در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بخصوص وقتی کل ماجرا بیش از اندازه نازکنارنجی و لوث شده، صحبت از مفاهیم نقد سازنده کردن از حیز انتفاع و انصاف و اینجور حرفها ساقط است. باید جسارت خرج بدهی و نگذاری آلودگی فضا و حرفهایی که حتی بهدرد کلاسهای آموزش ضمن خدمت هم نمیخورد؛ تبدیل به یک مشت لفاظی شود که هیچ خروجی ندارد و فقط اتمسفر فضا را متراکمتر و تاریکتر میکند. باید بزنی از بیخ و بن، فضا و متعلقاتش را بیاوری پایین بعد تازه بنشینی و بگویی خب حالا حرف حسابتان چیست؟ این هم برای خودش یک پا نقد سازنده است. برخی ساختارها، پوسیدهتر از آن است که بخواهی در آنها سازندگی کنی. باید دینامیت بگذاری زیر ساختمان و با خاک یکسانش کنی و بعد از نو بنایش کنی. نقد کردن بر پی و شالوده فرسوده، آب در هاون کوبیدن است. چه اشکال دارد به جماعتی بربخورد که رعایت فلان و بهمان اصل دیالوگ و انصاف نشده است؛ در فضایی که بر مدار بیمنطقی میچرخد، بیاصلی بعضی وقتها اتفاقا خوب جواب میدهد. حالا شما هی بیایید بگویید نقد باید در فضایی صمیمی و دوستانه و نمیدانم فلان و بهمان شکل بگیرد و پیش برود تا اثربخش باشد و... کدام پیش رفتن، کدام اثربخشی؟ طرف با بودجه بیتالمال فیلم سینمایی میسازد در حد مشق شب دانشجوی سال اول کارگردانی، تازه یقه پالتواش را هم میدهد بالا و ژست گدار و فلینی هم میگیرد، هزار بار هم با زبان آدمیزاد و همان اصول شیک و مجلسی نقد، آدم و عالم از او خواهش کردهاند که برادر من نساز اینها را؛ هی به خرجش نرفته؛ خب باید زد برجکش را با آن صندلی کارگردانی و آن پالتو یقهبلندش آورد پایین تا حالیاش شود. باور کنید بعضی وقتها اصول و چارچوبها فقط به درد همان کتابهای تئوری و مبانی و اینجور چیزها میخورد.
رضا جمیلی
ظرفیتمان را بالا ببریم
آدمها میتوانند به دو دسته تقسیم شوند، منتقدان و مورد انتقادان. منتقدان هم میتوانند دو گروه داشته باشند، منتقدان منصف و منتقدان غیرمنصف. مورد انتقادان هم دستکم دو دستهاند، انتقادپذیران و انتقادناپذیران. همه همین تقسیمبندیها هم میتوانند چند گروه شوند که خودش میتواند مثل یک شجرهنامه شاخه شاخه شود. اما موضوع این نیست، مساله این است که اغلب ما همین که در موقعیت انتقاد قرار نگیریم، منتقد میشویم و برعکس و متاسفانه بیشترمان جمله معروفی داریم: «من همیشه انتقاد پذیر بودهام.»
اما بهتر است هر گاه این جمله را گفتیم یا شنیدیم، به خودمان یا گوینده جمله شک کنیم مثل خیلی از خصلتها که در ذات همه ما وجود دارد، اما مساله فقط در میزان و مقدار آن است، منتقد بودن و انتقادپذیری در نهاد همه ما وجود دارد، با میزان و مقدار متفاوت.
در همه ما مهربانی، حسادت، خوش اخلاقی، بد اخلاقی، راستگویی، دروغگویی، خساست و دیگر خصلتها وجود دارد، اما اگر ما را به مهربانی شناختند، آن وقت معروف میشویم به مهربان بودن و این خصلت میشود شاخصه مهم ما. حالا درخصوص نقد و نقدپذیری هم موضوع همین است، همه ما وقتی مورد انتقاد قرار میگیریم، در بهترین حالت ناراحت میشویم. چه آن نقد درست باشد، چه غلط، در یک صورت ممکن است انتقادپذیر شویم و آن هم وقتی است که منتقد جایگاه و مقام بالایی داشته باشد، رئیس و مافوقمان باشد، پذیرش نقد به نفع مان باشد، از منتقد بترسیم و در همه این حالات هم در کنار دلخوری نامحسوس با یک «بله، شما درست میگویید» خودمان را خلاص میکنیم. جز موارد فوق، حالت دیگر معمولا به جاهای خوبی نمیرسد.
مشکل همینجاست، راهحلش خیلی تکراری و کلیشهای به نظر میرسد، اما همین یک راه را دارد: ظرفیتمان را بالا ببریم.
مستوره برادران نصیری
آن که همیشه میخندد، کامل نیست
اگر از من بپرسی میگویم حقشان بود. نه این که دکترها یا هر صنف دیگری شایسته تمسخر باشند، نه. مسخره کردن ربطی به شایستگی ندارد، بلکه هر کس را با کارهای مهمش هم میتوان مورد تمسخر قرار داد. پس آن کسانی که مسخره میکنند، حق دارند، اما حقشان هم هست که نقد شوند تا بفهمند آنچه میکنند نقد است و نقد هنوز برای خیلیها گران و پرهزینه است (آن که میخندد و میخنداند باید خودش را جدی بگیرد). حقیقت این است که از راه خندیدن به آدمها، قسمتهای مضحک، پوچ و خلاصه مسخرهشان به آنها نشان داده میشود و این دقیقا همان نقد کردن است که به جای دعوت به مقابله، طرف مقابل را بی دفاع میکند. البته همه آنقدر عاقل نیستند که به جای دفاع از خود در برابر تمسخر بخندند؛ برخی دفاع میکنند، در حالی که نمیتوان در برابر نقدی که میخنداند از خود دفاع کرد. تنها کاری که میتوان کرد این است که نقدشونده هم بخندد. می دانید مقاومت زیاد در برابر مسخره شدن، موجود مورد تمسخر را مضحکتر میکند. در این حالت آن که نقد میشود، با صدای بلند اعتراف میکند که نقد مطرحشده نهتنها وارد است، بلکه به طرز غمانگیزی یک ایراد اصلاحناپذیر و جاهلانه است. پذیرش نقد حتی اگر هزینهاش خندیدن به خود باشد، میارزد به مقاومت در برابر نقد که هزینهاش جهل و ماندن در جدیتی کاذب و رقتانگیز است.
همه ما خطاهایی داریم، حتی دیوانهها هم کامل نیستند. آن که همیشه میخندد هم کامل نیست و دانستن اینکه مفهومی به نام کمال وجود دارد که هیچکس مصداق آن نیست دقیقا همان چیزی است که خنده را ممکن کرده است. آن که نمیخندد و نمیخواهد به او بخندند خود را کامل میداند و جهان را هم کامل میپندارد و اینها اشتباهات بزرگی است که هزینهاش نداشتن مفهومی به نام کمال در ذهن است. آنها که هنوز آدمند و ناکامل میدانند که این جهان به هیچ وجه کامل نیست، چراکه مفهومی به نام کمال هنوز وجود دارد.
علیرضا نراقی
خودانتقادی خودشیرینانه
در کنار همه چیزهایی که دیوانههای این صفحه گفتند، یک چیزی هم هست بهعنوان «خودانتقادی خودشیرینانه» که این روزها خیلی هم مد شده است. به این شکل که فرد مورد نظر در یک جمع دوستانه یا کاری و حتی خانوادگی، میرود پشت تریبون و شروع میکند به شکل کاملا بیرحمانهای انتقاد از خود. مثلا میگوید: «من خیلی بداخم و کینهای هستم. باید خودم را درست کنم.»
حالا شما در نگاه اول فکر میکنید طرف واقعا از این اخلاق گند خودش در عذاب است، ولی کمی که با او رفت و آمد میکنی، میبینی در ناخودآگاه یا شاید خودآگاه خودش خیلی هم خوشحال است که جدی بوده و از سر تقصیرات مردم هم نمیگذرد. بنابراین با خودانتقادی خودشیرینانه از یک طرف چهره یک آدم باجنبه را از خودش به نمایش میگذارد و از طرف دیگر حس غرور شخصیاش را به نمایش میگذارد. کلا مدام خودش را به نمایش میگذارد. مثلا بعضیها از بیپولی خودشان ابراز رضایت میکنند یا اینکه قدشان کوتاه است و هزار عیب و ایراد دیگر روی خودشان میگذارند که در نگاه مردم خیلی کول به نظر بیایند. این هم یک مدلش است. همهاش که نباید بگوییم خاک بر سرمان، چرا ما انتقادپذیر نیستیم! اتفاقا خیلی هم هستیم، منتها به روشهای منحصربهفرد خودمان هستیم. مثلا حتی ممکن است برای به دست آوردن دل یار، خودمان را مثل بازیکنان فوتبال به ناتوانی بزنیم تا کمی وقت تلف شود یا اصلا دل داور به حالمان بسوزد. این جنبهاش برعکس جنبه قبلیاش ناشی از اعتماد به نفس نیست. ناشی از «عدم» آن است.
حالا اگر بخواهید اینجا بهعنوان یک صاحب نظر مرز بین انواع خودانتقادیها را برایتان مشخص کنم، از شما عذرخواهی میکنم. ما آدمها خیلی پیچیدهتر از این حرفها هستیم که حالاحالاها بخواهیم خودمان را بشناسیم.
الناز اسکندری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم