شد.
شرکت در جنگی بینتیجه
در فاصلهای تقریبا نزدیک دفتر آقای نصار، خیابانی را به نام وی یعنی شهید کساسبه نامگذاری کردهاند. هنوز هم میتوان آثار خشم و غم را به خاطر قتل فجیع آن خلبان جوان مشاهده کرد، اما شور و اشتیاقها برای تلافی و انتقام فروکش کرده است. امروزه مانند آن روزها در اردن خبری از طرفداران پرشمار جنگ علیه داعش نیست و روز به روز شک و تردیدها در مورد شرکت اردن در جنگ علیه داعش بیشتر میشود؛ بویژه آن که این جنگ به نفع آمریکاییهای ملعون هم است. بسیاری از مردم اردن این روزها با صدای بلند فریاد میزنند که شرکت در این جنگ لزومی ندارد، زیرا اردن به اندازه کافی مشکل دارد. کشور پادشاهی اردن با توجه به جنگ پایانناپذیر در کشور همسایه یعنی سوریه و وجود بی شمار جهادی در داخل کشور، با چالشهایی بزرگ روبهروست. همین چندی پیش بود که ناصر جوده، وزیر خارجه اردن طی سخنانی در امان گفت همه طرفهای جنگ در سوریه در کنار مرزهای اردن حضور دارند. دولت اردن هفته پیش گذرگاه مرزی واقع در جنوب شهر درعای سوریه را بست، زیرا آن مناطق تحت اشغال شورشیان تحت امر جبهه نصرت است. جالب آن که ارتش آزاد سوریه که از سوی آمریکا حمایت میشود نیز اعلام کرده است در این منطقه با جبهه نصرت هماهنگ است و با این گروه همکاری دارد.
هر کس بخواهد برای نجات جان خود از مرزهای اردن بگذرد باید این مساله را در نظر بگیرد که به احتمال قوی بار دیگر به سوریه بازگردانده خواهد شد. مرد جوانی که در اردوگاه پناهجویان زاتاری واقع در نزدیکی مرزهای سوریه زندگی میکند، میگوید: «ما نسل از دست رفته سوریه هستیم.» این مرد جوان دانش آموخته و متخصص رشته آیتی است و زمانی از موقعیت شغلی بسیار مناسبی در دمشق برخوردار بوده است، اما اکنون در دنیایی مجازی زندگی میکند و خود را در یک زندان بزرگ میبیند.
حضور آوارگان سوری
اردوگاه پناهجویان زاتاری شبیه شهری است که میان یک منطقه متروک سربرآورده است. اگرچه بیشتر پناهجویان سوری برخلاف خواست دولت اردن در این پناهگاه و پناهگاه موسوم به ازرق زندگی نمیکنند و در امان و دیگر شهرها به سر میبرند، اما نیروهای امنیتی اردنی حضوری انبوه در این اردوگاه دارند و گویی آن را به محاصره خود درآوردهاند.
با آن که غالب اقتصاددانان اردنی پناهجویان سوری را نهتنها باری بر دوش اقتصاد این کشور ندانسته بلکه آنها را عامل شکوفایی اقتصاد میدانند، اما باز هم بسیاری از مردم اردن از حضور این افراد ناراضی هستند. با این حال ناظران امور اردن نگران حفظ ثبات در این کشور هستند. برخی ناظران عقیده دارند نوعی تغییر بافت جمعیتی به دلیل حضور این پناهجویان، اردن را تهدید میکند و این مساله به بحران هویت منجر خواهد شد. به باور این گروه از ناظران، جامعه اردن از قبل نیز به اندازه کافی با همزیستی با اکثریت فلسطینیتبار این کشور مشکل داشته و دارد و مشکل جدیدی از این دست را برنمیتابد. در این میان عبدالله، پادشاه اردن نیز برای پدید آوردن نوعی احساس ملی و یگانگی و وحدت میان مردم روز به روز مشکلات بیشتری پیدا میکند.
این روزها از سوی رهبران رده بالای اردن این زمزمهها به گوش میرسد که نگرانیهای زیادی در مورد تبدیل شدن این کشور به هدفی برای حملات تروریستی وجود دارد؛ حملاتی که از سوی داعش و به عنوان حملات تلافیجویانه میتواند انجام گیرد، اما دولت نیز ادبیاتی تهاجمی به خود گرفته است؛ به عنوان مثال شخص وزیر خارجه نیز از نبرد نهایی و تعیینکننده علیه داعش میگوید و از طرف دیگر از این مساله به عنوان چالشی بزرگ یاد میکند. به عقیده جوده نوعی جنگ سرد میان شیعه و سنی در منطقه حاکم است: «جنگ علیه داعش یک جنگ جهانی است که البته با ابزاری دیگر هدایت میشود.»
البته شاه اردن میتواند روی وفاداری نیروهای امنیتی کشورش حساب کند و شخصی مانند ژنرال بازنشسته یعنی عبدالله آیسا مومنی نیز این مساله را تائید میکند. این ژنرال سابق اکنون یک فعال سیاسی است، اما تاکید میکند که اظهارات او را تنها باید عقاید شخصی وی قلمداد کرد: «من دیگر منصبی ندارم، اما کاملا به پادشاه وفادار بوده و اطمینان دارم اردن در این جنگ پیروز میشود. بهترین دفاع حمله است.» اما زمانی که صحبت از غرب و پیدایش داعش میشود، لحن ژنرال مومنی تغییر میکند و با خشم میگوید: «این غرب بود که پای افراطگرایان را به سوریه و منطقه باز کرد. چه کسی واقعا از این جنگ سود میبرد؟ با تضعیف شدن ایران و سوریه در واقع این اسرائیل است که به مقاصد خود میرسد.» با این حال مومنی از مشارکت اردن در آن ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا نگرانی ندارد یا تظاهر به رضایت میکند و میگوید: «گاهی باید با شیطان همپیمان ببندیم.» و در اردن کم نیستند کسانی که به غرب با دید ظن و بدگمانی نگاه میکنند. اما در لحن نفرتآلود برخی نیروهای اپوزیسیون اردن چندان نشانی از میهنپرستی یا وفاداری به رژیم دیده نمیشود. به عنوان مثال لبیب کمهاوی یکی از بنیانگذاران جبهه ملی اصلاحات ـ که در واقع نمادی متشکل از احزاب مخالف و سندیکاهاست ـ ضمن حمله به جهادیها، دولت را مسئول این وضعیت میداند و عقیده دارد دولت باید در مرحله نخست با فساد مبارزه کند. وی در این زمینه اظهار میکند: «با این کار میتوان تا اندازه زیادی زمینههای مساعد رشد افراطگرایی را از بین برد، اما دولتمردان به جای این کار مردم را به ورطه سقوط کشاندهاند. آنها تنها به فکر حفظ منافع خود هستند.»
آن وکیل دعاوی یعنی طاهر نصار اما خواهان برقراری عدالت اجتماعی است. وی میگوید: «اما در اینجا عدالتی وجود ندارد. به همین علت جوانان جذب خطبا و واعظانی میشوند که قول برقراری عدالت میدهند و خود را نماینده خدا روی زمین میدانند. این مردم اعتمادی به دولت ندارند.» آقای نصار از هزاران جوان خشمگینی میگوید که جذب ادبیات خصمانه داعش و تبلیغات این گروه میشوند. در همین حال جوده وزیر خارجه اردن میگوید: «جنگ علیه ایدئولوژی داعش دشوارترین و طولانیترین جنگ خواهد بود.» طاهر نصار میگوید: «ما روی یک بمب ساعتی نشستهایم.»
فرانکفورترآلگماینه / مترجم: محمدعلی فیروزآبادی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: