به گزارش جام جم آنلاین از پایگاه اطلاع رسانی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران تمام دشمنان این مرز و بوم در صدد برآمدند تا در همان ابتدای کار، نظام نوپای انقلاب اسلامی ایران را از کار بیاندازند غافل از اینکه در این بیشه شیرانی خفته اند که برای حفظ آرمان های بلند انقلاب اسلامی تا پای جان ایستاده اند. اگر چه این ایستادگی به بهای شهادت، اسارت و یا جانبازی آنان باشد.
با آغاز حمله ناجوانمردانه رژیم بعث عراق به فرودگاهها وپایگاه های هوایی کشوردر31 شهریورماه 1359 که با حمایت و پشتیبانی ایادی شرق وغرب صورت گرفته بود، تمام تصورات بر این بود که این جنگ چند روزی بیشتر طول نخواهد کشید و رژیم بعث عراق و حامیانش به اهداف خود در ایران خواهند رسید اما تنها دوساعت پس از حمله به ایران، خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش با شجاعتی وصف ناشدنی خود را به منطقه دشمن رسانده وبا حمله به پایگاه هوایی «شعیبیه» و «الرشید» تمام معادلات دشمن را به هم ریخته و در ادامه، چند ساعت پس از این حمله به یکباره کینه و خشم ملت ایران در قالب عملیات بزرگ کمان 99 با پرواز بیش از 140 فروند جنگنده بمب افکن نیروی هوایی در سحرگاه اول مهرماه 59 شیرازه دشمن از هم پاشیده شد و دشمن از عملکرد خود پشیمان گشت اما دیگر این پشیمانی سودی به حال او نداشت چرا که با قهرمانانی روبه رو شده بود که جز به حراست و پاسداری از مرزهای ایران اسلامی به چیز دیگری فکر نمی کردند وبا هم عهد بسته بودند که در این راه تا آخرین قطره خون ایستادگی کنند.
تنها بخشی از نتایج مهم این عملیات آن بود که برخی از پایگاههای هوایی دشمن قریب به 2 ماه غیر عملیاتی شد.
نیروی هوایی به دلیل عملکرد و سرعت عمل در جنگ ها، همواره به عنوان نیرویی پیشتاز و پیشقراول مطرح می باشد.
پس از عملیات بزرگ «کمان 99» در همان روزهای اول جنگ تحمیلی و آماده شدن نیروهای زمینی، دشمن به شجاعت و قدرت نیروی هوایی ایران پی برد و همواره سعی بر آن داشت تا جنگ را از طریق زمین اداره کند.
روزها و ماههای جنگ پشت سرهم سپری می شد.ناکامی در عملیات نصر از پانزدهم دی ماه 59 تا فروردین سال 60 موجب رکود نسبی در عملیات آفندی ارتش ایران شده بود و با توجه به دفاع دشمن در این مناطق عملیاتی نظر برآن بود که ارتش ایران توان آفندی خود را از دست داده است و ارتش عراق دیگر به هیچ وجه این مناطق اشغال شده را پس نخواهد داد و اگر این مسئله از راههای سیاسی قابل حل باشد این یک برگ برنده برای رژیم بعث عراق خواهد بود.
با توجه به اینکه ماموریت های هوایی از شرایط و ویژگی های خاصی برخوردار می باشد و گاه ممکن است تصمیمات توسط لیدر عملیات ثانیه ای صورت گیرد بنابراین رمزها و کدهایی که در این عملیات به کار برده شده کاملا متفاوت بود. |
فرماندهان و طراحان عملیات به این فکر افتادند که با انجام یک عملیات آفندی علیه دشمن ضربه مهلکی را به او وارد کنند و یک روحیه جنگ آوری دربین رزمندگان اسلام به وجود آید.
پس از عملیات غرورآفرین کمان 99 که نیروی هوایی ارتش در اول مهر 1359 با پرواز بیش از 200فروند جنگنده علیه پایگاه ها و تاسیسات مهم عراق انجام داده بود دشمن به این فکر افتاده بود تا هواپیماهای خود را از تیررس خلبانان شجاع نیروی هوایی حفظ کند و به همین خاطر بیشتر هواپیماهای خود را در دورترین نقطه نسبت به مرز ایران نگهداری می کرد.
وضعیت دشمن
در منتهی الیه غرب کشور عراق، نزدیک مرزهای مشترک اردن، سوریه وعراق 3 پایگاه وجود دارد که به نام پایگاه های هوایی الولید خوانده می شوند.
پایگاه الولید در مختصات جغرافیایی «55 32 شمالی»، «44 39 شرقی» یک پایگاه دور افتاده نسبت به خطوط تماس ارتش عراق و ایران بود و از نظر پدافند هوایی متحرک با هواپیماهای میگ -21 دفاع می شد در حالی که پدافند زمین به هوای این پایگاه را موشک های سام-6 و سام-3 و سام-2 به همراه توپ های ضد هوایی 30 میلیمتری و 23 میلیمتری تشکیل داده بودند.
با توجه به موقعیت جغرافیایی این پایگاه ها و اینکه از برد سلاح ها و جنگنده بمب افکن های ایران دور بودند همواره به عنوان دپوی هواپیماهای نظامی و غیر نظامی عراق در آمده بود.
این پایگاهها شامل 3 فرودگاه بودند که به فواصل 12 «ناتیکال» مایل از یکدیگر سه راس مثلثی را تشکیل می دادند وهر سه فرودگاه به نام های «H3-A» ،«H3-B» و «H3-C» نامگذاری شده بودند.
یک باند اضطراری که جاده پهن شده ای بود نیز در فاصله 50 کیلومتری در غرب این سه فرودگاه احداث شده بود.
وجود و فعال بودن انواع رادارها شامل ((p-15)) ((p-14)) ((p-8)) ((p-8)) ((p-30)) ((p-35)) در این پایگاه و اطراف آن گزارش شده بود البته این رادارها اغلب در کار مراقبت پرواز و فرود هواپیماها در شب و هوای نامساعد کاربرد داشتند مگر دو دستگاه رادارهای ((P-14)) و ((P15)) که مربوط به عملیات جستجو و کشف هواپیماها در فواصل دور و ارتفاعات بالا بودند و آنها نیز بیشتر به تهدید از سوی سوریه و یا اردن فکر می کردند تا از سوی ایران.
پس از عملیات بزرگ «کمان 99» در همان روزهای اول جنگ تحمیلی و آماده شدن نیروهای زمینی، دشمن به شجاعت و قدرت نیروی هوایی ایران پی برد |
به علت درگیری شدید پدافند هوایی نیروی هوایی عراق در شرق کشور با نیروهای ایرانی از اطلاعات بدست آمده چنین بر می آمد که نسبت به پدافند هوایی پایگاه الولید که بسیار دور از جبهه ها قرار گرفته بود کم توجهی شده است.
این فرودگاه ها می توانستند هدف های خوب و قابل قبولی برای بمباران هوایی باشند. از طرفی حمله موفقیت آمیز به این پایگاه ها می توانست ارزش بین المللی و اعتبار جنگ آوری فراوانی برای نیروی هوایی ارتش ایران را به ارمغان آورد و هشداری بود به نیروهای رژیم صهیونیستی تا بدانند که خلبانانی که بیش از 2000 ناتیکال مایل را برای حمله به «اچ 3» پیموده اند، می توانند به سادگی خود را به تل آویو و نیروگاه هسته ای دمونا برسانند تا آنها هیچگاه خیال حمله هوایی به نیروگاه هسته ای ایران در بوشهر را در سر نپرورانند.
از سوی دیگر اخبار واصله از هدف پایگاه الولید که به دست فرمانده وقت نیرو شهید فکوری رسیده بود بدین شرح بود: برابر اطلاع اخیراً دشمن تعدادی هواپیما از انواع شکاری بمب افکن و هلی کوپتر در پایگاه هوایی الولید جمع آوری نموده که احتمال می رود آنها هواپیماهایی باشند که از فرودگاههای مقدم به این پایگاه انتقال داده شده اند، در ضمن در پایگاه مذکور انبارهای تدارکات اصلی نیروی هوایی دشمن قرار دارد.
از سوی دیگر در منطقه هدف یک ایستگاه رادار از نوع p-15 موجود می باشد که هر هواپیما را در ارتفاع 50 متری بالای سطح زمین از محل استقرار آن تا فاصله 60 کیلومتری می تواند کشف کند (هواپیماهای بمب افکن قبل از رسیدن به فاطله 60 کیلومتری هدف باید خود را به ارتفاع زیر 50 متر برسانند تا از خط کشف شدن توسط این رادار در امان بمانند.
همچنین یک دستگاه رادار دیگر از نوع p-15 در منطقه هدف موجود بود که هر هواپیما را در ارتفاع 40000 پایی تا فاصله 700 کیلومتری از محل استقرار خود می تواند کشف کند (احتمالاً هواپیماهای مانوری در مرحله دوم سوختگیری هوایی بر فراز نوار مرزی مشترک عراق و سوریه در برد این رادار قرار خواهند گرفت).
سرانجام طرح عملیات الولید معروف به «اچ 3» در ستاد نیروی هوایی ارتش مطرح شد. اگر چه این طرح 2 بار دیگر تمرین شده بود اما یک بار چون تعداد هواپیماهای درنظر گرفته شده برای انجام عملیات بیشتر درنظر گرفته شده بود (14هواپیما) انجام سوختگیری آنها و ادامه عملیات امکان پذیر نبود.
به این معنا که وقتی هواپیمای آخر سوخت می گرفت دوباره هواپیمای اول نیاز به سوخت داشت و بار دوم هم عملیات به دلیل بد بودن شرایط جوی انجام نشد این در حالی بود که هواپیماها روی دریاچه ارومیه در هوای ابری و بارانی وشرایط بسیار سخت سوختگیری کرده بودند اما امکان ادامه عملیات وجود نداشت تا اینکه کارشناسان و طراحان نیروی هوایی ارتش پس از بررسی ورفع مشکلات به وجودآمده در اجرای عملیات سرانجام تصمیم بر اجرای عملیاتی دقیق، حساس و حساب شده گرفتند.
با این دیدگاه ها طرح عملیاتی برای تصویب، توسط سرهنگ محمود قیدیان (معاون عملیات نهاجا در آن زمان) به حضور فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خمینی(ره) ارسال شد.
با توجه به اینکه ماموریت های هوایی از شرایط و ویژگی های خاصی برخوردار می باشد و گاه ممکن است تصمیمات توسط لیدر عملیات ثانیه ای صورت گیرد بنابراین رمزها و کدهایی که در این عملیات به کار برده شده کاملا متفاوت بود.
صدام که تازه متوجه شده بود چه ضربه مهلکی را از خلبانان شجاع ایرانی خورده است به تمام دسته های پروازیش دستور داده بود هرطور که شده 8 هواپیمای ایرانی را سرنگون کنند |
سرانجام پس از تصویب طرح عملیات تمام فعالیت ارتش به خصوص در نیروی هوایی شدت گرفت وکارشناسان وطراحان عملیات ساعت ها، روزها وماه ها در یک فضایی کاملا امن بر روی نحوه اجرای عملیات، خلبانانی که می بایست در این عملیات شرکت کنند و... کار کردند.
آنها با توجه به ناموفق بودن 2 مرحله قبل این بار با یک ظرافت و دقت خاصی طرح های اجرای این عملیات را پیگیری وبررسی می کردند.
هر لحظه که به زمان انجام عملیات نزدیکتر می شد دقت و حساسیت کار بیشتر می شد و طراحان و کارشناسان نظامی برای اجرای این عملیات بارها با فرمانده وقت نیرو شهید فکوری جلسات متعددی را برگزار کردند.
سرتیپ خلبان برات پور لیدر دسته پروازی این عملیات می گوید: «28 اسفندماه سال 59 من به همراه سرهنگ گلچین که آن روز به عنوان فرمانده پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان بود از طرف شهید فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی به تهران احضار شدیم وحکم انجام این ماموریت به ما ابلاغ شد.حکم ماموریتی عظیم و حیاتی که نه تنها می توانست خطرناک و خطر ساز برای ایرانیان باشد، در صورت عدم موفقیت به ازدست رفتن دست کم 8 فروند از هواپیماهای اف 4 بیانجامد و از سوی دیگر و در صورت موفقیت می توانست گرد خستگی را از رخساره تمام رزمندگان بزداید وبه مردم ستمدیده ایران آرامش و امیدی مضاعف بدهد. شهید فکوری به من دستور داد که به عنوان لیدر این عملیات باشم و حاضر است هر خلبانی را از سراسر پایگاه های هوایی ایران که بخواهم برای شرکت در این عملیات انتخاب کنم.»
از آنجا که این عملیات یکی از عملیات های مهم و اساسی نیروی هوایی بود طراحی آن در یک محیطی کاملا حفاظت شده انجام می گرفت.
طراحان و فرماندهان وقت به صورت شبانه روزی روی اجرای عملیات کار می کردند. تا اینکه سرانجام روز موعود فرا رسید.-سحرگاه 15 فروردین ماه سال 1360-
ساعت یک بامداد 15 فروردین سال 60 خلبانانی را که برای انجام این کار درنظرگرفته شده بودند به پایگاه احضار شدند وحکم آنها برای شرکت در عملیات اچ 3 ابلاغ شد. توجیه خلبانان نسبت به نحوه اجرای عملیات نزدیک به دو ساعت به طول انجامید وخلبانان پس از صرف صبحانه به دلیل حفاظت و امنیت بالا در اجرای این ماموریت لباس پروازشان را نیز در همان مکان پوشیدند.
سرتیپ خلبان برات پور درباره روز عملیات می گوید:«برنامه اجرای ماموریت طوری طراحی شده بود که حمله در زمان تعویض شیفت نیروهای عراقی انجام شود.باتوجه به اینکه نمی خواستم کسی از این ماموریت بویی ببرد از مدتها قبل به فکر آماده نگه داشتن تعدادی هواپیما برای انجام این عملیات بودم و حتی مهماتی را که از ماموریتهای قبلی باقی مانده بود دستور دادم انبار کنند و بدین صورت روز عملیات تعداد 10 هواپیما و مجهز به بمب آماده عملیات بود.در آن روز حتی دستور دادم تا تمام ارتباطات مخابراتی پایگاه و منازل سازمانی نیز قطع شود.در این مدت سعی می کردم تا همه چیز را عادی جلوه دهم حتی وقتی خلبان ایرج عصاره که از خلبانان خوب پایگاه بود از من مرخصی خواست با او موافقت کردم.»
هر لحظه که به انجام اجرای عملیات نزدیکتر می شد اضطراب در چهره فرماندهان و طراحان عملیات نیز بیشتر می شد. چرا که انجام یک عملیات به این گستردگی و بدون اطلاع دقیق و کامل از نیروهای دشمن می توانست بسیار خطر ساز باشد و اگر کوچکترین اشتباهی رخ می داد کمترین خسارت آن از دست دادن 8 فروند هواپیمای اف-4 ایران و همچنین تضعیف روحیه رزمندگان در جنگ و کند شدن روند جنگ می شد.
علاوه بر آنها عکسبرداری هوایی از هدف انجام نشده است و تنها کروکی منطقه هدف در دسترس خلبانان گروه های مانوری قرار داده شده است و هواپیماهای میگ 21 مراقبت مسلحانه هوایی را از پایگاه انجام می دهند که از زمانبندی پرواز آنها اطلاعی در دست نمی باشد.
در چنین شرایطی که بنی صدر به عنوان رئیس جمهور ایران حضور داشت و به نوعی در جنگ نیز دخالت داشت می توانست با دستور معترضانه و غیر کارشناسانه ای که می داد روند اجرای این عملیات ها را به ضرر نیروهای خودی و به نفع دشمن عوض کند.
اما زیرکی و باهوشی سرهنگ خلبان شهید فکوری به عنوان فرمانده نیروی هوایی در رویارویی با بنی صدر باعث شد که نیروی هوایی ماموریت های سخت و طاقت فرسا و دشواری را انجام دهد البته در کنار او سرهنگ خلبان ماشاء الله عمرانی به عنوان جانشین نیرو و سرهنگ خلبان محمود قیدیان به عنوان رئیس عملیات نیرو که هر دو از خبرگان و با تجربگان نیروی هوایی بودند حضوری فعال و صمیمانه داشتند.
عملیات اچ 3 به روایت لحظات
در ساعت 3:00 بامداد خلبانان هواپیمای هرکولس شناسایی الکترونیکی به نام «خفاش» از پایگاه هوایی مهرآباد برخاستند و خود را به منطقه ایستایی در شمال غرب کشور، در آسمان آذربایجان غربی و کردستان رساندند تا با دریافت و پردازش سیگنالهای راداری و موشک های زمین به هوای دشمن و همچنین گفت و شنودهای رادیویی عوامل پدافند هوایی ارتش عراق بتوانند حرکت ها ی آنها را شناسایی کنند و به اطلاع فرمانده عملیات برسانند.
ساعت 4:30 بامداد روز پانزدهم فروردین 2 فروند هواپیمای سوخت رسان از نو ع بوئینگ 707 و 747 برخاستند و بر فراز ارومیه آماده شدند تا نخستین مرحله سوخت رسانی را به گروههای پروازی الوند و شاهین انجام دهند.
از آنجا که این عملیات یکی از عملیات های مهم و اساسی نیروی هوایی بود طراحی آن در یک محیطی کاملا حفاظت شده انجام می گرفت. |
همچنین در همین ساعت خلبانان هواپیماهای جنگنده بمب افکن اف-5 از پایگاه هوایی تبریز برخاستند و راهی هدف خود در خاک عراق که پالایشگاه و تاسیسات نفتی کرکوک بود گردیدند، تا دشمن در مقام دفاع، توانایی خود را تقسیم کند و بخش عمده آن را به شمال عراق اختصاص دهد.
خلبانان این گروه پروازی به ترتیب «گروه الوند» سرگرد فرج الله برات پور با ستوان محمد جوانمردی، سرهنگ قاسم پورگلچین با ستوان علیرضا آذر فر، سرگرد ناصر کاظمی با ستوان ابراهیم پوردان، سروان غلامعباس رضایی خسروی با ستوان محمد علی اکبر پور سرابی.
«گروه شاهین» سرگرد محمود اسکندری با ستوان کاوه کوهپایه عراقی، سرگرد محمود خضرایی با ستوان اصغر باقری، سرگرد منوچهر طوسی با سروان حسین نیکوکار، سروان منوچهر روادگر با ستوان احمد سلیمانی.
برات پور در این باره می گوید: «از ساعت 1:30 بامداد کلیه خلبانانی که بنا بود در این عملیات شرکت کنند را به پست فرماندهی احضار کردم و بدون هیچگونه تحرکی آنها را نسبت به نقشه عملیات و مسیرهای رفت وبرگشت توجیه کردم.برای اطمینان دستور دادم لباسهای پرواز را در همان مکان پوشیدند و صبحانه را نیز همانجا صرف کردند. 10فروند هواپیمای اف 4 روی باند قرار گرفتیم و در یک سکوت رادیویی کارهایمان را انجام می دادیم. 8 فروند اصلی ود و فروند دیگر به عنوان رزرو انتخاب شده بودند و تا لب مرز ما را همراهی می کردند. با علامت های قراردادی که انتخاب کرده بودیم یکی پس از دیگری باند پرواز را پشت سرگذاشتیم و از این لحظه به بعد به تنها چیزی که فکر می کردیم انجام ماموریت به طور صحیح و دقیق بود. با سرعت دل آسمان را شکافتیم و به سمت دریاچه ارومیه حرکت کردیم.اولین سوختگیری هوایی را روی دریاچه ارومیه انجام دادیم و به سمت مرز ادامه مسیر دادیم. وقتی به مرز رسیدیم چون برای 8 فروند اصلی مشکلی پیش نیامده بود آن دو فروند دیگر می بایست به سمت پایگاه برمی گشتند که در این فاصله خلبان عتیقه چی که به عنوان لیدر آن دو فروند بود ناگهان آن احساساتش که نشان از قدرت و اقتدار خلبانان ایرانی برای دفاع از کشورشان بود بر او غالب شد و سکوت رادیویی را برای لحظه ای شکست وگفت: اجازه بدهید ما هم بیاییم و چون برنامه از قبل به طور دقیق محاسبه شده بود من فقط در یک جمله به او گفتم برگرد و سرانجام پس از بازگشت آن دو فروند ما 8 فروند در یک سکوت رادیویی محض مسیرمان را داخل خاک دشمن ادامه دادیم.»
8 فروند جنگنده بمب افکن اف 4 ایران باسرعت مناسب در لابلای پستی و بلندی های شمال عراق را پیمودند و برای سوختگیری دوم در آن سوی مرزها خودشان را به هواپیماهای تانکر سوخت رسان رساندند و پس از سوختگیری مجدد مسیرشان را به سمت اهداف از پیش تعیین شده ادامه دادند و بدون هیچ دردسری خود را به هدف ها رساندند و به سه دسته تقسیم شدند. لحظات سخت و نفس گیری بود. هرکس به این فکر می کرد که کارش را به خوبی انجام دهد.
سرتیپ خلبان برات پور افزود: «برای اینکه از دید رادارهای دشمن در امان بمانیم از بین کوهها و دره هایی که معروف به دره عروسک ها بود گذشتیم و حتی الامکان سعی می کردیم از روی روستا یا شهری رد نشویم. هوا دیگر روشن شده بود. با توجه به اینکه در سکوت رادیویی بودیم نقطه نشانی هایی را روی زمین مشخص کرده بودیم تا راحت تر بتوانیم مسیرمان را ادامه بدهیم. از روی نقشه من یک 3 راهی را مشخص کرده بودم که اگر به آن می رسیدیم می بایست با یک گردش به سمت مرز اردن حرکت کنیم اما دستگاه نشانه رو هواپیما با آنچه که ما پیش بینی کرده بودیم 70 درجه اختلاف زاویه داشت. به هرحال به هر سختی که بود به سمت هدفها حرکت کردیم و نزدیک به هدف به 3 دسته پروازی تقسیم شدیم.
طبق توجیه قبلی دوفروند هواپیما به نام «رعد چارلی» و سه فروند به نام «رعد براوو» و سه فروند دیگر نیز به عنوان دسته سوم و به نام «رعد» به سمت اهداف حرکت کردیم. بیابان ها مثل آیینه می درخشیدند و این مشکلاتی را برای ما به وجود آورده بود.
سرانجام لحظه حساس و سرنوشت ساز فرا رسیده بود ما 50 درصد از ماموریت را به خوبی پشت سر گذاشته بودیم. با دیدن این اهداف دسته اول و دوم به روی هدفهایشان شیرجه زدند و تمام بمبهایشان را روی هدف خالی کردند.
ما که دسته سوم بودیم هدفمان کمی دورتر بود که با حمله دسته اول و دوم پدافند عراق به کار افتاد و ما ناگهان با حجم آتشی عظیم روبه روشدیم ودر آن لحظه چاره ای اندیشیدیم و مسیرمان را عوض کرده واز پشت هدف بیرون آمدیم.
هواپیماهای عراقی یکی پس از دیگری منهدم می شدند و اینگونه بود که ما خشم ملت ایران را برسر دشمن بعثی فرو ریختیم. مسیر را باسرعت به سمت هواپیماهای تانکر سوخت رسان ادامه دادیم تا پس از سوختگیری به سمت مرز ایران حرکت کنیم. در راه برگشت طبق نقشه قبلی از روی جاده ای عبور می کردیم که به سمت مرز اردن می رفت. باتوجه به اینکه بارها شنیده بودم از طریق این جاده و از بندر عقبه مهمات برای ارتش عراق فرستاده می شود ناگهان متوجه یک تریلی شدم که روی جاده در حرکت بود.
به سمت تریلی نشانه روی کردم چند تیر فشنگ به سمت آن شلیک کردم. ناگهان کوهی از آتش به هوا بلند شد و از اینکه تا آخرین تیرهای فشنگم را به هدف زده ام خوشحال بودم. در همین افکار بودم که متوجه کمبود بنزین هواپیما شدم. چراغ آمپر بنزین هواپیما روشن شده بود و مدام در مقابل چشمانم خودنمایی می کرد.
یک چشمم به آمپر بنزین بود و با چشم دیگر به دنبال تانکر سوخت رسان می گشتم. دیگر جرات نگاه کردن به آمپر بنزین را نداشتم. مدام از خدا خواهش ود رخواست می کردم که مبادا بعد از انجام این ماموریت بزرگ به خاطر کمبود بنزین مجبور به ترک هواپیما در خاک دشمن شوم. لحظات سخت و نفس گیری بود.
عرق سردی روی پیشانی ام نشسته بود. در همین افکار بودم که ناگهان برقی را در 30 الی 40 مایلی خود دیدم.نور آفتاب به هواپیمای تانکر خورده بود و درخشش آن باعث شد که من متوجه تانکر شوم. هرلحظه منتظر خاموش شدن موتورها بودم و سریع خودم را به تانکر رساندم شاید این لحظه یکی از پرشورترین روزهای زندگی من به حساب می آمد و پس از سوختگیری با سرعت به سمت مرز ایران حرکت کردیم.»
ساعت 5:23 بامداد نخستین بمب هر یک از گروه های پروازی بر هر سه هدف تعیین شده فرو ریخته شد و درست همزمان در ساعت 5:23 خلبانان اف-5 بمب های خود را بر پالایشگاه کرکوک فرو ریختند. خلبانان این گروه پروازی ستوانیکم مطصفی اردستانی، ستوانیکم توکلی و ستوانیکم شفیع حسین زاده بودند.
دشمن ضربه ای را در شمال شرق کشورش دریافت کرده بود که توجهش به آن جلب گردید و همزمان ضربه کاری دیگر در غرب کشورش بر او دارد گردید.
خلبانان اف-5 بی هیچ درنگ و با سرعت در ارتفاع پست مسیر بازگشت را در پیش گرفتند و سالم در پایگاه هوایی تبریز فرود آمدند در حالی که بیشترین مسیر پرواز در ارتفاع پست را که تا آن زمان با هواپیمای اف-5 آزموده نشده بود تجربه کردند، این جنین پروازی در کتابهای هواپیما محاسبه شده بود اما آزموده نشده بود.
صدام که تازه متوجه شده بود چه ضربه مهلکی را از خلبانان شجاع ایرانی خورده است به تمام دسته های پروازیش دستور داده بود هرطور که شده 8 هواپیمای ایرانی را سرنگون کنند، مسیر بسیار خطرناک شده بود و هواپیماهای عراقی به دنبال هواپیماهای ایرانی بودند و سعی داشتند تا هواپیماهای ایرانی از مرز خارج نشده اند آنها را سرنگون کنند. غافل از اینکه با مردانی رودررو شده اند که آوازه مردانگی شان در تمام دنیا پیچیده است. جنگنده های ایران که متوجه این امر شده بودند سرعت خود را چند برابر کردند وخود را به مرز ایران رساندند.
در آن سوی مرز جنگنده های ایران که برای حفاظت هواپیماهای اف 4 مشغول گشت زنی بودند منتظر بودند تا اگر هواپیمایی از دشمن در آسمان ایران اسلامی ظاهر شود آن را سرنگون کنند. خلبانان عراقی که شجاعت تیزپروازان ما را به خوبی درک کرده بودند جرات آمدن به خاک ایران را نداشتند و ناکام و ناامید به پایگاههای خود بازگشتند.
در حالی که خلبان شماره 2 گروه پروازی شاهین که از درون قیف حاصله از انفجار بمب های هواپیمای جلویی یعنی لیدر خود عبور کرده بود ، در میان ترکش و قطعات پرتاب شده در 24 نقطه از زیر بال و بدنه هواپیما دچار پارگی و سوراخ شد که خوشبختانه گلوله ای یا موشکی به او اصابت نکرده بود تا در لحظه ی برخورد انفجار ایجاد کند و هواپیما را از پرواز باز دارد.
این هواپیمای آسیب دیده با درایت لیدر دسته پروازی سرهنگ محمود اسکندری به سوی فرودگاه پالمیرا در خاک کشور سوریه هدایت شد و اجازه فرود اضطراری برای او گرفته شد و خلبان (شهید خضرایی و خلبان باقری) که بسیار عصبی بود در آنجا بدون چرخ هواپیما را با دماغه نشاند و هر دو لاستیک چرخ ها ترکیدند و سرانجام هواپیمای بدون چرخ متوقف شد و گروهی از کارکنان فنی ایرانی که برای احتیاط در این فرودگاه به منظور تعمیر و نگهداری موارد اضطراری حضور داشتند آن را به درون یکی از آشیانه های فرودگاه برده وبه تعمیر آن پرداختند.
سایر خلبانان این گروه پروازی با جنگ و گریز با هواپیماهای مامور مراقبت مسلحانه ی عراقی سرانجام خود را به فضای ارومیه رساندند و پس از سوختگیری نهایی در آسمان وطن، خود را به پایگاه هوایی همدان رساندند و سالم در خانه خود فرود آمدند و با افتخار از انجام یک ماموریت استراتژیک هوایی از هواپیماهای خود پایین آمده و فرمانده پایگاه که خود نیز در هواپیمای شماره 2 از دسته پروازی الوند به عنوان فرمانده کل گروه پروازی در انجام ماموریت حضور داشت با سرافرازی گزارش ماموریت موفقیت آمیز را به فرمانده نیروی هوایی سرهنگ خلبان جواد فکوری تقدیم کرد و بی درنگ فرمانده نیرو به خدمت فرماندهی کل قوا رسید و گزارش نهایی راتقدیم کرد.
دیدگاه و تدابیر حضرت امام(ره) در خصوص این عملیات
دستور داده شد در این روز مارش پیروزی از طریق صدا و سیما در سراسر کشور نواخته شود و برابر اظهار نزدیکان حضرت امام (ره) با شنیدن خبر موفقیت نیروی هوایی در اجرای این دستور، فرماندهی کل قوا بسیار خوشحال شد به طوری که از آغاز جنگ تا آن روز به این شادابی و خوشحالی دیده نشده بودند و در روز هجدهم فروردین ماه 60 یعنی سه روز بعد از انجام موفقیت آمیز این عملیات طراحان و خلبانان و فرماندهان شرکت کننده در این عملیات را به حضور پذیرفتند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد